در میزگرد نقد کتاب «تحلیل سوژه در ادبیات داستانی پسامدرن ایران» مطرح شد:
ضرورت ارتباط میان فلسفه و ادبیات برای ایجاد تحول در ادبیات
بیژن عبدالکریمی در میزگرد نقد کتاب «تحلیل سوژه در ادبیات داستانی پسامدرن ایران» بر ضرورت ایجاد ارتباط میان فلسفه و ادبیات به منظور ایجاد تحول در ادبیات تاکید کرد، وی راه برونشد ادبیات ایران از بحران را توجه نظریهپردازان به ساحتهای انسانشناختی در ادبیات دانست و ابراز عقیده کرد که به نظر او باید این راه برونرفت را در ساحتی فراتر از آن جستوجو کرد و آن ساحت «وجود» است.
در این جلسه نویسنده کتاب، فرزاد کریمی و منتقدان، قدرتالله طاهری از گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، بیژن عبدالکریمی از گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، حمیدرضا شعیری از گروه ادبیات فرانسه دانشگاه تربیت مدرس و مهدی یزدانیخرم نویسنده و منتقد ادبی، به همراه تعدادی از استادان و دانشجویان علاقهمند به مباحث نقد و نظریه ادبی حضور داشتند.
در آغاز میزگرد، نویسنده کتاب درمورد چگونگی شکلگیری اثر و ضرورتهای پرداختن به ادبیات پسامدرن در ایران سخن گفت. فرزاد کریمی لزوم چنین پژوهشی را تشکیک بعضی استادان دانشگاه و صاحبنظران غیردانشگاهی در وجود چنین ادبیاتی در ایران، با توجه به وضعیت فرهنگی کشور، دانست. همچنین وی دلیل دیگر چنین ضرورتی را توجه نظریهپردازان ادبی به موضوعات شکلی و شگردهای داستاننویسی پسامدرن، بدون توجه به بنیادهای فلسفی پسامدرنیسم و ذهنیت برسازنده چنین شخصیتهایی در یک اثر داستانی مطرح کرد. وی نوع نگاه شخصیتها و کنشگران درون متن به جهان زیست خود را محل تأمل دانست که تعیینکننده تعلق ذهنیت جاری در اثر به نحلههای گوناگون فلسفی است. کریمی کتاب را پژوهشی میانرشتهای از ادبیات و فلسفه معرفی کرد که محصول رساله دکتری او در دانشگاه شیراز است و با حذف تعدادی از فصلهای مقدماتی از رساله، به شکل کنونی، در قالب کتاب منتشر شده است.
اولین منتقد جلسه، بیژن عبدالکریمی در ابتدای سخنان خود وجود نقد برای ایجاد دیالوگ را ضروری دانست. وی دلنگرانی خود را عدم شکلگیری دنیای بینالاذهانی میان آگاهی موجود در ذهنیت منتقد و مؤلف بیان کرد و اظهار امیدواری کرد دیوارهای گفتوگو میان افراد در چنین جلساتی فرو ریزد.
عبدالکریمی با تأکید بر ضرورت ایجاد ارتباط میان فلسفه و ادبیات به منظور ایجاد تحول در ادبیات این انتقاد را مطرح کرد که در کتاب مورد بحث این پرسش بنیادین نااندیشیده مانده که «خاستگاه این تحول کجاست؟». سپس با نقل قولی از کتاب که راه برونشد ادبیات ایران از بحران را توجه نظریهپردازان به ساحتهای انسانشناختی در ادبیات دانسته بود، ابراز عقیده کرد که به نظر او باید این راه برونرفت را در ساحتی فراتر از آن جستوجو کرد و آن ساحت «وجود» است.
منتقد بعدی حمیدرضا شعیری، با تأکید بر ارزشهای چالشبرانگیز کتاب، دشواریهای طبقهبندی وضعیتهای سوژه در کتاب را بیان کرد.
وی ابراز کرد: این کتاب انسان را به تفکر وامیدارد و همین انگیزش برای تفکر سبب میشود پارهای کاستیهای کتاب نیز خود را بنمایاند.
شعیری نقد اصلی خود بر کتاب را «وجودنداشتن سوژه پسامدرن» بیان کرد، همانگونه که در کتاب هم ذکر شده، سوژه پسامدرن شکل نمیگیرد و بنابراین نامبردن از چنین سوژهای نادرست است. وی اصطلاح «ناسوژه» را برای نامیدن این وضعیت پیشنهاد کرد. نقد بعدی وی بر کتاب، ابهامی است که در متن، درمورد اصطلاحاتی چون سوژه و شخصیت وجود دارد. ابتدا کتاب باید به ما بگوید سوژه چیست و سوژه کیست و پیش از آن به ما بگوید شخصیت چیست و شخصیت کیست؟ شعیری با معرفی اصطلاح «سوژه هایبرید»، با توجه به شباهت بسیار با سوژه پسامدرن، از جای خالی آن در کتاب انتقاد کرد.
منتقد سوم، مهدی یزدانیخرم بود که در آغاز سخنانش، قرارگرفتن خود به عنوان نویسندهای خارج از حوزه دانشگاه را در کنار صاحبنظران دانشگاهی امری پسندیده دانست و آن را اتفاقی بسیار کمیاب و البته ضروری ارزیابی کرد.
وی تأکید نویسنده بر سهگانه آگاهی، من و زمان، همراه با تحلیل مصداقهای روشنی از ادبیات معاصر ایران را ارزشمند دانست. یزدانیخرم انتقاد اصلی خود را حول این محور مطرح کرد که بیشتر مباحث کتاب پیرامون سوژه مدرن است. وی همچنین دو کاستی عمده کتاب را بیتوجهی به الهیات سیاسی و بیتوجهی به نقش روابط قدرت در تعریف و توصیف سوژه برشمرد. دیگر انتقاد این منتقد ادبی، تکرار نظریههای مشابه در فصلهای مختلف اثر و نیز استفاده بسیار از اصطلاحات فسلفی بود که وی آن را «بمباران اصطلاحات» خواند. یزدانی خرم یکی از نقطههای قوت کتاب را عبور از یکی از معضلاتی دانست که این روزها بهصورت سنت، گریبانگیر ادبیات و نقد ادبی ایران شده و آن «تفکر اضطراری» در ادبیات است و کنار گذاردن ریشههای فلسفی اثر و ورود سریع به جهان تفسیر.
منتقد چهارم قدرتالله طاهری بود که ضمن بیان نقطهنظرات خود، به جمعبندی مباحث مطرحشده در جلسه نیز پرداخت. وی ابراز خوشبینی کرد چنین جلساتی بازکننده باب مفاهمه و گفتوگو میان صاحبنظران از رشتههای گوناگون علمی و نیز متفکران بیرون و درون دانشگاه باشد. او نقطه قوت اثر را نیز در همین راستا مورد سنجش قرار داد و بیان کرد این کتاب توان ایجاد پیوند میان ادبیات دانشگاهی با آنچه در دنیای ادبی بیرون دانشگاه میگذرد، داراست. طاهری نقطه ضعف کتاب را در حذفیاتی دانست که از ابتدای کتاب انجام گرفته و باعث شده با حذف پارهای مبانی نظری، بعضی مفاهیم اساسی مورد استفاده در متن به خوبی و روشنی تبیین نشده باشد. طاهری سپس این پرسش را مطرح کرد که با توجه به طرح مباحث انسانشناسانه در متن، آیا میتوان ادعا کرد شخصیت حاضر در یک داستان یا رمان، همان انسان ایرانی با همان شاخصههای فردی و اجتماعی است؟
در قسمت پایانی میزگرد، فرزاد کریمی به بیان نقطهنظرات خود در پاسخ به انتقادهای مطرحشده پرداخت و درباره خاستگاه فلسفی نظریات مطرحشده در کتاب، اصطلاح «سوژهی پسامدرن» و سلبیبودن آن در قیاس با سوژه مدرن، نیز میزان و چگونگی انطباق شخصیت داستانی با انسان ایرانی امروز توضیحاتی داد.
سپس جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد و نویسنده کتاب و منتقدان به پرسشهای حاضران پاسخ گفتند. همچنین معاونت پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، امیرعلی نجومیان، با اهدای لوح و هدایایی از حاضران در جلسه قدردانی به عمل آورد.
نظر شما