«بادهای افسون» نخستین کتاب پژوهشی پرویز براتی، مقدمهای بر شناخت علوم غریبه در ایران است. او با نگاهی ساختارگرایانه سعی در بررسی این علوم در سیری تاریخی داشته است. اهل هوا، جادو در ایران، کیمیاگران و ساحران، علوم غریبه در ایران، کتابشناسی علوم غریبه در ایران، بلیناس و طلسمات از جمله فصلهای این کتاب هستند. در برخی فصلها نیز به برخی از دانشمندان قدیمی و نگاه آنها به علوم غریبه مانند رازی، جابرابن حیان، ابن عربی و شیخ بهایی پرداخته است.
براتی در این کتاب، فقط به بررسی علوم غریبه در ایران نپرداخته و کوشیده تا به سیر این علوم در شرق و غرب نگاهی توامان داشته باشد. «بادهای افسون» را نشر چشمه در سال جاری منتشر کرده است. با پرویز براتی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
در مقدمه «بادهای افسون» سال 1388 به عنوان سال نگارش کتاب ذکر شده است. اما کتاب امسال منتشر شده، دلیل این همه تاخیر چه بود؟!
در دولت قبل، کتاب دو بار ممنوعالچاپ شد. حتی بار دوم، کتاب با ویرایش جدیدی فرستاده شد و باز هم همان اتفاق افتاد. اما در دولت آقای روحانی، کتاب گرفتار تنگنظری و نگاه سختگیرانه دولت قبل نشد و انتشار یافت.
دلیل این برخورد آنها چه بود؟
تصور میکنم موضوع و برخی سرفصلهای کتاب برای آنها مناقشهبرانگیز بود. گاهی اوقات علوم غریبه در جامعه ما مترادف با خرافهپرستی و ترویج خرافات دانسته شده است؛ در حالی که این کتاب، تحلیلی بر شیوه زیست و روش خاصی از ادراک انسان ایرانی طی سالیان است و اصلا در پی اثبات درستی یا نادرستی این شیوه یا تلقی نیست.
پیشینه علوم غریبه به کی و کجا میرسد؟
اعتقاد به نیروهای فراطبیعی یا مدد گرفتن از آنها برای دفع شر و مقابله با امراض و بیماریها، نزد بشر سابقهای طولانی داد. میتوان گفت پرداختن به امور غریبه و نیروهای فراطبیعی از همان ابتدای پیدایش انسان بر روی کره خاکی، ملازم آو بود. در ایران پیش از اسلام، از جاماسب حکیم به عنوان یکی از علمای صنعت کیمیا یاد میشود. همچنین از شخصی به نام استانس یا اسطانس که از مُغان بزرگ بوده به عنوان عالِم به اسرار نهانی و بهویژه کیمیا یاد میشود. باور به امر غریب، در واقع یک زبان اجتماعی برای مقابله و رویارویی با یک سری از پدیدهها بوده است. اما چرا این نگرش در ایران شدت مییابد؟ شاید ناشی از ترسخوردگی جامعه ایرانی در تاریخ بوده که مدام در معرض نیروهای ویرانکننده و مهاجم بوده است.
پناه آوردن به علوم غریبه، طلسم و در یک مفهوم وسیعتر، تقدیرگرایی، واکنشی به آن ترسخوردگی است که به این قوم تحمیل شده است. از طرف دیگر نگاه اشعری در تفکر اسلامی و تقدیرگرایی و جبرباوری ملهم از آن، که نقطه مقابل تفکر اعتزالی قرار دارد، در به وجود آمدن این قبیل اعتقادها بیتاثیر نبوده است. در این جا لازم است یادآور شوم که در تقسیمبندی قدیم دانش علوم به طور کلی به دو دسته جلیه و خفیه تقسیم میشده است.
کمی درباره این تقسیمبندی علوم توضیح دهید؟
علوم جلیه، یا جلّی از آشکارگی و نمایان بودن میآید و با شکل ظاهری پدیدهها مواجه میشود؛ از قبیل طب، منطق، نجوم، هندسه و... اما علوم خفیه یا غریبه علومی بوده که اسرارشان در سینه صاحبان آنها مخفی بوده و شامل پنج علم است؛ کیمیا، سیمیا، لیمیا، ریمیا، هیمیا. این پنج علم، خمسه محتجبه را تشکیل میدهند. پنج علمی که در حجاب و نهان هستند. تمام دانشمندان بعد از اسلام، بر این علوم احاطه داشتهاند؛ از رازی و جابر تا ابن سینا و باقی دانشمندان. در کارهای آنها، متونی بوده که در تقسیمبندی علوم غریبه (خفیه)میگنجید. لازم به ذکر است که در قدیم به کسی دانشمند میگفتند که عاِلم بر تمام علوم اعم از خفیه و جلیه باشد.
شیوه کار شما در این کتاب چگونه بوده است؟
روش من تحلیل مستقیم و بلا واسطه این متون از منظر ساختار، محتوا و معنا و در واقع نوعی نگاه ساختارگرای دیرینهشناسانه بوده است. در واقع سیر متنهایی با پس زمینه امر غریب را جست و جو کردم و تلاش کردم کتابشناسی از این متنها ارایه بدهم. بخشی از کتاب را هم به علوم غریبه و پیشینه و پسینه آن در غرب اختصاص دادم.
برای نوشتن این کتاب، از چه منابعی استفاده کردید؟
علاوه بر متونی که متون اصلی علوم غریبه به شمار میروند، یک دسته از منابع هم تحقیقات یا پژوهشهایی است که راجع به اینها شده است و یا به نوعی به این علوم ربط پیدا میکند. کتاب طلسم پرویز تناولی و مقالاتی از محمد معین، علی بلوکباشی، مجتبی دماوندی، پرویز اذکایی و محمدحسین محمدی از آن جمله است. اما به طور کلی، به کتابهای زیادی مراجعه کردهام. بسیاری از آنها حاوی اطلاعات پراکندهای بودند که امکان داشت سرنخهایی به من بدهند و خیلیهایشان دادند، یا متون قدیمی مثل «کشف الظنون» حاجی خلیفه که یک جور کتابشناسی قدیمی است. مدل قدیمی « فهرست خانبابا مشار» که فهرستی از کتابهای قدیمی ارائه میدهد. البته منبع انگلیسی و عربی هم زیاد داشتم. میخواستم مخاطب بداند که در غرب هم این متون قدمت دارد. به همین دلیل یک فصل را به علوم غریبه در غرب اختصاص دادم و به کسانی پرداختم که پایهگذار علوم غریبه در غرب بودند. در غرب هم، این متون خیلی مورد توجه بوده و هست.
شما در کتاب اشاره کردهاید که در اواخر دوره صفوی از علوم غریبه واقعی فاصله گرفتهایم. چه چیزی باعث میشود از صفت «واقعی» برای این علوم استفاده کنید؟
علوم غریبه تا دوره صفویه، یک شیوه تفکر و یک مدل مواجهه با جهان بوده و در پس آن کمتر نگاهی مادی و سوداگرانه و یا تفننی دیده میشده است. در واقع اینها علومی بودند که رازهای جهان را در خود داشتند و از سوی دیگر ویژگیهای قدسی هم داشتهاند. هر کسی نمیتوانست ادعا کند که بر آنها احاطه دارد. باید یک جایگاه معنوی و قدسی خاصی کسب میکرد. هر کسی صلاحیت نداشت که آگاه به این علوم شود. در کتاب «اسرار قاسمی» ملا حسین واعظ کاشفی که از ستونهای علوم غریبه است، صحبت از نااهلان و نامحرمان میشود؛ کسانی که با انگیزههای مادی و نامشروع و پلید به سمت این دانشها میآیند. در دوره قاجاریه، این علوم با خرافات و تفکرات افراطی آمیخته شد؛ در حالی که در روزگار قدیم، این علوم یک حرمتی داشتند.
شما در این کتاب به کارکرد این علوم نپرداختهاید!
در «بادهای افسون» رویکرد ساختارگرایانه و متنی داشتهام. اما این روزها مشغول کتاب جدیدی هستم که روی بحث شگفتی کار میکنم و علوم غریبه. رویکردم در این کتاب بر اساس تاریخ گرایی جدید است و به کارکردهای این علوم هم توجه داشتهام. از تاریخ نگارش این کتاب، هشت سال گذشته است و هر کسی در طول هشت سال، دچار تغییراتی میشود. در این فاصله، معیارهای من هم در برخورد با متون و جهان تغییر کرد. در کتاب جدید به نقش تاریخ، سیاست و ابعاد اجتماعی و فرهنگی و نسلی در علوم غریبه پرداختهام و این که کارکرد علوم و متون غریبه، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی چه بوده است؟ هر چند که این متون در آن دوره، کارکرد معنایی و درونی داشته و کسی که به دنبال این متون بود، دنبال تفنن یا سرگرمی یا کسب در آمد نبود.
همین نگاه درونی و معنوی، در مورد جادو و سحر هم بوده؟
اعتقاد به جادو و طلسم و سحر در تمام تاریخ بوده است. با این حال ادیان آسمانی همچون اسلام، مسیحیت و زرتشتیان جادو را منع کرده و مخالف آن بوده است. حتی همانطور که در کتاب آمده، طی قرون وسطی جادوگران را میسوزاندند و میکشتند. از نظر فقهی، سحر و تعلیم و تعلم آن به جز برای بیاثر کردن سحر ساحران حرام است. در واقع حساب جادو و سحر از علوم غریبه جدا است و در متون علوم غریبه ایران هم این تمایز دیده میشود. منتها در طی تاریخ، پناه بردن به نیروهای ماوراطبیعی یا کاربرد طلسم و تعویذ برای بی اثر کردن امراض یا بدیها رواج داشته و مواقعی هم رنگ و بوی خرافه به خود گرفته است. این باور که من طلسم شدم یا سحر و جادو شدم، وجود داشته است. البته اعتقاد به فال قهوه، تاروت، پاسور، کفبینی و امثالهم پدیدههای جدیدی هستند که هدف این کتاب نبود. در این کتاب، به خاطر گستردگی موضوع، تمرکز اصلی بر علوم غریبه و تمایزهای آن با سحر و جادو بوده است.
آیا منابع علوم غریبه در دسترس بوده است؟
همانطور که میدانیم در آن زمان، گستردگی چاپ و نشر مثل امروز نبوده است و منابع هم در دسترس همگان نبوده است. هر کسی نمیتوانسته به علوم خفیه یا غریبه دسترسی پیدا کند. این متون حرمت متافیزیکی داشتهاند و علمای این حوزه معتقد بودند که این علوم منزه هستند و هر کسی نباید به آنها آگاه شود. چرا که عدهای برای اغراض مادی و شیطانی سراغ این علوم میرفتند. اما این نکته را هم در نظر بگیرید که داشتن این متون یک چیز است و آگاه شدن به محتوای آنها یک چیز دیگر.
شاید در روزگار قدیم، کتابها محدودتر بودند اما باز هم امکان دستیابی به آنها وجود داشته است. ولی آگاه شدن به این علوم دشوار است. هرکسی نمیتواند به عمق این علوم دستپیدا کند. باید ویژگیهای درونی خاصی هم داشته باشد. تزکیه نفس کند، طی طریق خاصی داشته باشد و اهل دل باشد.
در کتب مذهبی چه اشاراتی به علوم غریبه شده است؟
در متون کهن پهلوی مثل «یادگار زریران» یا «ارداویرافنامه» شاهد بیان مکاشفات و پیشگویی حوادث هستیم. اشاراتی به سحر یا کیمیاگری در متون پهلوی زیاد بوده است. جاماسب حکیم جزء علمای کیمیا در قبل از اسلام است که متونی را در این زمینه و به زبان پهلوی نوشته است. همچنین در کتیبههای «کرتیر» (روحانی پرنفوذ زرتشتی )؛ این موبد معروف دوره ساسانی معراج خود را شرح داده است. در متون مانوی و متون سغدی هم به دانشهای نهانی توجه شده است. اما مهم این است که قرآن و اوستا، جادو را مذموم دانستهاند. اوستا جادو را از گناهان بزرگ بر میشمرد؛ با این حال در این ادیان از تعویذ و افسون و طلسمهایی برای بی اثر کردن گزند جادوان یا درمان بیماران استفاده شده است. کتب آسمانی به خصوص قرآن، جادو و جادوگری را مذموم دانسته است. سحر و جادو از نظر قرآن کریم واقعیت دارد و در آیات 102 سوره بقره و نیز آیه 4 سوره فلق به آن اشاره شده است.
علوم غریبی چه استفادههایی از آیات و کتب مقدس کردهاند؟
در کتاب «بادهای افسون»، نگاه من ساختارگرا و روششناسی است. اما سرنوشت بشر و شناسایی وضعیت بشر، یک دغدغه عام است. این که انسان در این جهان چه میکند و ارتباطش با خداوند چیست، در علوم غریبه هم دیده شده است. یا این که اگر در مخمصه افتاد چه کند؟ یا اگر سحر شد یا بیمار شد؟ علمای علوم غریبه، در هر دینی به آیات کتب مذهبی دین خودشان رجوع میکنند. نمیدانم قبل از اسلام چه استفادهای از اوستا یا کتب مقدس در علوم غریبه شده است. اما سرنوشت بشری، مساله مشترک همه این متون است. این علما، تفکرات جادویی نداشتند، خداپرست بودند و به آن دین، مومن. در آن طلسم که قرار بوده باطل السحر باشد، از آیات قرآن استفاده شده است؛ چرا که آیات قرآن، میتواند وجود اشرار و گناهان را پاک کند. در باطل السحر از آیات استفاده میکنند، چون این آیات مظهر خیر و عدالت است. تقابل خیر و شر در متون غریبه زیاد است. البته بدیها و شرها، فقط صورت انسانی نداشتند. مثلا امراض هم جزء شرها بودند. آیه قرآن میتوانسته آن را باطل کند. یک سری از علمای علوم غریبه از طریق قرآن، به سوی آن علوم میروند و اصطلاحاً با مدد جویی از آیات قرآن، سرکتاب باز میکنند.
به نظر شما، علوم غریبه در زندگی امروز جایگاهی دارند؟
اگر علوم غریبه را از سحر و جادو و خرافه متمایز کنیم، این علوم جایگاهی در نظام فکری و فرهنگی امروز ندارند. این علوم در همان معنای خمسه محتجبه، مربوط به زمانی است که جغرافیای ما بطلمیوسی و زمین مسطح بود. هستیشناسی پشت علوم غریبه، از جغرافیای بطلمیوسی و هندسه اقلیدسی منبعث است. در دوره ابن سینا و خواجه نصیر یا رازی، زمین صاف بوده و روی شاخ گاو! و زعمای علوم غریبه و جلیه، با این که عالم به تمام رازها بودند اما جهان را طبق همین جغرافیا و آگاهی میدیدند. در قرن هفدهم، زمین گرد شد و از روی شاخ گاو پائین آمد و به تبع آن هستیشناسی هم تغییر کرد. با وسعت یافتن تجربه بشری، از جهات گوناگون علمی، جغرافیایی، سیاسی و فکری و فرهنگی؛ طبیعی است که علمای عصر اتم و کوانتوم، آن را مسخره کنند یا به دیده تردید به این علوم نگاه کنند یا مبنای علمی برای آن قائل نباشند. اما اگر علوم غریبه را مترادف با سحر و جادو و خرافه بدانیم، جایگاه ویژهای در زندگی مردم امروز دارند.
نظرات