ایبنا در گفتوگو با ابوترابق خسروي، پيمان هوشمندزاده، ندا كاووسيفر و هادي نودهي بررسی کرد؛
سازوکار داوری مجموعه داستان در جوایز ادبی چگونه بود؟
جايزههاي داستان در سال جاري بار ديگر از رونق برخوردار شده است و مثل هميشه نيز با چالش روبه رو است. در گزارشي كه ميخوانيد تلاش شده است تا در گفتوگو با داوران برخي از جايزههاي داستان روند بررسي آنها را بررسي كنيم.
سوال اول درباره تعداد مجموعه داستانهای خوانده شده برای انتخاب نامزدهای نهایی و اطلاع داوران از نحوه داوری مرحله مقدماتی جوایز بود. ابوتراب خسروی داور جایزه ادبی «سیلک کاشان» در پاسخ به این سوال گفت: در جایزه ادبی سیلک کاشان، دوستان کاشی به ما هفت کتاب معرفی کردند و ما تنها آثار فینالیستها را مطالعه کردیم. که به نظرم کتاب آقای بکایی و آقای احمدی جزو آثار خوب بودند. بنده بعید میدانم که داوری فراگیری در بخش مقدماتی صورت گرفته باشد و کل کتابهای سال 1395 را خوانده باشند. به ما گفته نشد که این هفت نامزد تحت چه موازینی بالا آمدند و داورهای مقدماتی به ما معرفی نشدند. داوری مقدماتی هم کار آسانی نیست. فرض کنید از بین دویست کتاب بخواهید تعداد محدودی فینالیست انتخاب کنید. فینالیست انتخاب کردن کار توانفرسایی است و تیم مفصلی میخواهد. تیمی که از لحاظ درک و دانش ادبی در سطح موجهی باشند. من این مقدمات را در جایزه سیلک کاشان ندیدم. من چهل سال است که با مساله داوری و کتاب درگیرم و تا به حال چنین رفتارهایی در انتخابات نهایی آثار ندیدهام. در چیزی که به خبرگزاریها اعلام شد، آراء خودشان را دادند و آراء داوری در این جایزه اعمال نشد که به نظر من مساله حیرتانگیزی بود. تنها کاری که از ما به عنوان هیئت داوران برمیآمد این بود که بیانیه و نظرات خود را منتشر کنیم.
پیمان هوشمندزاده داور جایزه ادبی «احمد محمود» درباره نحوه داوری این جایزه به ايبنا توضیح داد: به من و بقیه داوران بخش مجموعه داستان، 10 کتاب برای داوری نهایی معرفی شد و من به عنوان داور 10 کتاب را خواندم. برای انتخاب برگزیدگان هم جلسهای با داوران دیگر بخش مجموعه داستان برگزار کردیم و بعد از بحث و امتیازدهی دو مجموعه داستان که امتیاز مشترک 80 را کسب کرده بودند به عنوان برنده اعلام شدند. درباره مرحله مقدماتی هم آقای محمدی طبق یک محاسبه دقیق آماری از آراء 50 داور مقدماتی این ده نامزد نهایی را به ما اعلام کردند. مرحله داوری مقدماتی توسط این 50 داور انجام شد که جزئیاتش را محمدی در بیانیه داوری اعلام کرده و نهایتا ده اثر برای بررسی نهایی به من و دو داور دیگر ارائه شد.
ندا کاووسیفر داور جایزه ادبی دوسالانه «داستان شیراز» هم در جريان مرحله مقدماتي است و هم تاثيرگذار در مرحله نهايي. وی عنوان کرد: من هم جز داوران مقدماتی بودم هم نهایی. تاکید هیئت مدیره بر این بود که در بخش مقدماتی هم داوری مفصلی انجام شود و در حقیقت ما در این جایزه بخش مقدماتی را ارجحیت دادیم تا کاری مغفول نماند. حدود 120 مجموعه داستان به دست ما رسید که بیشترشان را ناشران فرستادند. نشرهای نیماژ و چشمه تمام آثارشان را برای ما نفرستادند و انتخابی عمل کردند. بیشتر آثاری را که شانس برندهشدن بیشتری داشت برای جشنواره ارسال کردند. ما حتا از انتشاراتهای گمنام هم مجموعه داستان خواندیم که فکر نمیکنم در جشنوارههای دیگر نظیر این پیش بیاید. کمتر داستاننویسی شخصا اثرش را برای ما فرستاد و حتا ما در این زمینه تحقیق هم کردیم و برخی از مجموعه داستانها را خریدیم تا کار مطرحی از زیر دستمان در نرود. هر چه به مراحل انتهای داوری نزدیکتر میشویم، کیفیت داستانها بالاتر میرود. در مجموعه داستانهای نهایی، امتیازات خیلی به هم نزدیک بودند و به همین دلیل مجبور شدیم به جای ده مجموعه، 13 اثر را به عنوان نامزد نهایی اعلام کنیم. در نهایت سه نامزد برگزیده اعلام کردیم و یک برنده. اصرارمان بر این بود که حتما یک برنده داشته باشیم و فکر میکنم که جایزه داستان شیراز در این مورد متفاوتتر از باقی جشنوارهها عمل کرد. اصرار ما این بود که مطابق با استانداردهای جشنوارههای جهانی عمل کنیم و یک برنده داشته باشیم.
پاسخ هادی نودهی داور جایزه ادبی «هفت اقلیم» به صحبتهای پیمان هوشمندزاده نزدیکتر بود با این تفاوت که نودهی از روند داوری اولیه اطلاعی نداشت. وی در پاسخ به این سوال اظهار کرد: حدود 80 مجموعه داستان به تیم داوری که من و علی خدایی و ناهید طباطبایی بودیم برای داوری داده شد که ما این مجموعهها را بین خودمان تقسیم کردیم و سهم من چیزی حدود 35 مجموعه داستان شد. اما من به شخصه سعی کردم به بقیه مجموعه داستانها هم نگاهی بیندازم و چیزی حدود 65 اثر را خواندم. از بین باقی آثار هم سعی کردم حداقل چند داستان را از هر مجموعه بخوانم. از سازوکاری که این 80 اثر چگونه به مرحله داوری رسیدهاند، اطلاعی ندارم و باید از دبیرخانه بپرسید. برای اعلام نامزدهای نهایی هم جلسهای با دیگر داوران داشتیم که به نامزدهای نهایی را به اتفاق آراء انتخاب کردیم و باید بگویم که در انتخابهایمان توافق کامل داشتیم. درباره خوانش آثار هم باید بگویم بعضی کارها به شدت ضعیف بودند و با همان یکی دو داستان اول مشخص میشد که اثر باید کنار گذاشته شود و آن وقت را صرف خوانش آثار قویتر می کردم. به طور کلی داوریها دارای مشکل هستند و مساله اصلی این میان وقت است. جوایز خصوصی معمولا سازوکار اقتصادی ندارند و وقت زیادی از داوران میگیرند. این مساله که باید در عرض دو ماه هفتاد اثر را بخوانید که اکثریت شان ضعیفاند به شدت اذیتکننده است. این وقت را میشود صرف خواندن کتابهای ارزشمندتری کرد. در بیشتر جوایز داوران تمام آثار را نمیخوانند و به نظر یکدیگر بسنده میکنند که این به دلیل نداشتن سازوکار مالی جوایز و کمبود وقت داوران است.
پیمان هوشمندزاده
سوال دوم درباره معیار داوران برای انتخاب نامزدهای نهایی و وضعیت داستان کوتاه معاصر را در میان آثار بررسی شده بود. در مجموع پاسخ هر چهار داور به این سوال به هم نزدیک بود. ابوتراب خسروی داور جایزه ادبی «سیلک کاشان» در این باره عنوان کرد: من به همراه امیرعباس مهندس و کیهان خانجانی داور بخش مجموعه داستان بودم. هر کداممان مواضع خودمان را داشتیم. موضع من تکنیک و اجرای فرم و ایجاد شدت تاثیر بود. هر سه داور متفقالقول به یک مجموعه داستان رای دادیم. مجموعه داستان داریوش احمدی انتخاب ما بود. به نظرم وضعیت داستان کوتاه از نظر تنوع در مضامین و نوع نگاه خوب و قابلقبول بود. داستان کوتاه معاصر ما چیزی از ادبیات غرب کم ندارد و به خوبی توانسته در چند سال اخیر ارتقا یابد و در سطح خوبی است. در این میان تعدد نویسندگان زن نشانه تحول است. در مقایسه با سی سال پیش که چهره ادبی زن به ندرت داشتیم این تعداد رقم قابل توجهی است و اگر درگذشته تنها این حضور از لحاظ کمی قابل طرح بود، امروز از لحاظ کیفی هم قابل قبول است.
پیمان هوشمندزاده داور جایزه ادبی «احمد محمود» درباره معیارهای داوری خود گفت: من به شخصه به هر داستانی از 100 امتیاز میدادم و همه عوامل را برای امتیاز دادن در نظر میگرفتم و در نهایت مجموعههایی که امتیاز بالاتری کسب کردند را به عنوان رای خودم اعلام کردم. درباره اینکه برندگان جایزه احمد محمود می توانند به عنوان برآیند داستان کوتاه امسال تلقی شوند هم نظرم مساعد است و به نظرم این برندگان از بهترین مجموعههای امسال بودند. درباره اینکه سبک داستاننویسی اسماعیلی و وفی متفاوت از هم است و به زعم عدهای نمیتوانند کنار هم به عنوان برنده قرار گیرند، باید بگویم که سبک متفاوت دلیلی نمیشود که این دو اثر امتیازات متفاوتی کسب کنند. هر دو این آثار نمره 80 گرفتند و طبق عواملی که معیار داوری بود و امتیازبندی بر اساس آنها صورت گرفته بود از جمع داوران امتیاز یکسان کسب کردند و به عنوان برنده نهایی اعلام شدند.
در پاسخ به این سوال ندا کاووسیفر داور جایزه ادبی دوسالانه «داستان شیراز» پاسخ کاملتری داد و یک برآیند کلی از حضور نویسندگان زن هم از داوری خود ارائه کرد. وی گفت: مجموعهداستانها را بر اساس ارزش ادبی قضاوت کردیم و ادبیات مدنظر ما بود. اصلا به حواشی توجه نکردیم و اگر نامزد مشترکی با برخی دیگر از جوایز داشتیم این مساله به ارزش ادبی آن اثر مربوط می شود و استانداردهایی که آن اثردر فرم،ساختار و زبان داشته است. به نظرم ادبیات داخلی و خارجی ندارد و امتیازبندی ما بر اساس موضوعات مختلفی مانند،فرم،محتوا و... بود. به این شکل نبود که بیاییم و اثری را با «سور بز» مقایسه کنیم. درباره وضعیت آثاری که بررسی کردم هم باید بگویم که هم آثار خوب داشتیم،هم قوی و هم ضعیف. داستانهایی که در داوری این مسابقه مطالعه کردم، خیلی شبیه به هم بودند و از نظر الگوهای ساختاری و زبانی به هم شباهت داشتند. تفاوت این داستانها بیشتر در اجرا بود. درباره نویسندگان زن هم باید بگویم که داستانهای زنان از داستانهای آشپزخانهای گذشته که حسن بزرگی محسوب میشود. داستاننویسان به خصوص داستاننویسان زن به فرم و زبان توجه ویژه دارند. این مساله تنها شامل حال نویسندگان جوان نمیشود و نویسندگانی نسلهای قبل هم امروزه بیشتر به فرم و زبان توجه میکنند. به نظرم اکثر داستانها متوسط بودند و مجموعه داستان «هیولاهای خانگی» نوشته فرشته احمدی و یک مجموعه دیگر که خاطرم نمانده از مجموعههای خوبی بودند که من در داوری این جشنواره مطالعه کردم. به نظرم امروز قضیه رقابت بین نویسندگان مرد با زن بسیار جدی شده و نویسندگان مرد به نامزدهای زن معترضاند و فکر میکنند که اعلام کردن تعدادی زن به عنوان نامزد نهایی تنها به دلیل مسائل حاشیهای و لابیگری است. آنها نمیدانند که زنان جامعه امروز تجربه زیستی قویتری نسبت به نسل قبلی دارند و کارهایشان قابل تقدیر است.
هادی نودهی داور جایزه ادبی «هفت اقلیم» با توجه به سابقه داوری این جایزه درباره آثاری که در این دورهها داوری کرده عنوان کرد: من در سال 1393 هم داور این جایزه بودم. به نظرم مجموعههای امسال نسبت به دوسال قبل بهتر بودند. مجموعه داستانهایی که از نظر فرم و شخصیت مناسب بودند را انتخاب کردم که به نظرم مجموعه داستان داریوش احمدی از این لحاظ خوب بود. در کل فرمهای عجیب و غریب را مورد توجه قرار ندادیم و به نظرم این طور فرمها دست و تلاش نویسنده را رو می کند. مجموعه داستان « لندن شهرهای چیزهای قرمز» نوشته نوید حمزوی در این دسته بود که مورد توجه قرار نگرفت. چیزی که در بررسی مجموعهداستانهای امسال به نظرم رسید و مشترک بین بسیاری از مجموعهها بود، تعدد راوی اول شخص است. راوی اول شخص آسانترین راه نوشتن برای هر نویسنده است و ناشی از اتوبیوگرافینویسی است که نویسنده را تشویق به نوشتن از اول شخص می کند که به نظرم اتفاق خوبی نیست. به هر حال دانای کل زاویه دید مشکلتری برای نوشتن است.
سوال سوم درباره نقش جوایز خصوصی در توسعه داستان کوتاه و مشکلات تداوم این جوایز بود. ابوتراب خسروی به این سوال اینگونه پاسخ داد؛: این تنوع درجوایز ادبی، بسط ادبیات را به دنبال دارد و بسط ادبیات به توسعه فرهنگی و مفاهمه جمعی میانجامد. ما در جامعهای زندگی میکنیم که در مدارس و دانشگاههای آن آموزشی در زمینه ادبیات داستانی داده نمیشود، در صورتی که داستان و رمان جریانی است که حاصلاش یک مفاهمه جمعی است که پیش نیاز جامعه متمدن است. در پی مفاهمه جمعی درک متقابل از جامعه ایجاد میشود که نتیجهاش بسط و توسعه فرهنگی است. زمینه این نوع کارها به امکانات مالی آن هم بستگی زیادی دارد. منابع مالی این جوایز باید ثابت باشد تا این جشنوارهها استمرار پیدا کند. جشنوارههای زیادی وجود دارند که به صورت مقطعی اجرا میشوند اما این امر به دلیل نخواستن مجریان آنها نیست. منابع مالی این جشنوارههای خصوصی خشکیده و قطع شده که استمرار نمییابند. به نظر من مهمترین دلیل برای استمرار یک جایزه ادبی خصوصی ثابت بودن منبع مالی آن جشنواره است.
درباره این سوال تقریبا تمامی داوران همنظر بودند. پیمان هوشمندزاده در این باره گفت: جوایز خصوصی در حال پاگرفتن هستند اما به طرق مختلف برگزار کنندگان این جوایز را از مرحله انتخاب آثار تا پیداکردن جا برای مراسم تحت فشار میگذارند و اذیت میکنند. این جوایز بسیار تاثیرگذارند. حتا جایزه جلال هم مانند جایزه گلشیری تاثیرگذار نبوده است. پس جوایز خصوصی میتوانند تاثیرگذار باشند به شرطی که حمایت بشوند. مهمترین مشکل در یک جایزه خصوصی بودجه آن است و برگزارکنندگان آن باید مفت و مجانی کار کنند در حالیکه این داوری هیچ دستاورد شخصی و مالی برای آنان ندارد.
داور جایزه دوسالانه داستان شیراز ،ندا کاووسیفر هم پاسخ مشابهی داد و مشکلات مالی را دلیل اصلی تداوم نداشتن جوایز خصوصی دانست.در نهایت هادی نودهی هم همآواز با داوران قبلی دلیل عدم تمایل بسیاری برای داوری این مسابقات را نبود سازوکار اقتصادی و مالی ذکر کرد و گفت: در جایزه جلال آل احمد پول پشت قضیه است. اما به جوایز خصوصی کسی کمکی نمیکند و برای همین است که جایزهای مانند جایزه گلشیری نابود میشود. من بیست سال است که درحوزه ادبیات داستانی فعالیت میکنم و وقتی که صرف داوری میکنم برایم لذتبخش نیست. دوست دارم این وقت را صرف نوشتن کنم. علت این امر هم نبود سازوکار خاصی برای این جوایز است. برای مثال نهادی مانند دانشگاه بیاید و جایزه ادبی برگزار کند و تعدادی معلم و مربی که در این زمینه آموزش دیدهاند، آثار ادبی را داوری کنند. به نظر من جوایز خصوصی باید یکپارچه بشوند تا بتوانند در مقابل جایزه جلال بایستند و این به معنای جنگ و مقابله نیست بلکه منظورم این است که باید در مقابل یک جایزه دولتی یک جایزه خصوصی قدرتمند هم وجود داشته باشد.
با توجه به پاسخ داوران به سوالات طرحشده میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که این جوایز در مرحله مقدماتی داوری نیازمند بازاندیشی و ایجاد یک روند ثابت و فراگیرتر نسبت به وضعیت فعلی است و باید سازوکاری متناسب با تعداد زیاد آثار شرکتکننده برای این جوایز در نظر گرفت. مساله دیگری که همگی این داوران به آن اشاره داشتند، مساله تداوم جوایز خصوصی است که به شدت نیازمند حمایت در بخش مالی قضیه است. فقدان یک جایزه خصوصی مانند جایزه گلشیری که بتواند به عنوان یک جایزه مرجع برای قضاوت آثار ادبی عمل کند نیز دغدغه مهم این داوران و بسیاری از نویسندگان و ادبدوستان است.
نظرات