نگاهی به کتاب یک مردم شناس در مترو
«یک مردم شناس در مترو»؛ تلاش برای تعریف محدویتها و معنای امر اجتماعی
کتاب «یک مردمشناس در مترو» در تلاش است با حفظ ایده فرد محدویتها و معنای امر اجتماعی را تعریف کند.
همانگونه که از نام کتاب پیداست فردی که مردمشناس نیز هست از تجربه زیسته خود در متروی پاریس سخن میگوید. بنابراین خواننده از ابتدا درمییابد که با یک خاطرهگویی محض مواجه نیست بلکه با نگاهی مردمشناسانه متروی پاریس را خواهد دید. پرواضح است که کتاب برای مخاطب فرانسوی (یا آن کس که با متروی پاریس آشنایی دارد) به علت همپوشانی خاطرات و تجربیات جذابتر خواهد بود اما به دلیل نثر ادبی گونه و نیز نگاه مردمشناسانه کار، مخاطب ایرانی را نیز جذب خواهد کرد.
کتاب حاوی سه بخش اصلی و یک بخش نتیجهگیری است. در بخش نخست، نویسنده از متروی پاریس «به عنوان راهنمای حافظه، ماشه خاطرات یا نوعی آینه جیبی» نام میبرد. در ادامه یادآور میشود که مترو و ایستگاههای آن چیزی بیش از قصهها و خاطرات شخصی است و میتواند بهعنوان مسیری اجتماعی در نظر گرفته شود. نویسنده به عنوان یک مردمشناس نشانههای متعدد دیگربودگی و تناقض در مترو را باز میشمارد. دیگرانی که از من آغاز میشود و به تمام مسافران مترو تسری مییابد و تناقضهای متعدد همچون جوان/کهن که از تفاوت تفسیر نامهای ایستگاهها و اتفاقات تاریخی پیرامون آن تا شکلگیری عاطفه جمعی و... را در بر میگیرد.
بخش دوم کتاب «تنهاییها» نام دارد. پرداختن به مناسک از دیدگاه متفاوت از جمله قوانین و ممنوعیتها، تابلوهای نظم دهنده و حاوی اطلاعات و قوانین، آزادی فردی محدود شده با نظم اجتماعی و دموکراسی مشروط در مترو بر جذابیت موضوع میافزاید. نویسنده بهعنوان یک مشاهدهگر بیرونی واژه «تنهایی» را برای توصیف پدیده اجتماعی مترو به کار میگیرد. در نیمههای راه به شکلی هوشمندانه نویسنده مفاهیم مردمشناسانه را با تجربه شخصی خود میآمیزد و چنان با ظرافت این کار را انجام میدهد که خواننده را همچنان همراه خود نگه میدارد. در روند کتاب موضوعاتی پیرامون فضای اقتصادی مترو، فروشندگان، گدایان، افراد منزوی و به دنبال آرامش مطرح میشود که مابهازاهایی در ذهن خواننده ایرانی را شکل میدهد و شاید به طور ناخوداگاه به تحلیل تجربه زیسته خود در مترو بپردازد.
فصل پایانی کتاب «نقطهای تلاقی» نام دارد. نویسنده در این بخش در تلاش است که مترو را بیش از یک شبکه بزرگ و دخمههای در هم تنیده منظم زیرزمینی ببیند. کاری فراتر از منوگرافی و توصیف روشمند مکانها بلکه دریافتن تحولات مهم همچون تبلیغات، تصاویر، اعلامیهها، فروشندگان دورهگرد در حوالی مترو و ....
همانگونه که پیشتر اشاره شد، کتاب با جمله «یادم میآید»آغاز میشود و این کافی است که خواننده خود را برای شنیدن خاطرات نویسنده آماده کند. در روند این خاطرهگویی کمکم گویی با نویسنده همراه میشود و در جایجای این تجربه زیسته خود را بازمییابد. برای خوانندهای در شهری بزرگ و با تجربه سفر با مترو، بسیاری از فضاسازیها آشناست. همانگونه که نویسنده درباره کار خود میگوید، هر جامعه با وجود تفاوتها، متروی خود را دارد و مسیرهای خود را بر هر فرد تحمیل میکند، مسیرهایی که در آن رابطهاش با دیگران را معنادار میکند. معنا خواه زاده از خود بیگانگی باشد یانه، مردمشناس با حفظ ایده فرد، محدودیتها و معنای امر اجتماعی را تعریف میکند. به نظر میرسد این کتاب راهنمای خوبی برای پژوهشگران علوم اجتماعی مخصوصاً مردمشناسانی است که درتلاشند زندگی روزمره را با علم اجتماعی پیوند بزنند.
از نکات قابل تامل در کتاب، ترجمه روان توسط فردی آگاه به دانش مردمشناسی در موفقیت انتقال حس و دانش نویسنده بسیار حائز اهمیت بوده است.
نظر شما