در نشست معرفی و بررسی کتاب «راه بیسرانجام» مطرح شد:
درباره نقش آسوریان در کشتارهای جنگ اول جهانی اغراق شده است
سید علی موسوی گفت: «تا قبل از کتاب راه بیسرانجام، مطالعات مربوط به این حوزه تحت تاثیر مورخانی مانند کسروی بود و در عمل آنچه که در آثار مختلف مربوط به آن ایام درباره نقش آسوریان میآمد به نوعی تکرار سخنان همین مورخان محسوب میشود.»
در ابتدای این نشست موسوی با بیان اینکه یکی از مسائل مهم ایران معاصر جنگ اول جهانی بوده است گفت: «متاسفانه به این مقوله مهم آنگونه که شایسته بوده پرداخته نشده است. در جنگ جهانی اول ایران اعلام بیطرفی کرد اما از آنجا که اعلام بیطرفی هم مانند حضور در جنگ نیازمند قدرت و اقتدار است و ایران اقتدار لازم برای حفظ بیطرفی را نداشت، به زودی پای کشور ما به جنگ باز شد. این اتفاق بهویژه پس از آن رخ داد که همسایه ایران، عثمانی، به جنگ ورود کرد و مرزهای ایران درگیر مسئله جنگ شدند.»
موسوی افزود: «در دوران جنگ جهانی اول کانون بحران آذربایجان بود و در این میان اقلیتهای مذهبی ساکن این ناحیه، از جمله آسوریها بیشترین درگیری را با مسائل مرتبط با جنگ جهانی اول پیدا کردند.»
این پژوهشگر در زمینه کیفیت آثاری که به مقوله نقش آسوریان در جنگ جهانی اول پرداختهاند گفت: «تا قبل از کتاب راه بیسرانجام، مطالعات مربوط به این حوزه تحت تاثیر مورخانی مانند کسروی بود و در عمل آنچه که در آثار مختلف مربوط به آن ایام درباره نقش آسوریان میآمد به نوعی تکرار سخنان همین مورخان محسوب میشود.»
موسوی درباره مزیتهای کتاب «راه بیسرانجام» نیز گفت: «در این کتاب اسناد دست اول فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است و در عین حال این بهرهگیری از اسناد تازه با دقت پژوهشی و خلاقیت تحلیلی همراه شده است و همین خصوصیات این کتاب را به منبعی ارزشمند تبدیل میکند. کتاب «راه بیسرانجام» میتواند فتح بابی برای ارائه پژوهشهای دست اول و فارغ از تعصبات مختلف درباره مسائل اقلیتهای قومی در ایران باشد.»
پس از موسوی، نوبت به سیروان خسروزاده نویسنده کتاب راه بیسرانجام رسید تا توضیحاتی درباره این کتاب ارائه کند. وی گفت: «با وجود اینکه تمرکز اصلی کتاب راه بیسرانجام بر آنچه که در زمان جنگ جهانی اول در رابطه با آسوریان رخ داده است اما برای آشنایی با تاریخ و هویت این اقلیت، بخشی را به سخن گفتن درباره تاریخ این قوم از ابتدا تا جنگ جهانی اول اختصاص دادم. علاوه بر این، برای آشنایی با آنچه که پس از جنگ اول جهانی بر این قوم گذشت، اطلاعاتی مختصر درباره سرگذشت آسوریان پس از جنگ اول هم در کتاب مندرج شده است.»
وی با اشاره به اینکه اطلاعات درباره آسوریان در ایران بسیار اندک و تحت تاثیر اطلاعات غلطی است که در اینترنت و فضای مجازی مندرج میشود گفت: «آسوریان را گاه به عنوان کردهای مسیحی میشناسند و گاه آنها را با ارمنیها خلط میکنند. در حالی که آشوریان قومیتی کاملاً متفاوت محسوب میشوند. در تاریخ ایران از آشوریان بیش از هر چیز با نام جَلوها نام برده شده است. حتی مرحوم کسروی هم همینگونه از آنها یاد کرده و نمیدانسته است که جلو چه معنایی است. آسوریها شش قوم دارند و جلوها یکی از این اقوام هستند. اینکه چگونه نام یکی از اقوام آسوری بر همه آنها تسری پیدا کرده چندان مشخص نیست. اما آنچه مشخص است، این است که جلوها در طول تاریخ معاصر به عنوان قومی خونریز شناخته شدهاند و ذهنیتی که حول آنها به ویژه در منطقه آذربایجان شکل گرفته است بر همین مبناست.»
خسروزاده گفت: تا پیش از قرن نوزدهم آسوریها را با این نام نمیشناختند. به آنها نسطوری میگفتند و کلیسای آنها وابسته به نسطوریوس قدیس بود. اما از قرن نوزدهم اصطلاح آسوری رایج شد. اینکه آیا نسب آنها به آشوریان باستان برمیگردد یا خیر مشخص نیست و سندی در این زمینه وجود ندارد اما ناسیونالیستهای آشوری معتقد هستند از ریشه آشوریان باستان هستند.»
وی درباره تفاوت آشوریان با دیگر انواع مسیحیان گفت: «دو مشخصه عمده آسوریان یا نسطوریان یکی عدم قبول پاپ و دیگری عدم قبول الوهیت عیسی مسیح است.»
این پژوهشگر همچنین افزود: «سه چهارم نسطوریان یا آشوریان که در حدود 150 هزار نفر را شامل میشده است در زمان جنگ جهانی اول در خاک عثمانی و یک چهارم معتقدان به قوم در ایران و نواحی ارومیه و سلماس زندگی میکردهاند. در قرن نوزدهم توجه میسیونرهای مسیحی به آسوریان جلب شد و این توجه به ساخته شدن مدارسی برای آموزش فرزندان این قوم در ارومیه و سلماس منجر شد. همین تلاش میسیونرها باعث شد آسوریها به اقلیتی باسواد و متمایز در ارومیه تبدیل شوند. معلمان و مهندسان و پزشکان فراوانی در میان آسوریان پدید میآیند. شاید به دلیل همین تمایز بود که از سال 1898 ناسیونالیسم افراطی آسوری در ایران رشد خود را آغاز کرد.»
وی درباره اهمیت حضور میسیونرها در میان آسوریان گفت: «از جمله تبعات این حضور چنددستگیای بود که میان آسوریان از لحاظ اعتقادات دینی پدید آمد. یعنی آنها به چند دسته کاتولیک، پروتستان و ارتودکس تقسیم شدند و عدهای از آنها هم همچنان نسطوری باقی ماندند. از تبعات این حضور این بود که بخش عظیمی از نسطوریها ارتودکس شدند و تلاش کردند با کمک روسها دستاوردهای سیاسی به دست آورند. این تلاش به ویژه در هنگام جنگ جهانی اول و اشغال مناطق آذربایجان به وسیله روسها بروز و نمود فراوانی یافت.
در این زمان جنگهایی میان آسوریان و ترکها شکل گرفت و در یکی از همین جنگها کشتار وسیعی در میان ترکها رخ داد. کشتاری که به گفته مرحوم کسروی 10 هزار کشته داشته است. ولی بر مبنای اسناد و خاطرات میتوان گفت این آمار بسیار اغراقآمیز است. در یکی از کتابهای خاطراتی که به آن دوران پرداخته است میخوانیم که اهالی تا چهار یا پنج روز مشغول دفن کردن جنازه بودهاند. بیشک با امکانات آن زمان دفن کردن 10 هزار جنازه در پنج روز ممکن نیست و به احتمال فراوان حداکثر تعداد کشتهها در آن نبرد 1000 نفر بوده است.»
نویسنده کتاب «راه بیسرانجام» افزود: «مصائب آسوریان از زمانی آغاز شد که روسها طی عقبنشینیای تاکتیکی از آذربایجان خارج میشوند. پس از آن نیروهای عثمانی وارد آذربایجان میشوند و آسوریان را قتل عام میکنند. شش ماه بعد دوباره روسها برمیگردند و نستوریها را نجات میدهند. در ادامه این وضعیت اما یک اتفاق ناگوار دیگر برای آسوریان رخ میدهد و آن کشته شدن پیشوای دینیشان به وسیله اسماعیلآقا سیمکو است. نتیجه این عمل سیمکو این بود که آسوریان در موضع انفعال قرار گرفتند و دیگر حضور جدی در روند امور سیاسی و اجتماعی منطقه نداشتند. این واقعه کمر آسوریان را برای همیشه میشکند.
پس از آن نیز نیروهای روس به سمت قفقاز برمیگردند و در تابستان 1918 نیروهای عثمانی با کمک هوادران کرد و ترکشان به سمت ارومیه حرکت میکنند و به انتقامجویی از آسوریان میپردازند. آسوریان و ارمنیها برای فرار از انتقامجویی و قتل عام مجبور میشوند ارومیه را به سمت بیجار و همدان ترک کنند و در آنجا به توصیه انگلیسیها راهی عراق شوند. این حرکت به سمت عراق در نهایت به بازگشت آسوریان به ایران منجر نمیشود و اگر چه هنوز هم تعدادی از آسوریان در ارومیه حضور دارند اما جایگاه تاریخی آنها در این منطقه پس از جنگ جهانی اول از بین میرود.»
وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره میزان استقبالی که از کتابش شده است گفت: «این کتاب بسیار مورد توجه آسوریان قرار گرفت به گونهای که در اندک زمانی چاپ آن رو به اتمام رفت و آنها خوشحال شده بودند که بالاخره یکی پیدا شده و بدون حب و بغضهای قومی به نقش آنها در جنگ جهانی اول پرداخته است.»
خسروزاده همچنین گفت: «از دیگر برهههای تاریخی که آسوریان آسیب فراوانی دیدند مقطع 1325 و زمان فرقه دموکرات آذربایجان بود که من تحقیقاتی در این زمینه انجام دادهام و بنا دارم کتابی در ارتباط با وقایع تاریخی آن دوران منتشر کنم.»
جلسه معرفی و بررسی کتاب «راه بیسرانجام» در انتها با پرسش و پاسخ حضار همراه بود. خسروزاده در پاسخ به سوالی درباره اهمیت این تحقیق برای دوران معاصر ما گفت: «هستند کسانی که با بزرگنمایی مسئله قتلعام ترکها به وسیله آسوریان در حال تحریف واقعیات آن سالها برای رسیدن به غرضهای سیاسی هستند. اهمیت این کتاب و کتابهایی از این دست این است که پاسخهای دقیقی به ادعاهای این افراد میدهد. این نکتهای است که کاوه بیات نیز در مقدمه همین کتاب به آن اشاره کرده است.»
نظرات