يك اثر داستاني جذاب از اريك امانوئل كه جوانياش را روايت ميكند. اين رمان كه مملو از حس و حال موسيقي است، خود زندگي نامه نويسندهاش نيز هست و همين آن را جذاب ميكند.
اریک امانوئل پس از دوره مادام پیلینسکا، مستبدانه، به دنبال درک رمز و راز موسیقی شوپن است. زن لهستانی روشهای شگفت انگیزی برای توضیح نابغه نوازنده دارد و درس پیانو به تدریج یادگیری زندگی و عشق میشود. در چارچوب "چرخه نامرئی"، داستان آغازین پر از احساسات، هوش و طنز است. اريك اشميت روايت جذاب و خواندني از تجربه موسيقايي خود در دوره جواني به دست ميدهد و مخاطب را به ناگهان از همان ابتداي رمان با خود همراه ميكند.
پارهيي از متن كتاب:
«در بیست و هشتسالگی، نزدیک به صد کیلوگرم بود و دیگر رهبر ارکستر را در جایگاه زیرین ارکستر در جلوی صحنه نمیدید. برای همین هم فوقالعاده میخواند. وقتی نتهایش را رو به تاریکی ـ یعنی برای تمام دنیا ـ اجرا میکرد، مثل آدم چاقی که میخواست با صدایش دیگران را مسحور کند، میدرخشید. بعد، وقتی که لاغر شد، فوقالعاده شد. انگار نهنگی ونوس را پشت خودش پنهان کرده بود. حیف، فاجعه از همینجا شروع شد، سراشیبی کشنده...»
«رژیم صدایش را خراب کرد؟»
«روحش را خراب کرد. لاغر، کشیده و خوشنقش شد و توانست دیگران را به شکل دیگری اغوا کند. رقیب بهترین مانکنها شده بود. از خواننده دیگری خبری نبود، چون دیگر لازم نبود. کالاسِ زشت فوقالعاده آواز میخواند، کالاس بینقص روز بهروز بدتر میخواند. حالا دیگر کمبود همیشگیاش را نداشت.»
کتاب «مادام پیلینسکا و راز شوپن» اثر اریک امانوئل اشمیت با ترجمه عاطفه حبیبی در 71 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بهای 12 هزار و 500 از سوی نشر چترنگ راهی بازار کتاب شد.
نظر شما