سه‌شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۳
پیامبر را مدتی پس از خطبه غدیریه به شهادت رساندند

افتخاری درباره تبعات خطبه غدیریه برای پیامبر (ص) گفت: پیامبر را پس از خطبه غدیریه به شهادت رساندند. پیامبر رحلت نکرد. او را زنی یهودیه که غذایی مسموم برایش آورده بود به شهادت رساند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) روز دوشنبه بیست‌وهشتم مرداد ماه 1398، در آستانه عید غدیر، در سرای اهل قلم خانه کتاب ایران، سیمین ولوی دانشیار ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و عطاالله افتخاری استادیار ادبیات عرب دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، درباره «نقش غدیر و ولایت در صیانت از کیان انقلاب اسلامی، با تکیه بر نهج‌البلاغه و خطبه غدیر» سخن گفتند.
 
در ابتدای این برنامه، سیمین ولوی با اشاره به انواع ولایت گفت: ولایت دو نوع است؛ ولایت تکوینی که رابطه علت و معلولی را شامل می‌شود و بر مبنای این رابطه هر علتی ولی و سرپرست معلول خویش است. نوع دیگر ولایت نیز ولایت تشریعی است. این نوع از ولایت مبتنی بر قانون و قاعده است.
 
وی در ادامه گفت: ولایت در قرآن کریم اولاً و بالذات مختص به خداوند است و این ولایت مطلقه الهی در درجه بعدی مختص به خلیفه‌الله الاعظم، پیامبر اسلام (ص) قرار داده شده است. شناخت خداوند مقرون به شناخت وجود پیامبر است و حتی از حضرت آدم نقل است که ایشان از مسیر نور پیامبر اسلام توانست به دیدار خداوند نائل شود.
 
به گفته ولوی، پیامبر با چنین جایگاهی درباره امام علی (ع) گفته است، علی برای من مانند هارون برای موسی است، جز آنکه پس از من پیامبری نخواهد آمد. امیرالمومنین نیز در خطبه 192 نهج‌البلاغه نزدیکی خود به پیامبر را این‌گونه توصیف می‌کند که «من به دنبال پیامبر راه می‌رفتم به مانند بچه‌ شتری که به دنبال مادرش می‌رود و پیامبر هر روز پرچمی را برمی‌افراشت و من را وا می‌داشت که از او پیروی کنم.» همچنین در همان خطبه از پیامبر نقل می‌کنند که «تو آنچه من می‌شنوم را می‌شنوی  آنچه می‌بینم را می‌بینی ولی تو پیامبر نیستی و وزیر من محسوب می‌شوی.»
 
 
ولوی افزود: علی (ع) می‌فرماید شما فقط به واسطه ما بود که هدایت شدید. ایشان می‌گوید اعراب به وسیله ما بود که از جاهلیت و ظلمت خارج شدند و به نور صبح وارد شدند. علی (ع) خود را به وسیله نمایندگانش به عنوان ولی‌الله و حجت‌الله معرفی می‌کردند. هر چند ایشان قصد فخرفروشی نداشتند و در خطبه 5 نهج‌البلاغه فخرفروشی را نهی می‌کردند و می‌گفتند دنیای شما برای من ناچیزتر از عطسه بز است. در خطبه سوم نیز ایشان می‌فرمایند قسم بر خدایی که دانه را شکافت، اگر خدا از دانایان پیمان نگرفته بود که در برابر مواردی نظیر گرسنگی گرسنگان کوتاه نیایند مهار شتر حکومت را به پشتش می‌انداختم.
 
این استاد دانشگاه بیان کرد: دیدگاه امیرالومنین(ع) در مورد حکومت، اقامه حق و دفع باطل است. او با بیان این سخن و با ذکر این مقدمه که نامه‌های امیرالمومنین در نهج‌البلاغه بخشی از خطبه‌های ایشان را شامل می‌شود و به‌طور کامل ذکر نشده است و همچنین رویکرد ایشان در نوشتن نامه‌ها و از جمله نامه به عثمان بن حنیف این بوده است که برای آیندگان بماند، به شرح سطر به سطر برخی بندهای نامه حضرت علی (ع) به عثمان بن حنیف والی بصره پرداخت.
 
در ادامه، عطاالله افتخاری با ذکر این نکته که تمرکز خود را در این جلسه بر خطبه غدیریه پیامبر اکرم(ص) خواهد گذاشت گفت: در مورد خطبه غدیریه بسیاری از موارد گفته شده ولی برخی مباحث هم ناگفته مانده است.
 
وی افزود: اکثر منابعی که علامه امینی خطبه غدیریه را از آن احصا کرده مربوط به اهل سنت است و همین موضوع نشان می‌دهد که تردیدی در صحت این خطبه وجود ندارد. اگر تردید و تشکیکی هم به آن راه یافته است، به مقوله معنای ولایت و کلمه ولی در این خطبه ارتباط دارد و عده‌ای مدعی شده‌اند ولایت در این خطبه به معنای محبت و دوستی است و نه سرپرستی.
 
به گفته افتخاری، در همین خطبه بیان می‌شود که پیامبر از بیان ولایت علی (ع) اکراه داشته است ولی از سوی خدا بر او تاکید می‌شود و دستور می‌آید که این امر را بیان کند. اگر منظور پیامبر از ولایت فقط محبت و دوستی بوده است، چرا پیامبر باید از بیان آن اکراه داشته باشد؟
 
او افزود: ولایت جزو کلمات اضداد است و قابلیت ایجاد شبه در معنا را دارد. بر این پایه عده‌ای ایراد گرفته‌اند که چرا خداوند کلمه قابل شبهه را برای امری به این اهمیت اتخاذ کرده است؟ دلیل این موضوع می‌تواند این باشد که اینجا دنیاست و راه برای انحراف هم در دنیا باید باز باشد.
 
به گفته افتخاری، ولایت هم به معنای ماموریت آمده و هم به معنای آمریت. مولی که یکی از کلمه‌های هم‌ریشه با ولایت است هم به معنای سرور به کار می‌رود و هم به معنای بنده. همین تنوع و تضاد در معنا و محل استفاده کلمه است که ولایت را به جمع اضداد تبدیل کرده است. بر این پایه می‌توان گفت ولایت درجات مختلفی دارد.
 
او با ارجاع به بحث ولوی درباره ولایت تکوینی و تشریعی گفت: ولایت حضرت علی ولایت تکوینی است و ما اعتقاد داریم ولایت فقیه هم بخشی از ولایت تکوینی است. در بیست و دوم بهمن سال 1357 بسیاری از امام خواستند دستور حضور مردم در خیابان‌ها را صادر نکنند و حتی آیت‌الله طالقانی را به نزد امام فرستادند تا ایشان را از این امر نهی کند. امام به آیت‌الله طالقانی گفتند مگر ما بودیم که تصمیم گرفتیم؟ این موارد از جای دیگری امر می‌شود. مواردی از این دست نمود پیوند ولایت فقیه با ولایت تکوینی است.
 
افتخاری افزود: امام جوهر ولایت را در رهبری کنونی انقلاب نیز دیده بود. روسای جمهوری بسیاری به کشورهای خارجی سفر می‌کنند ولی نوع استقبالی که از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کشورهایی نظیر پاکستان و کره شمالی شده بود، امام را به این نتیجه رساند که جذبه ولایت در ایشان وجود دارد و می‌تواند ادامه دهنده راه ولایت فقیه باشد.
 
به گفته افتخاری، استقرار نظام اسلامی به انتقال ولایت تکوینی به ولایت فقیه بازمی‌گردد و در رویکرد امام و مقام معظم رهبری نیز می‌توان نمودهایی از رویکرد امام علی (ع) در نامه‌شان به عثمان بن حنیف را دید.
 
 
او افزود: مردمی‌ترین حکومت در جهان، جمهوری اسلامی است و تنها پشتیبان جمهوری اسلامی مردم هستند. مردمی که این‌چنین سرمایه خود را برای حکومت خرج می‌کنند نمودی از ولایت علی (ع) را در رهبر می‌بینند. حکومت ما را هیچ چیز نگه نداشته است جز ولایتی که از ولایت امیرالمومنین رسیده است.
 
این استاد دانشگاه همچنین درباره دلیل انتخاب کلمه ولایت از سوی خداوند در خطبه غدیریه این موضوع را نیز افزود: ولایت حکومتی است مالامال از محبت. ولایت امیرالمومنین هر حکومتی نیست. این حکومت مالامال از نوکری مردم هم هست.

افتخاری در بخش دیگری از سخنانش درباره تبعات خطبه غدیریه برای پیامبر گفت: پیامبر را پس از خطبه غدیریه به شهادت رساندند. پیامبر رحلت نکرد. او را زنی یهودیه که غذایی مسموم برایش آورده بود به شهادت رساند. همچنین در مسیر مکه تا مدینه، پیش از آنکه پیامبر و کاروانش به غدیر خم برسند کسانی از بلندی سنگ‌هایی را پرتاب می‌کردند تا علی (ع) و پیامبر (ص) را به شهادت برسانند.
 
در انتهای این مراسم نیز سیمین ولوی درباره نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر گفت: امیرالمونین در نهج البلاغه منشور حکومت اسلامی را به خوبی بیان کرده است. به ویژه در دو نامه به عثمان بن حنیف و مالک اشتر. ایشان در این دو نامه وظایف حکومت را مشخص کرده‌اند. ایشان در همان ابتدای نامه 53 به مالک اشتر وظایف حکومت را مواردی از این دست برمی‌شمارند: جمع‌آوری مالیات، جهاد با دشمن، سامان بخشیدن به کارهای مردم، آباد کردن شهرها و روستاها، گسترش عدالت، مردم‌داری و...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها