کتاب «عبور از بحران انرژی» اثر احمد جزایری، ترجمهای از کتاب «امنیت انرژی» تالیف آندرهآ گیلاردونی به اضافه بخشهای مربوط به بحران انرژی در آینده ایران است که در هفت فصل مباحث مرتبط با انرژی و تهدیدهای امروز و فردا و معرفی انرژیهای جایگزین را تشریح میکند. «گاز طبیعی»، «منابع گاز و بخش تولید»، «تقاضای گاز طبیعی: تمایلات و محرکها»، «توسعه زیرساختهای اروپا»، «عوامل تعیینکننده قیمت: سرمایهگذاریها، هزینهها، بازارها و مالیات»، «بازیگران پیشرو، مدلهای استراتژیک» و «کدام سیاست اروپایی؟» هفت فصل این کتاب هستند.
تقاضای جهانی گاز طبیعی
«انتظار میرود تقاضای جهانی گاز طبیعی بهطور سریعی حداقل تا سال 2020 افزایش یابد و احتمالا این افزایش بیشتر هم ادامه یابد و به سال 2030 برسد. افزایش در مصرف گاز بیشتر و به دلیل تولید برق میباشد و این در حالی است که مصارف صنعتی و خانگی هم نقش مهمی در این روند خواهند داشت... علیرغم افزایش پرشتاب، قیمت گاز در سالهای اخیر و در دهههای آتی روند رشد پایدارتر و آهستهتری خواهد داشت. بهنظر میآید که گاز حداقل برای اروپا، بهعنوان سوخت اصلی نیروگاههای جدید باقی بماند. سرمایهگذاریهای عظیم در بخش انرژی هستهای چندان مطلوب بهنظر نمیآید و بههرحال زمان زیادی طول خواهد کشید تا به اجرا درآید. نفت نیز سوخت پربازدهی میباشد و گرایشاتی در محدود کردن استفاده از این سوخت بهویژه در بخش حملونقل وجود دارد. ذغالسنگ در مراحل اولیه توسعه اقتصادی بهطور گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. منابع تجدیدپذیر نیز بهنظر نمیآید که در میانمدت هم سهم بزرگی داشته باشد. سهم گاز طبیعی در مصرف انرژی از دهه 1980 شروع به رشد پایداری کرد و از 20 درصد مصرف انرژی جهان تقریبا به 24 درصد رسید. در طی 25 سال، گاز طبیعی بیشتر از سایر حاملهای انرژی رشد داشته است و در این دوره زمانی تأثیر زیادی بر روند سیر انرژیهای جهان داشته است.»
ناکارائی در تولید و مصرف انرژی در ایران
«روند تاریخیای که تولید و مصرف انرژی در کشور ما داشته نشان میدهد که ما در بستر زمان کمکم از تولیدکننده و صادرکننده انرژی و حاملهای انرژی تبدیل به واردکننده انرژی شدهایم. در یک مقطع، واردکننده بنزین شدیم، در یک مقطعی واردکننده گازوئیل شدیم و در یک مقطع زمانی دیگری داریم وارد بحث واردات گاز میشویم. واردات گاز از ترکمنستان روزبهروز در حال جدیتر شدن است. تنها پتانسیلی که برای صادرات برای ما باقی مانده، صادرات نفت خام است. اگر ما مجموع تولید نفت خام و گاز ترش و سایر انرژیهای اولیه مانند ذغالسنگ و یک مقدار محدودی انرژی هستهای که قرار است وارد سبد انرژی ما شود را درنظر بگیریم و طرحهای توسعه ظرفیت را نیز اضافه کنیم و منحنی آنرا با منحنی مصرف مقایسه کنیم، نقطه تقاطع اینها حدودا 10 سال آینده خواهد بود. البته اگر هیچ اتفاق خاصی نیفتد و روندها روندهای قبلی باشد.
واقعیت این است که کشور ما کشور اول دنیاست ازنظر منابع انرژی. ما در گاز کشور دوم هستیم و در نفت منبع چهارم و پنجم هستیم. اما در مجموع ذخایر نفت و گاز، مقام اول را در دنیا داریم. علیالقاعده شایسته کشور ماست که بخش اعظمی از دنیا را وابسته منابع انرژی خودمان کنیم. متأسفانه با این روندی که پیش میرود، ما کمکم به وضعیتی دچار خواهیم شد که نه تنها بخشی از دنیا را به انرژی خودمان وابسته نکردیم، بلکه در 10 سال آینده واردکننده خالص انرژی میشویم. در حال حاضر هم ما برخی از حاملهای انرژی را وارد میکنیم، اما باز به صورت خالص صادرکننده انرژی محسوب میشویم. اما با این روندی که حاملهای انرژی مصرف میشود، اگر ادامه دهیم تا 10 سال آینده نیاز است همین مقدار مواد خامی را هم که صادر میکنیم، پالایش کنیم و تبدیل به فرآوردههای نفتی و حاملهای انرژی نهائی نمائیم. این یک مقدار غیرطبیعی است. یعنی مقام اول را داشتن در منابع انرژی دنیا و واردکننده شدن انرژی. این دو تا با هم همخوانی ندارد و یک اشکالی در کار است و آن اشکال، ناکارائی انرژی است. ناکارائی در تولید و مصرف انرژی.»
نخستین چاپ کتاب «عبور از بحران انرژی» در 304 صفحه با شمارگان 500 نسخه به بهای 65 هزار تومان از سوی انتشارات رهاد راهی بازار نشر شده است.
نظر شما