«درخت به پاییز نشسته» مجموعه داستان مصطفی مهریزی را حمیدی پارسا و نوروزی گوهر نقد و بررسی کردند و نقاطز ضعف و قوت این مجموعه را برشمردند.
ابتدا مصطفی مهریزی یکی داستانهای کتابش را خواند و سپس نوروزی گوهر نقدش را اینگونه شروع کرد: «تصویر» و «خواب» دو کلید واژهای هستند که بارها در داستانهای مختلف کتاب تکرار میشوند. در واقع تصویرها بار اصلی شکل دادن به اتمسفر مالیخولیایی و وهم انگیز داستانها را به دوش میکشند و در پردازش روایت، شخصیتها و موقعیتها نقشی اساسی بر عهده دارند.
او در ادامه گفت: تصاویر در بسیاری از موارد درخشان و در مواردی هم شاید به دلیل بستر و نوع استفاده، کلیشهای به نظر میآیند. اما در نهایت موفق به ساختن فضای مورد نظر نویسنده میشوند.
در ادامه جلسه، حمیدی پارسا به عنوان دومین منتقد به مفهوم شناسی تصویر پرداخت و گفت: از پر کاربردترین اصطلاحات نقد ادبی "تصویر (ایماژ)" است. در مفهوم عام ، تصویر بر کل زبانهای مجازی اطلاق شده و به عبارتی آن بخش از کاربردهای خلاق و هنری زبان زا که از رهگذر تصرفات خیال در زبان عادی به وجود میآید،تصویر مینامند.
از منظر فرمالیستی جوهره ادبیات تصویر است و معتقدند کلید راهیابی به معنا و دنیای ذهن و روان هنرمند در مجازهای زبانیست. این مبنا بر اساس نظام بلاغت سنتی (تقسیم زبان به دو قطب حقیقت و مجاز) که از ارسطو آغاز شده، استوار است. در این مبنا زبان مجازی صورتی برتر و فراتر از زبان حقیقی به شمار میرود. در واقع هر تصویر مجازی جانشین یک حقیقت زبانی است. و در نتیجه برای فهم زبان مجازی باید آن را به زبان حقیقی برگردانیم.
او در ادامه به اقسام تصویر اشاره کرد و گفت: تصاویر بر دو نوع هستند؛ زبانی و مجازی. در تصویر زبانی ما با استفاده از زبان واقعی و قاموسی، یک تصویر به ذهن خواننده منتقل میکنیم. اما در تصویر مجازی با استفاده از زبانی خلاق و صناعات بلاغی مثل کنایه، شروع به بیان تصور و اندیشه انتزاعی میکنیم. تصویر مجازی در واقع حاصل کشف رابطه یا ایجاد پیوند میان چند امر است که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند. اما این ارتباط تنها در خیال ما اتفاق میافتد و چند امر غیر مرتبط با هم مرتبط میشوند و به مدد خیال با هم پیوند خورده و واقعیت نویی میآفرینند که در خارج سابقه ندارد مثل خاطرات ترک خورده.
در ادامه جلسه، نوروزی گوهر در قسمت دوم نقدش گفت: هر چند خواننده در این کتاب، داستانهایی با جغرافیا و شخصیت های گوناگون را میخواند اما به دلیل پیوستگی درونی تمها و فضاها گویی در حال دیدن دیدگاههای مختلف ذهن سودازده یک شخصیت است.
او در جمع بندی صحبتهایش به نقاط قوت اثر اشاره کرد و گفت: نثر شعرگونه متناسب با فضای رویاگون و وهم آلود و وجود فضاهای خالی برای نزدیکی بیشتر خواننده از طریق تجربههای شخصی به داستانها از نقاط قوت مجموعه هستند. اما از طرفی هرچه به انتهای کتاب نزدیک میشویم، شاید به دلیل تکرار ایده دیگر خبری از شگفتزدگی و غافلگیری ابتدایی نیست.
حمیدی پارسا نیز گفت: بنا به سلیقه شخصی، داستانهای این کتاب را دوست نداشتم. اما آنچه برای من بسیار جذاب و چشمگیر بود، تصاویر این مجموعه بود.
این منتقد ادبی به ویژگیهای تصاویر اشاره کرد و گفت: ویژگی بارز آنها غریب و اتفاقی بودنشان میباشد. بسیاری از داستانهای این مجموعه، سازنده یک تصویر کلیست؛ در واقع داستانهای این کتاب در حال بیان تصاویری غریب و وهم آلود است که در بستر حوادث واقع نمایانه و با زبان واقعی عناصر واقعی بی ربط را کنار هم قرار میدهد و کلیت داستان را درست میکند. به طوری که مخاطب نمیفهمد آنچه می خواند خیال است یا واقعیت؟!
او ادامه داد: در این مجموعه، خبری از قصه روان و کلاسیک با شروع و پایان نیست. قصههای کتاب نه در ساختار ابتدا و انتها دارند و نه در معنا. انگار که زندگی یک امر بی منطق و معناست که زیستن و روایت آن نیز دارای منطق و معنایی نیست. شخصیت ها نیز از سنخ همین منطق داستانی طراحی شدهاند؛ شخصیتهایی مردد، بلاتکلیف که ما کنش فعالانهای از آنها نمیبینیم.
او در جمع بندی صحبتهایش به ارتباط داستان ها اشاره کرد و گفت: به طور مثال داستان درخت به پاییز نشسته در امتداد دو داستان باران و خواب لیلی است که در آنها سخن از یک عشق بود.
نظر شما