سه‌شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰
جیمز موریه، دروازه‌ها، عمارت‌ها و کاروانسراهای طهران قجری توصیف می‌کند

جیمز موریه، دیپلمات و نویسنده بریتانیایی قرن نوزدهم و مأمور سیاسی مقارن با سلطنت فتحعلیشاه قاجار در ایران بود. موریه پس از بازگشت به انگلستان با توجه به شناختی که از جوامع شرقی و فرهنگ مردم این سرزمین به دست آورده بود، سفرنامه‌ای نوشت و در آن اطلاعات بسیاری از شهرهای مختلف ایران ارائه داد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- «سفرنامه جیمز موریه» به گزارشات سفر جیمز موریه به ایران اختصاص یافته است. این کتاب در سال‌هاى 1812 و 1818م. منتشر شده است. کتاب حاضر از منابع مهم آن دوره از تاریخ ایران به شمار مى‌رود.

مجلد اول کتاب، گزارش سفر اول موریه به ایران و ارمنستان و آسیاى کوچک و قسطنطنیه میان سال‌هاى 1809 1808م. است و مجلد دوم، سفرنامه دوم اوست که مربوط به سال‌هاى 1816 1810م.. در این سفرنامه شرحى هم از رویدادهاى سفر دریایى او از برزیل و بمبئى تا خیلج فارس آمده است. این سفرنامه حاوى اطلاعات بسیار مهمى از تاریخ سیاسى و اجتماعى و فرهنگى ایران در نیمه نخست قرن نوزدهم (نیمه نخست قرن سیزدهم هجرى) است.

این اثر منبعى است براى شناخت شهرهای ایران، آداب و عادات اجتماعى، برخى از آیین‌هاى دینى و همین طور برخى از آثار تاریخى و سنگ نبشته‌هایى است که در گوشه و کنار بوده است.
 
دروازه‌ها، عمارت‌ها و کاروانسراهای تهران

موریه در توصیف تهران می‌نویسد: «پایتخت فعلی ایران یعنی تهران در عرض 35 درجه و چهل دقیقه جغرافیایی قرار گرفته و محوطه‌ای بین چهارونیم تا پنج مایل دربر گرفته است به گمان من می‌توان اطراف  حصار شهر را سواره به مدت یک ساعت و نیم طی نمود.

تهران دارای شش دروازه است که همه را با آجر ساخته و دیوارهای مدخل این دروازه‌ها را با تصویری از انواع جانوران مانند پلنگ و غیره با کاشی‌های الوان نقاشی کرده‌اند. سردر و سقف این دروازه‌ها بلند و گنبدی شکل و به مراتب بهتر از انواع مشابهی بود که تاکنون در ایران دیده بودم.

از شمال به غرب شهر، چند برج به‌طور جداگانه دیده می‌شود. ما دو واحد توپخانه در تهران مشاهده کرده‌ایم، که ظاهرا یک واحد خمپاره‌انداز و دیگری شامل یک واحد توپخانه سنگین بود. خندق اطراف شهر در چند نقطه ریزش نموده که دیوارهای آن را با آجر مرمت نمودند. شهر، تقریبا به اندازه شیراز است ولی عمارات و ساختمان‌های بزرگی در آن دیده نمی‌شود. ظاهرا تمام ساختمان‌های آن خشتی است. کار ساختمان مسجد بزرگ و اصلی شهر به نام «مسجد شاه» هنوز به پایان نرسیده است غیر از این مسجد، شش مسجد کوچک‌تر، و سه یا چهار مدرسه به‌طوری که گفته می‌شود در حدود یک‌صد و پنجاه کاروانسرا و یک‌صد و پنجاه حمام عمومی وجود دارد.



شهر دارای دو میدان است که یکی در شهر، و دیگری در ارک. ارک یک کاخ مربع شکل مستحکمی است که تمام عمارات شاهی در آن قرار دارد و اطراف آن را به دیگر نقاط شهر مرتبط می‌نماید.»
 
میوه‌خانه‌های تبریز

این جهانگرد در سفرنامه خود درباره تبریز نیز مطالبی می‌نویسد: «جاده‌ای که به شهر تبریز ختم می‌شد در امتداد دشتی زیبا قرار داشت در اطراف جاده، گاوآهن‌های زیادی به چشم می‌خورد که هر کدام را چهارگاو نر به دنبال خود می‌کشیدند، چراکه شخم زدن و کندوکاو زمین‌هی این منطقه بسیار سخت و دشوار می‌باشد.

در حدود سه مایل نرسیده به شهر تبریز جاده در میان تپه‌های سنگلاخی به چند رشته تقسیم می‌شود. در اینجا یک صاحب منصب از طرف شاهزاده عباس میرزا به استقبال ما آمده بود تا ورود ما را به تبریز خیرمقدم بگویند.

سوادشهر از گوشه و کنار تپه‌ها نمودار شد فصلی که ما وارد تبریز شدیم، فصل بسیار زیبا و پر طراوتی بود. حصار گلی و خانه‌های خشتی شهر در زیر پوششی از درختان سر بسر محصور شده بود  و در قسمتی از حصار نزدیک دروازه تهران خرابه‌های یک مسجد که هنوز زیبایی خود را حفظ کرده بود به چشم می‌خورد. این مسجد در ششصد سال قبل به وسیله غازان شاه ساخته شده است. این مسجد در اثر یک زمین لرزه در  حدود 30 سال قبل ویران گردید، آنطوری که شاردن توصیف کرده است، تبریز شهر بزرگی نیست. تمام عمارات و بناهای بزرگ آن در اثر زمین لرزه منهدم شده است. من سواره دور حصار شهر را گردش کردم و تبریز در دایره‌ای تقریبا بهوسعت سه مایل قرار گرفت.

سه دروازه شهر با مناره‌های بلند و کاشی‌کاری‌های سبز بسیار زیبا و جالب توجه است غیر از دروازه‌های موصوف پنج دروازه دیگر وجود دارد که بسیار کوچک است و قابل توجه نمی‌باشند.

حصار شهر چندان مستحکم نیست ودر بعضی جاها که ریزش نموده آن را با خشت بازسازی نمودند. شهر تبریز  در میان باغ‌های میوه که ایرانی‌ها به آنها میوه‌خانه می‌گویند، محصور شده است. یکی از این باغ‌ها که بسیار بزرگ و دز سمت غربی شهر واقع شده، متعلق به حاجی محمدخان است.

گورستان قدیمی تبریز

او ادامه می‌دهد: «در شمال غربی شهر قبرستان وسیعی وجود دارد که تمام سنگ قبرهای این گورستان از نوع گرانیت سیاه، و بر روی هر سنگ کتیبه‌ای به خط عربی نوشته شده بود.

 در جنوب غربی شهر تعداد زیادی گورستان قدیمی دیده می‌شود که بعضی از سنگ قبرهای آن از نوع قرمز می‌باشد که من نتوانستم بفهمم که لین نوع سنگ‌ها از کدام معدن استخراج نموده‌اند. یکی از این سنگ قبرها حدود هشت پا و نیم درازا و دو پا و نیم پهنا داشت و بر روی آن هیئت یک قهرمانی را کنده‌کاری کرده بودند، این قبر در نزدیکی مسجد کوچکی قرار داشت، این نوع سنگ‌ها بسیار صاف و شفاف و در عین حال محکم و بادوام هستند و به سنگ مرمر تبریز شهرت دارند. در حوالی تبریز این سنگ یافت نمی‌شود و به‌طوری که گفته شده از معادن نزدیک دریاچه شاهی و شهرمراغه به حد زیاد استخراج می‌گردد. این نوع سنگ وقتی صیقل داده شود بسیار روشن و شفاف می‌گردد.

در تبریز دوازده حمام وجود دارد که بعضی بسیار زیبا و مجلل می‌باشند، بازار در امتداد طول شهر قرار گرفته و بسیار کثیف به نظر می‌رسد. در تبریز مسجدی که قابل ذکر باشد وجود ندارد، و تنها بقایای مسجدی را که قبلا شرح داده‌ام هنگام ورود به شهر مشاهده نمودم.

در جنوب غربی شهر در مجاور ارک، قلعه علی شاه قرار دارد این قلعه در حال حاضر به عنوان انبار مهمات و قسمت‌هایی هم از آن را به اتاق‌های کشیک و نگهبانی تخصیص داده‌اند. به نظر من قسمت‌های فوقانی این قلعه چندان قابل استفاده نیست، چراکه  در اثر وقوع یک زمین‌لرزه یا یک آتش توپخانه دشمن آسیب‌پذیر است. خطر زمین‌لرزه موجب گردید که خانه‌های مسکونی را در تبریز به جای سقف آجری بیشتر با چوب و دیوارهای کوتاه  بسازند، به همین دلیل هم سقف بازار برخلاف سایر شهرهای ایران که از طاق آجری استفاده شده، در اینجا از چوب ساخته‌اند.

به‌طوری که شنیدم هنگام وقوع زمین‌لرزه گنبد حمام خان که یک از بزرگترین ساختمان‌های تبریز است، هیچ‌گونه صدمه‌ای ندید و محکم و استوار و آسیب‌ناپذیر برجای مانده است، در صورتی که بیشتر دیوارها و ساختمان‌های مستحکم شهر ویران شده‌اند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها