این کودکان به دلیل مشکلاتی که دارند، نیازمند توجه بیشتر و رفتارهایی سنجیدهتر از سوی دیگران هستند تا بتوانند با شرایطشان کنار بیایند و درصدد بهبود آن باشند و این مساله نیازمند آگاهی بخشی درباره شرایط روحی روانی و جسمی این کودکان به اقشار مختلف جامعه اعم از کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی است که با این نوع بچهها سروکار دارند.
تولید محتوا، اعم از تالیف و ترجمه کتاب از سوی نویسندگان، یکی از راههای آگاهیبخشی به جامعه است که در این راستا انتشارات علمی و فرهنگی در پروژهای به نام «بچههای آبی» اقدام به انتشار کتابهایی درباره کودکان معضلدار و آسیبدیده میکند. «پنج پا فاصله» نوشته ریچل لیپینکات یکی از این آثار است که با ترجمه فائزه دائمی و جواد کریمی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.
در این کتاب، داستان نوجوانانی بیان میشود که مبتلا به بیماری نادر فیبروز سیستیک هستند که موجب مشکلاتی برای آنها شده و به راحتی قادر به فعالیتهای اجتماعی همانند سایر افراد معمولی نیستند. استلا شخصیت دختر این داستان برای ادامه زندگی مجبور است، پیوند ریه انجام دهد. از سویی او در خانوادهای زندگی میکند که والدینش طلاق گرفتهاند و خواهرش فوت کرده است و او برای اینکه پدرومادرش بیش از این آسیب روحی نبینند، تصمیم میگیرد در بیمارستان بستری شود و این عمل را انجام دهد. او در خلال بستری در بیمارستان با پسر نوجوانی به نام «ویل» آشنا میشود که او هم بیمار است اما حاضر به عمل کردن نیست و مشکلاتی با والدینش دارد.
او با بیان اینکه «پنج پا فاصله» نخستین تجربه نویسنده است و هنوز کتاب دیگری از او منتشر نشده، میافزاید: در ابتدا فکر میکردم داستان این کتاب هم مانند بسیاری از داستانهای عاشقانه دیگر، یک عاشقانه معمولی باشد اما وقتی برای نخستین بار این کتاب را خواندم، داستان کتاب متفاوت بود و شخصیت راوی پسر یعنی ویل، برایم جذاب بود و مرا به یاد دوران نوجوانیام انداخت چون به موضوعی پرداخته بود که دغدغه بسیاری از نوجوانان است اما متاسفانه در کتابهای این گروه سنی کمتر به آن پرداخته شده است. درحالیکه این گونه کتابها میتوانند تفکر نسل آینده را شکل دهند.
کریمی در ادامه یادآوری میکند: درواقع شخصیت این پسر نوجوان به گونهای است که بسیاری از نوجوانهای امروزی میتوانند با او همزادپنداری کنند و به اشتباهاتی که ممکن است در رفتار با دیگران و پدر و مادرشان دارند، پی برده و رفتارشان را اصلاح کنند. ویل در این داستان، پسری لجباز و سرتق است و به حرفهای مادرش گوش نمیدهد اما به تدریج در طول داستان و در خلال ارتباط با استلا به اشتباهاتش پی میبرد و رفتارش را اصلاح میکند. در عینحال ویل، پسری خوش قلب است و باعث نجات استلا نیز میشود.
به گفته مترجم، این داستان در لایههای زیرین خود پیامهای آموزنده زیادی برای نوجوانان دارد مانند پی بردن به ارزش سلامتی، دانستن قدر لحظههای زندگی، ارتباط صحیح با والدین و پی بردن به اینکه رفتارها و نصایح والدین اغلب از روی خیرخواهی و علاقه است. آنها همچنین با مطالعه این کتاب میتوانند به درک بهتری از رفتارهای دیگران و نوع دوستی و همکاری پی ببرند.
او درباره انتخاب نام این کتاب نیز توضیح میدهد: بیماری استلا در این داستان به گونهای است که نمیتواند زیاد به دیگران نزدیک شود و باید حتما فاصله پنج پایی را حفظ کند و به همین دلیل اسم این کتاب را «پنج پا فاصله» گذاشتهاند. درواقع نویسنده توانسته در این رمان مفهوم عشق را در سطوحی بالاتر از آنچه هست، به تصویر بکشد و همین مساله خواندن آن را جذاب کرده است.
کریمی همچنین به فیلمی اشاره میکند که براساس این داستان ساخته شده و میگوید: براساس این داستان فیلمی هم با عنوان Five Feet Apart به کارگردانی جاستین بالدونی ساخته شده که اسفندماه سال گذشته در امریکا اکران شد، اما در این فیلم نمیتوانیم جزئیات و احساسات زیبا و بکری که ریچل لیپینکات، در این کتاب درباره شخصیت ویل و استلا بیان کرده را ببینیم و در آن بیشتر به کلیت داستان پرداخته شده و این مساله سبب شده زیبایی و جذابیت فیلم، کمتر از کتاب باشد.
در بخشی از این کتاب با ترجمه جواد کریمی میخوانیم: «در اتاقم را باز میکنم و از دیدن استلا که روبهرویم به دیوار راهرو تکیه داده تعجب میکنم. بعد از شیرینکاری دیروزم، فکر میکردم حداقل یک هفته سمت من نیاید. چهار تا ماسک صورت و دو جفت دستکش روی هم پوشیده و انگشتهایش محکم روی نرده پلاستیکی دیوار پیچیده است. وقتی راه میرود، بوی اسطوخدوس را حس میکنم. بوی خوبی دارد. شاید هم بینی من است که از هر بویی غیر از مایع ضدعفونیکننده لذت میبرد.
لبخند میزنم.
شما پزشک پروکتولوژیست من هستین؟
نگاهی به من میاندازد که با توجه به حالات چهرهاش میتوانم بگویم نگاه سردی است و خم میشود تا توی اتاقم سرک بکشد. نگاهی پشت سرم میاندازم تا ببینم به چه چیزی نگاه میکند. کتابهای هنر، جلیقه درمانی آفلووست که به محض رفتن بارب آن را لبه تخت آویزان کرده بودم و دفتر طراحیام که روی میز باز مانده است...»
انتشارات علمی و فرهنگی، کتاب «پنج پا فاصله» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت 35هزارتومان منتشر کرده است.
نظر شما