کتاب «نظریه فیلم عامهپسند» اصلیترین رویکردها را درباره تحلیل فیلم معرفی و دانشجویان این رشته را با مباحثههای نظری اصلی این حوزه به روشنی و بدون ابهام آشنا میکند.
هر فصل از رویکرد مشخصی سخن میگوید و با تعیین جایگاه آن رویکرد در روند تحول رویکردهای تحلیل فیلم رابطه آن را با دیگر مراحل تحول روشن میکند اما خواننده باید در نظر داشته باشد این دیدگاهها بهنحوی که سازماندهی کتاب ایجاد میکند قابل تفکیک و از نظر تاریخی منفصل نیستند. برعکس گاه رویکردها پس از آنکه مورد حمله منتقدان قرار گرفته و ظاهراً از صحنه خارج شدهاند همچنان به حیات و تاثیرگذاری خود ادامه دادند. مثلاً طرفداران نظریه مولف با پیدایش نقد گونهمحور و مطالعات ستارگان و نظریه نمایش بهراحتی دیدگاههای خود را کنار میگذاشتند بلکه برعکس بسیاری از نظریهپردازان مولف بهشدت با این دیدگاه نوپدید به مخالفت برخاستند. این اثر همچنان کوشیده است تا نقاط اشتراک و همپوشیهایی میان این رویکردها را نیز نشان دهد. نظریهای که برخی ویژگیهای رویکرد دیگر را رد میکند احتمالا برخی دیگر از فرضیههای آن را دستنخورده باقی میگذارد و بدین ترتیب بخشهایی از نظریه پیشین را بازتولید میکند.
در فصل نخست مولف «فرهنگ تودهوار و اقتصاد سیاسی» و شیوه تحلیل نظریه فرهنگ تودهوار را بررسی میکند و به شرایط پیدایش سینمایی عامهپسند و ادعای این نظریه که نتیجه این شرایط نوعی واکنش درونی است، میپردازد و در جریان این بررسی نشان میدهد چگونه نظریه فرهنگتودهوار حول محور تفکیک میان فیلم عامهپسند و فیلم آوانگارد دوران میکند. منتقدان طرفداران نظریه فرهنگ تودهوار مدعیاند فرهنگ فیلمهای عامهپسند هالیوود آنچنان آسان است که مصرف آنها به هیچ تلاشی از سوی مخاطب نیازی ندارد. سرانجام نویسنده درباره آثار جدید در حوزه اقتصاد سیاسی فرهنگ و بهویژه کار نیکلاس گارنم به بحث میپردازد. کاری که ادعا شده است تداوم کار نظریه فرهنگ تودهوار در شرایط صنعتی تولید فرهنگی است. اما شکل پیشرو هنر را مستقل از این شرایط نمیداند این بخش همچنان ساختار جدید تولید فرهنگی هماهنگ با پسافوردیسم و هالیوود نوین را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
در فصل دوم «مولفگرایی و نظریه تالیف فیلم» هلن استادرت از موضعگیری برخی منتقدان در مقابل نظریه فرهنگ تودهوار سخن میگوید و بهطور مشخص به طرفداران نظریه مولف اشاره و این ادعا را رد میکند که تولید صنعتی هیچ جایی برای بیان فردی که لازمه تولید هنری است، باقی نمیگذارد.
فصل سوم «نظریه گونه و نقد» نشان میدهد گروهی از منتقدان در مقابل نظریه مولف نیز موضع گرفتند و به جای امتیازبخشیدن به مولف به ساختارهای متنی توجه کردهاند و تاکید میکنند که فیلمسازان درون این ساختار علاوه بر اینکه به تولید آثار خویش مشغولند بر اهمیت معنای نهفته در این اشعار پای فشردهاند.
در فصل چهارم «مطالعات ستارگان» پل مکدونالد رویکردهای گوناگون را در تحلیل ستارگان و تاثیر آنها به کار میبرد. رویکردهایی مثل معناشناسی، تحلیل بین متنی، روانکاوی و مخاطبشناسی. دو رویکرد اول عمدتا با متن سروکار دارند اما دو رویکرد دوم با مخاطب در ارتباط است و سرانجام مکدونالد اثر پیر بردیو را درباره تحلیل ستارگان مورد نقد و بررسی قرار میدهد و بر ضرورت درک سرمایه فرهنگی تاکید میکند.
در فصل پنجم باعنوان «بوطیقا یا فن شعر تاریخی هنری» جنکیز به بررسی آثاری از نوع آثار دیوید برودوِل و کریستین تامپسون میپردازد. در این رویکرد در عین حال که جایگاهی برای مولف در نظر گرفته میشود، اساس کار تعیین جزء به جزء هنجارهایی است که بر ساختار سبکی فیلم حاکم است و بر این نکته تأکید میشود که هر نوع نوآوری را فقط میتوان در قالب این هنجارها تعریف و بازشناسی کرد و نمیتوان آن را نمونه خالصی از حدیث نفس دانست. با وجود این، وی استدلال میکند هرچند این دیدگاه استفاده از شگرد هنری غیرعادیسازی را امتیازی محسوب میکند (این همان شگردی است که بوردیو آن را در خدمت مشروعیت بخشی به نگاه پالوده میداند و مورد انتقاد جدی قرار میدهد) اما دیدگاه بوطیقای تاریخی با نوآوری و بهویژه با پذیرش هنجارهای عامیانه بهعنوان بخشی از نظام زیباییشناسی فیلم، راه را برای ورود موضوعهای جدید به قلمرو و مطالعه فیلمهای عامّهپسند باز میکند؛ و سرانجام در انتهای فصل، جنکینز با تحلیل سینمای معاصر یعنی سینمای پساکلاسیک یا «هالیوودیِ نوین» کارآیی این دیدگاه را در عمل نشان میدهد.
در فصل «نظریه نمایش»، مارک یانکوویچ حرکت از مارکسیسم آلتوسری به روانکاوی لاکانی را درون نظریه فیلم نشان میدهد. در این پوشش، وی مفهوم متن واقعگرای کلاسیک، نظریههای لذت روایت و مفهوم «بخیه» را بررسی میکند و داعیههایی درباره بازسازی سینمایی تفاوتهای جنسی پیش میکشد. یانکوویچ استدلال میکند این رویکرد نهتنها قادر نیست میان ایدئولوژیهای رقیب تفاوتی قائل شود، بلکه با وجود اینکه مدعی است میخواهد رابطه میان تماشاگر و متن را بررسی کند، اما در عمل قادر نیست خود را از نوعی «جبرگرایی متنی» رها سازد. در نظریه نمایش، در واقع تماشاگر یک برساخته انتزاعی متنی است و هیچتوجهی به این نکته نشده است که چگونه کنشگران واقعی اجتماعی با متن در میآمیزند. افزون بر این، بحث شده که این دیدگاه، فیلم عامهپسند را به قلمرو آثاری منتقل میکند که از نظر ایدئولوژیک محافظه کارند. بنابراین یک بار دیگر اشکال پیشرو (آوانگارد) را برخلاف اَشکال عامهپسند که نیازمند تماشاگر فعال است، بر هنر عامهپسند مرجح میداند.
فصل هفتم با عنوان «از فمینیسم روانکاوانه تا فمینیسم عامّهپسند» در باب کاربردهای روانکاوی برای فمینیسم به کاوش میپردازد و دیدگاههایی را بررسی میکند که در مقابل فمینیسم روانکاوانه موضع گرفتهاند، اما درون نظریه فیلم بهطرز مشخصی مورد غفلت قرار گرفتهاند.
نویسنده در این بررسی نشان میدهد چگونه سایر جریانهای فمینیستی مثل مباحثاتی که بر سر معنای عملی قرائت داستانهای رمانتیک برای خوانندگان آن در گرفته یا مباحث مربوط به ابعاد سیاسی هرزهنگاری میتوانند به تحلیل فیلمهای عامهپسند کمک بیشتری بکنند تا فمینیسم روانکاوانه که گرفتار محدودیتها و افراطهای بسیاری است. سرانجام، این فصل با نقد فیلم لیگی برای خودشان اثر پنی مارشال بهپایان میرسد تا نشان دهد که چگونه فمینیسم درون سینمای عامهپسند (نه بهعنوان واکنشی به آن)، رشد کرده است.
در فصل آخر نیز، مطالعات فرهنگی و فیلم عامهپسند، اَندی ویلیس تطور مطالعات فرهنگی و نقشی را که در بازاندیشی در باب فیلم عامهپسند داشته است مورد بحث قرار میدهد.
چاپ دوم کتاب «نظریه فیلم عامهپسند» نوشته جو آن هالووز و مارک یاکوویچ به ترجمه پرویز اجلالی با شمارگان 700 نسخه در 284 صفحه به بهای 22 هزار تومان از سوی نشر ثالث روانه بازار نشر شده است.
نظر شما