جلد دوم کتاب تاریخ طبرستان از ابن اسفندیار به کوشش میرعبدالله سیار نکات بسیار برجستهای درباره اهتزاز بیرق جنبشهای استقلالطلبانه مردم مازندران در نخستین سدههای اسلامی را به تصویر میکشد.
طیار یزدانپناه در مقدمهای بر این کتاب آوررده است: «جلد دوم کتاب تاریخ طبرستان از ابن اسفندیار با نثری روان و زبان معیار، بنا به قرار پیشین با کوشش ارزندهی استاد عبدالله سیار، پیش روست که از صفحه 76 تا 190 کتاب تاریخ تبرستان را دربر میگیرد. آن چه این مجلد پر اهمیت را نشان میدهد نکات بسیار برجستهای است درباره اهتزاز بیرق جنبشهای استقلالطلبانه مردم مازندران در نخستین سدههای اسلامی و نیز آسانخوانی رخدادهای پردامنه از حضور برخی فرق اسلامی، باورها، آیینها، اساطیر و... مربوط به مازندران، ایران و خاورمیانه که خواننده را بیش از پیش نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک دوره طولانی چند صد ساله آگاه میکند.»
در پیشگفتار کتاب نیز آمده است: «از روزگاران دیرین همیشه تبرستان، برای پادشاهان و زورگویان کشورهای دیگر ملجا و پناهگاه و غار امنیت و محل حفاظت و جایگاهی امن بود. از استواری مکان و ممانعت ورود و دشواری دخول در آن تنگناهای مکانی و مانند آن، گنجینه و اموال قیمتی و اندوختههایشان را به آنجا میفرستادند و هر پادشاهی که دشمن او را مغلوب میساخت و در هیچ جایگاهی در سرزمینها و ممالک دیگر نمیتوانست اقامت کند، برای این که در امان باشد، به این سرزمین میآمد و از مکرها و خدعههای دشمن آسوده بود.
و از جمله کسانی که مثالش را میزند، دارا است؛ «وقتی که اسکندر بر زمین فارس چیرگی و تسلط یافت، «دارا» پسر «داراب» از دست او فرار کرده و به تبرستان پناه برد و نزد اسکندر پیام فرستاد و گفت: گیرم که تو هفت کشور زمین را بر من تنگ کنی، فرشواذجر (فرشوادگر) را چگونه میتوانی بر من تنگ نمایی؟ در قلعه دارا، رعایا و مردم جنگنده را وادار به جنگیدن میکنم، در بیشه و جنگل، خندق است و در دریا، آب خزر.
تا سال ششصد و یازده، قلعه دارا در روزگار ما آباد و سرپا بود.»
گزارش حال پادشاهان، بزرگان، دانشمندان و پارسایان
در باب چهارم تاریخ تبرستان که نخستین فصل از جلد دوم آن است، گزارش و ترجمه حال پادشاهان، بزرگان، دانشمندان و پارسایان، اشخاص معروف، نویسندگان، پزشکان و ستارهشتاسان، حکیمان و شاعران آمده است. از جمله کسانی که در این باب به آنها پرداخته شده میتوان به سپهبد مازیار، الندبن سوخرا، خومرشید پسر دادمهر، اسپهبد پادوسپان، محمد بن زید الداعی الی الحق، ناصر کبیر، دو برادر سید، حسن پسر حمزه علوی، سید ظهیرالدین، اسپهبد بزرگ و معظم علاءالدوله؛ علی بن شهریاربن قارن، رستم پسر علی پسر شهریار پسر قارن، اسپهبد جهان تاجالملوک علی بن مردآویج و... اشاره کرد. از آن جمله روایت اسپهبد بزرگ علاءالدوله، حسن پسر رستمبن علی را محض نمونه، نقل میکنیم:
«به نزدیکترین مردم عصر و زمانه پوشیده نمانده باشد که سخاوت و سیاست او از مکان نازل شدن کمال، چند فرسخ گذشته بود به طوری که دریا و معدن در کنار آن، مثل آبگیر و افسانه به نظر میرسیدند. از خصلتهای مردانگی و جوانمردی هیچ نماند که ذات او به آن صفات آراسته نباشد. جز آن که او بیباکی و غروری داشت که جهان و جهانیان در نزد او اهمیت و وزنی نداشتند و به همین دلیل هم او و هم پیروان او در محل آسیب قرار داشتند که شرح آن داده میشود. (کفی المرء...) برای شخص، همین قدر برتری و فضیلت کافی است که عیبهایش شمرده شود...»
معارف و مشاهیر تبرستان
در فصل دیگر از باب چهارم، به معارف و مشاهیر تبرستان پرداخته است. از جمله کسانی که نامشان در این فصل آمده میتوان به عبدالله پسر حسین پسر سهل؛ معروف به ناجی دویر، ابو اسحاق ابراهیم؛ پسر مرزبان، علی پسر هشام آملی، سهل پسر مرزبان، محمد بن جریر تبری، امام شهید فخرالاسلام؛ عبدالواحد پسر اسماعیل، قاضیالقضات ابوالعباس رویانی، ابن مهدی مامطیری، ابوالحسن علی پسر محمد یزدادی، ابن فورک، استاد بزرگ ابوالفرج علی پسر حسین پسر هندو، امام عبداقادر جرجانی، ابوسعد مظفر پسر ابراهیم، شیخ ابوعامر جرجانی، خواجه امام عماد کجیج، علی بن ربن تبری و... اشاره کرد.
به عنوان مثال در مورد محمدبن جریر تبری چنین آمده است: «مولف کتاب الذیل و المذیل و کتاب تفسیر القرآن و معانیه و کتابالتاریخ. مذهب و روش دینداری او مورد اعتقاد مردم بود و دانشمندان اتفاق نظر داشتند که همانند او هیچ طایفهای نبود و در کتابها نوشته شده است که بر در خانه او در بغداد، چهارصد استر (مرکب سواری قاطر) میشمردند که متعلق به فرزندان خلفا و پادشاهان و وزیران بود و از این جمله، سی استر هر کدام با خدمتکار حبشی وجود داشتند که برای بهرهگیری از دانش او نزد او میرفتند.»
حکما، اطبا، منجمان و شعرای تبرستان
در بخشی دیگر از کتاب به ذکر حکمای تبرستان، اطبا، منجمان و شعرا پرداخته شده است. که از آن جمله میتوان به بوذر جمهر حکیم، اسپهبد مرزبان پسر رستم پسر شروین پریم و دیوارهوز اشاره کرد. در بخش منجمان (ستارهشناسان) آمده است: «کوشیار پسر لبان جیلی و اوحدالدهر ابورشید دانشی که جدول محاسبه نجومی (زیج کامل) را او ساخت.
و «بزیست پسر فیروزان» که مامون خلیفه عباسی نام او را معرب ساخت و او را «یحیی بن منصور» نامید، زیج مامونی را پدیدار ساخت.»
شرح حال آل بویه و طغیان آنان از دیلمان
اما باب پنجم تاریخ تبرستان به شرح حال آل بویه و طغیان آنان از دیلمان و تبرستان و شرح طایفه و نسب آنان میپردازد که شیر ذیل وند بودند. در ابتدای این باب آمده است: «ابواسحاق ابراهیم، پسر هلال الصابی، منشی و دبیر در کتاب التاجی فی آثارالدوله الدیلمیه با رساترین عبارت بیان کرده است. اگر چه کسی قادر نیست که بر ساخته «صابی» بتازد و با نقل تاریخ و حکایت که از او وارد شده است، آغازی داشته باشد، بعد از آن که گفته شد: «در شیوایی سخن و گزیدهترین بیان، بیان چه کسی از دو «صاد» رساتر است که کسی شنیده باشد و یا در کتاب خوانده باشد یعنی صاحببن عباد و ابواسحاق صابی. در حالی که بین آن دو تفاوت و فرق بسیار وجود دارد. زیرا که صاحب چنان که خود میخواست مینوشت و صابی چنان که از او میخواستند.»
و پس از این دو نفر چرخ فصاحت و بلاغت باز ایستاد و کسی شیواتر از آنان پیدا نشد. اما از آوردن نمونهای برجسته و مثال برتر چاره نیست. چون کتاب تاریخ تبرستان است و آنها تبرستانی بودند و حاکم و جزء فرمانروایان و پادشاهان، تا کتاب از ذکر آنان خالی نباشد. آنان به موقع راجع به این که مویدالدوله برادر و جانشین ملک عضدالدوله و فنا خسرو، پسر رکنالدوله، حسن پسر بویه با صاحب ابوالقاسم، اسماعیل عباد(رحمه الله) به تبرستان آمدند و فرمانروایی را از قابوس بازگرفتند و همه قلعهها و دژها را تسخیر و آزاد نمودند. قابوس در نیشابور، مدت هجده سال از حکومت برکنار شد و به انتظار نشسته بود...»
سپس به خاندان وشمگیر پسر زیار پادشاهان گیلان، ذکر آل کیوس، ذکر اولاد جاماسب و قصه گاوباره، ذکر حکومت و شاهنشاهی باو در تبرستان، احوال فرزندان داوبویه بعد از باو، لشکرآوردن مصلقه پسر هیبره شیبانی به تبرستان، ذکر اسپهبد خورشید، ذکر عصیان اسپهبد خورشید از منصور خلیفه و... میپردازد.
در پایان هم حواشی و توضیحات؛ تعابیر کنایی- استعاری، نکات اساطیری، گزارش واژگان و اصطلاحات بر طبق حروف الفبا آمده است.
جلد دوم «تاریخ تبرستان» در 245 صفحه و با قیمت 30 هزار تومان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
نظر شما