این جوان 34 ساله مشهدی و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق، از سال 94 تصمیم میگیرد یک کار مستقل در حوزه فرهنگ را شروع کند و شهر کتاب مشهد را کلید میزند. بالاپژوه در این باره میگوید: «از آنجایی که قبلا با شهر کتاب آشنایی داشتم و از طرفی مشهد هم شهر کتاب و فروشگاهی درخور شأن مردم این شهر برای عرضه کتاب و محصولات فرهنگی نداشت، این کار را شروع کردم».
مجموعه شهر کتاب مشهد از ۲۹ دیماه ۱۳۹۴ بهصورت آزمایشی در چهارراه ابوطالب شروع به کار کرد و خردادماه سال ۹۵ بهصورت رسمی افتتاح شد. بالاپژوه ضمن ابراز رضایت از قدم گذاشتن در این مسیر، میافزاید: «تاکنون و با گذشت 4 سال از شروع فعالیت شهر کتاب، ما توانستیم مخاطب خوبی را درسطح شهر مشهد جذب کنیم و امیدواریم بهعنوان بزرگترین مرکز ارائه محصولات فرهنگی در مشهد، چه ازنظر وسعت فروشگاه و چه ازنظر تعدد و تنوع اقلام و عناوین، دِین خودمان را به مشهد و فرهنگ مشهد ادا کرده باشیم».
مدیر مجموعه شهر کتاب مشهد در گفتوگو با خبرنگار ایبنا به معرفی این مجموعه، فعالیتها و اقدامات انجام شده در طی این 4 سال، وضعیت فعلی فعالیت شهر کتاب و فراز و فرودهای کار کتابفرشی پرداخت. این مصاحبه در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد:
تاسیس شهر کتاب در چهارراه ابوطالب که چندان با موضوع کتاب و کار فرهنگی ارتباطی ندارد، دلیل خاصی داشت؟
هرچند فروشگاه شهر کتاب بهعنوان یک فروشگاه ناهمگون در چهارراه ابوطالب که بیشتر به محل فعالیت صنف ابزارآلات و کاشی شناخته میشود، قرار دارد؛ اما دسترسی به این پرترددترین و شلوغترین چهارراه مشهد، از نقاط مختلف شهر، بسیار راحت است و ما امیدواریم با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و شاخصی که این مجموعه دارد، شهر کتاب تبدیل به یک پایگاه فرهنگی در چهارراه ابوطالب شود و در آیندهای نهچندان دور این چهارراه، حتی به چهارراه شهر کتاب شناخته شود.
پس قصد داشتید یک پایگاه فرهنگی بسازید. حالا 4 سال از آن زمان، گذشته است؛ فکر میکنید موفق بودید؟
تا حدودی این اتفاق افتاده است و اکنون بخشی از مردم چهارراه ابوطالب را به اسم شهرکتاب میشناسند چراکه اتفاقاً یک تکه نچسب خودش را بیشتر نشان میدهد. هدف ما ایجاد پایگاه فرهنگی در نقطهای ناهمگون و اشباع نشده برای تامین نیاز مخاطب بوده است؛ بهطوریکه امروزه ما از تمام نقاط شهر و حتی از شهرستانهای طرقبه و شاندیز هم مشتری داریم. وقتی نیاز مخاطب تامین شود، بعد مسافت تاثیر چندانی ندارد جدای از اینکه ما ارسال با پیک هم داریم که این موضوع تا حدی مشکل بُعد مسافت را حل کرده است.
شهر کتاب مشهد شامل چه بخشهایی است؟
شهر کتاب شامل قفسههای کتاب بزرگسال، کتاب کودک و نوجوان، لوازمالتحریر و نوشتافزار، وسایل کمک آموزشی، بازیهای فکری هنری و کالاهای هنری و صنایع دستی است. در واقع اینجا یک هایپرمارکت فرهنگی است و سعی کردهایم نیاز فرهنگی یک خانواده، از کودک سه ماهه تا افرادی ۹۰ ساله را برطرف کنیم. همچنین سعی کردیم با اِعمال تنوع بالا در محصولات، سلیقه اکثر مخاطبانمان را پوشش دهیم.
نوع دستهبندی قفسهها برایم جالب بود. علاوه بر طبقهبندی قفسهها بر اساس موضوع، بهصورت ریزتر در بخش ادبیات بر اساس اسم نویسنده و ادبیات جغرافیای خاصی تقسیمبندی شده بود، حتی قفسهای تنها به نویسندگان زن ایرانی اختصاص یافته بود. چه اصلی را برای چینش کتابها رعایت کردید؟
در چیدمان کتابها ما «کاربر پسند» عمل کردهایم؛ درواقع تمام تلاشمان این بوده و هست که مشتری بهراحتی و بدون نیاز به ما، کتاب مورد نظر خود را پیدا کند. ما کتابها را براساس موضوع، نویسنده و ناشر دستهبندی کردهایم. البته اسم بعضی از نویسندگان کتابها را بهعلت شهرت و تنوع بالای آثارشان، روی قفسه نیز درج کردهایم. اینکه قفسه کتابهای نویسندگان زن ایرانی را نیز جدا کردیم، براساس نیاز مخاطب بوده است؛ چراکه خیلی از مخاطبان، علیالخصوص خانمها به سراغ کتابهای نویسندگان زن ایرانی میآمدند.
نوع دستهبندی کتابها در بخش کودک به چه صورت است؟
دستهبندی که ما در حوزه کودک داریم، از 1 تا 7 سال، 7 تا 10 سال، 10 تا 14 سال و 14 سال به بالا است که اصطلاحا به آن نوجوان میگوییم که بر اساس ژانر و موضوع تقسیم میشود.
آیا مجموعه شهر کتاب سیاستی برای نظارت محتوایی بر کتب ارائه شده به مخاطب، خصوصا برای کودک و نوجوان دارد؟
خط قرمز ما و تمام فروشگاههای شهرکتاب، مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. کتابی که از نظر این وزارتخانه مجوز چاپ داشته باشد و در کشور توزیع شود، قابل عرضه در شهر کتاب هم هست؛ چراکه به نظر ما خطکشی و ایجاد فیلترهای دیگر، تنها باعث محدود شدن مخاطب میشود. البته کتابفروشانی در شهر مشهد هستند که بهعلت وابستگی به ارگان و نهاد خاصی و بهواسطه سیاستهایی که دارند، نوعی نظارت محتوایی بر کتابهایشان حاکم است که این باعث ریزش مخاطبان آنها شده است.
با این حال ما با بهکارگیری مشاورانی مجرب در مجموعه شهر کتاب سعی کردهایم به مخاطب در انتخاب کتاب مناسب، کمک کنیم. کارشناسان کتاب در شهر کتاب تمام تلاش خود را میکنند که کتاب با آگاهی کاملِ مشتری، به دست او برسد چراکه امروزه زمانی نیست که محتوایی را بهزور بهخورد مخاطب داد. حتی کودکان و نوجوانهای ما هم این را از ما قبول نمیکنند.
از هدفتان برای گرفتن نمایندگی شهر کتاب در مشهد بگویید.
در همان ابتدای تاسیس شهر کتاب، خیلیها به من میگفتند که مشهدیها کتابخوان نیستند، این کار را نکن که شکست میخوری. اما آنچه که من بعد از یک سال متوجه شدم این بود که اتفاقا مشهدیها خیلی افراد اهل مطالعه و کتابخوانی هستند، منتها آنچه که وجود نداشته است، یک مرکز قوی و بزرگ برای عرضه کتاب بوده است.
البته ما هنوز هم نسبت به جمعیت مشهد، کتابفروشی کم داریم. قبل از شروع فعالیت ما در سال ۹۴ که نه شهر کتاب و نه پردیس کتابی وجود نداشت، کتابفروشی که فرد بتواند کتابهای مورد نیاز خودش را بهراحتی پیدا کند، نبود و اکثرا بهعلت کمبود فضا تنها روی عناوین پرفروش مثل ادبیات، فلسفه و روانشناسی کار میکردند اما دیگر کار کودک با این تنوع نبود یا در حوزه سینما، هنر و نمایشنامه به این وسعت در کتابفروشیها وجود نداشت.
ما سعی کردهایم کارهای شاخص را از نشرها و مراکز مختلف تهیه و عرضه کنیم. حتی به جرات میتوان گفت بعضی از کتابهایی که ما داریم، در سطح شهر مشهد پیدا نمیشود و خیلیها به من میگویند که تا قبل از تاسیس شهر کتاب، (آنها) بسیاری از کتابهای مورد نیاز خود را از طریق پست از تهران تهیه میکردند.
کار کتابفروشی چه سختیهایی دارد؟
متاسفانه کالای فرهنگی و علیالخصوص کتاب، بهعنوان یک کالای مهجور، خیلی کمتر در سبد خرید خانوارها قرار میگیرد. با توجه به مشکلات اقتصادی، شرایط کار ما نیز سختتر شده است؛ شما خانواده یک کارگر را با تمام هزینههایی که دارند، در نظر بگیرید، این خانواده نسبت به هزینههای جاری خود دیگر توان خرید کتاب برای اعضای خانواده را ندارد. حتی فردی هم که توانایی خرید کتاب را دارد، یک نوع نگاه نازل به این کالا دارد؛ نگاهی که بعضاً به سایر اقلام خصوصاً خوراک خود ندارد. ما آنقدر که به خوراک جسممان اهمیت میدهیم، به خوراک روحمان اهمیت نمیدهیم و این نوع برخورد با خرید کتاب است که کار را برای ما سخت میکند؛ اینکه بخواهیم فردی را متقاعد کنیم که نگاه تازهای به کتاب داشته باشد و با خرید کتاب زندگی خودش را بر اساس افزایش اطلاعات حاصل از مطالعه، تغییر دهد.
من به خیلی از پدرها و مادرهایی که به اینجا میآیند و از قیمتها ناراضی هستند، میگویم شما حق دارید اما این را در نظر بگیرید که هزینهای که بابت کتاب نخواندن کودکانتان در آینده پرداخت خواهید کرد، بهمراتب بیشتر از هزینه خرید کتابی است که اکنون میپردازید. در کل کار فرهنگی و کتابفروشی به علت حاشیه سود پایین و خواب سرمایه، به لحاظ اقتصادی، کار دشواری است. با این وجود ادامه حیات برای مجموعههای بزرگی مثل ما بهعلت تنوع کالا و تعدد مشتریان بهنسبت مجموعهها و فروشگاههای کوچک که فقط کتاب عرضه میکنند، میسر است.
چه میزان از فروش شما به کتاب و چه میزان به سایر اقلام فرهنگی مجموعه اختصاص دارد؟
حدود ۵۵ تا ۶۰ درصد از فروش ما مربوط به کتاب است و در کل میزان استقبال و خرید کتاب از مجموعه ما بسیار خوب است.
استقبال مردم از شهر کتاب در زمان اجرای طرحهای فصلی چگونه بود؟
در طرحهای فصلی کتاب که موسسه خانه کتاب اجرا میکند، ما شاهد استقبال بسیار خوبی از سوی مردم بودهایم. مشهد همیشه جزو 3 شهر اول کشور در این طرحها بوده و حتی شهر کتاب مشهد تاکنون که سه سال از اجرای این طرح میگذرد، جزو 10 کتابفروشی برتر بوده است. در طرح تابستانه کتاب در سال 95 ما در کشور، رتبه اول و در دوره قبلی هم رتبه پنجم را کسب کردیم.
اجرای این طرحها را چگونه ارزیابی میکنید؟
این طرحها که اکنون میان کتابخوانها جا افتاده است، هم برای کتابفروش و هم برای مردم بسیار خوب است و در این اوضاع نابسامان اقتصادی یک رونق یک هفتهای به کتابفروشیها میدهند و شور و شوقی در بین مردم ایجاد میشود؛ بهخصوص در طرحهای عیدانه کتاب که با شعار «امسال کتاب عیدی بدهیم» اجرا میشد و این باعث شد که خیلیها با این هدف به خرید کتاب روی بیاورند.
موسسه خانه کتاب هم واقعا این وسط نقش خیلی مهمی را ایفا کرده است؛ چراکه هم از سمت کتابفروشها تحت فشار بوده و هم از سمت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ولی خوشبختانه در این چند ساله توانستند این کار را پیش ببرند، حتی پاییزه امسال هم قرار بود برگزار نشود که شهرداریها پای کار آمدند و این طرح هم با استقبال خوبی اجرا شد. البته این طرحها باز هم باید بهطور منظم اجرا شود چراکه در عیدانه امسال که طرح برگزار نشد، مشتریها چون به این طرح عادت کرده بودند، فکر میکردند ما نمیخواهیم این طرح را برگزار کنیم و به آنها تخفیف بدهیم.
مایلم ارزیابیتان را از تاثیر طرحهای فصلی و نیز نمایشگاههای استانی کتاب در رونق کتاب و نشر در کشور جویا شوم.
نمایشگاههای استانی کتاب عمدتاً متمرکز بر مرکز استان هستند؛ بهعلاوه هزینه زیادی هم برای برگزاری آنها صرف میشود؛ حالآنکه بودجهای که برای برگزاری طرحهای فصلی کتاب از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اختصاص داده میشود، کمتر از 2 میلیارد تومان است که در مجموع 3 طرح در سال چیزی حدود 6 میلیارد تومان میشود. فکر نمیکنم 6 میلیارد تومان برای کل کشور و تمام مردم از سوی یک وزارتخانه عدد قابل توجهی نسبت به ارقامی که در نمایشگاههای استانی هزینه میشود، باشد. اگر مسئولان ما دغدغه کار فرهنگی دارند و هدف آنها از برگزاری نمایشگاه ایجاد و تقویت فرهنگ مطالعه و کتابخوانی است، میتوانند همین بودجه را به موسسه خانه کتاب، برای برگزاری طرحهای فصلی کتاب بدهند و به این ترتیب، هر کسی در کوچترین شهرِ یک استان میتواند از این طرح و تخفیفهای آن استفاده کند.
امسال مسئولان نشر ماهی با من تماس گرفتند و گفتند که قصد شرکت در نمایشگاه کتاب استانی در خراسان رضوی را ندارند، درعوض به ما پیشنهاد کردند یک نمایشگاه کتاب با تخفیف بیشتر از نمایشگاه کتاب استان، اینجا در شهر کتاب، برپا کنند و اینگونه شد که ما با نشر ماهی، ناشر حوزه بزرگسال و نردبان، ناشر حوزه کودک و نوجوان، یک نمایشگاه کتاب در شهر کتاب برگزار کردیم.
چه برنامههای جنبی را در مجموعه شهر کتاب تدارک دیدهاید؟
ما بهطور میانگین ماهی یک برنامه فرهنگی آن هم با توجه به نیاز مخاطب و در نظر گرفتن همه سلیقهها، داریم. مهمانهایی هم که تاکنون دعوت شدهاند، افراد شاخصی بودهاند و هرکدام در حوزه کاری خودشان حرفی برای گفتن دارند. محمدعلی بهمنی، شمس لنگرودی، مصطفی رحماندوست، عبدالجبار کاکایی، سعید بیابانکی، سالار عقیلی، روزبه بمانی، منا برزویی، مژده لواسانی، هوشنگ مرادی کرمانی و نرگس آبیار از جمله افرادی بودهاند که تاکنون به شهر کتاب دعوت شدهاند.
ما علاوه بر این برنامهها، کارگاههای آموزشی مثل کارگاه نقاشی، قصهگویی، خلاقیت و موسیقی نیز برگزار کردهایم تا مخاطب به بهانه این کلاسها به شهر کتاب بیاید و با کتاب آشنا شود. به واسطه تنوع و حجم بالای برنامهها تصمیم گرفتیم سالنی مجزا برای اجرای کارگاهها و برنامههایمان طراحی کنیم و اینگونه شد که اولین سالن سهسویه مشهد را با بالاترین کیفیت، افتتاح کردیم.
تحت چه رویکردی مهمانها دعوت میشدند، صرفاً جلب مخاطب؟ چون برخی مهمانها مرتبط با کتاب نیستند.
گوشهای بحث تبلیغات و جلب مخاطب داشته، اما به دنبال تغییر نگرش مهمانها نسبت به مشهد و تغییر دیدگاه مخاطبانمان نیز بودهایم. به هر حال مهمانهای ما، شخصیتهایی بودهاند که شما دوست دارید آنها را از نزدیک ببینید و شهر کتاب این فرصت را فراهم کرد.
ذائقه مخاطب، امروزه در مواجهه با کتاب چگونه است و بیشتر سراغ چه نوع کتابهایی میرود؟
60 درصد مراجعه مخاطب به ادبیات ترجمه آن هم در حوزه رمان و داستان اختصاص دارد چراکه 65 درصد تازههای نشر در حوزه بزرگسال، مربوط به ترجمه است. کتابهای روانشناسی، فلسفه، هنر، جامعهشناسی و سینما به ترتیب بعد از ادبیات، مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
شما در شهر کتاب از چه نرمافزاری استفاده میکنید؟
ما از نرم افزار کوثر که بر اساس نیازهای یک کتابفروشی طراحی شده است، استفاده میکنیم. این نرمافزار تمام بخشهای مرتبط با کتاب و کالای فرهنگی را دارد. ما تقریبا نزدیک به دو سال است که از آن استفاده میکنیم و راضی هم هستیم.
از سختیهای کتابفروش بودن از شما پرسیدم، حال میخواهم محاسن این کار از دیدگاه شما را جویا شوم.
کار کتابفروشی نیازمند عشق است یعنی اگر در این کار عشق و علاقه نباشد، بهسرعت رو به زوال میرود. کتابفروشی کار پرزحمت و پرتلاشی است که بهنسبت آن تلاش، خروجی مالی ندارد اما احساس خوبی را برای ما بههمراه دارد. وقتی در کارگاهها و نشستها شور و شوق مخاطبان را میبینم، احساس بسیار خوبی به من دست میدهد؛ ما حتی در یکی از نشستهایمان مخاطبی داشتیم که تنها برای این برنامه و دیدار با مهمان آن از یکی از شهرهای شمالی به اینجا آمده بود.
کتابفروشی کارِ دل و کار پُربرکتی است چون ما با روح مردم سر و کار داریم، عقیده من این است که اگر به واسطه فروشگاه شهر کتاب، فقط یک نفر کتابی خریداری کند و زندگیاش با آن کتاب متحول شود، همان، برای زندگی من کافی است. من به مدت 4 سال روزانه 10 الی 12 ساعت در شهر کتاب هستم و کار میکنم، شاید به لحاظ جسمی خسته باشم اما از نظر روحی اصلا خسته نیستم و احساس رضایت دارم. کار فرهنگی و بهخصوص کتابفروشی مثل کاشتن درخت گردو است، باید تا 5 سال فقط به آن نهال آب بدهید تا از سال پنجم به بعد میوه بدهد، طول میکشد تا به بار بنشیند اما همین که به بار نشست، شما تا سالیان سال از گردو و سایه آن استفاده میکنید.
ما کارمان را با تمام قوا و قدرت انجام میدهیم و ناامید نخواهیم شد اما حرف من با مردم این است که کتابفروشیها با وجود شما زندهاند و این شما هستید که باعث حیات و ادامه مسیر آنها میشوید. هرچند کوچک و کم، اما هر فرد در شهر خودش نقش بزرگی در ادامه حیات کتابفروشها دارد، زمانی که یک کتابفروشی بر اثر فشارهای اقتصادی حذف و جمع بشود، واقعا نقطه شکست و ضعفی برای مردم آن شهر است که دقت و توجهی به آن نداشتند. از مردم میخواهم حتی اگر کتاب هم نمیخرند، به کتابفروشیها سر بزنند؛ حضور آنها مایه دلگرمی کتابفروشهاست.
نظر شما