نمایشنامه کورش کبیر با نگاهی دراماتیزه به تاریخ و زندگی اساطیری بنیانگذار امپراتوری هخامنشی در ۱۲ پرده (پاره) نوشته شده است.
همخوانان در نمایشنامه کوروش کبیر همچون گوینده نریشن در فیلمها عمل میکنند و از پرده اول به مخاطب میفهمانند که قرار است بهزودی نبردی سهمگین بین ماد و پارس رخ دهد و کوروش به مادها بتازد. سر آستیاگ شکستخورده به زیر افتد و دودمان هخامنشیان بنیان گذاشته شود. خواننده این کتاب درمییابد که با آغاز حکمرانی کوروش بر خاک ایران، اقوام ماد، لیدیه و بابل با ساکنین پارس متحد میشوند و اتحادیه خللناپذیر آسیای صغیر از همان زمان تشکیل میشود.
صابری از زبان همخوانان این نمایشنامه به منشور حقوق بشر کوروش نیز اشاره میکند و مینویسد که قدمت لوح کوروش به حدود ۶ قرن پیش از میلاد مسیح بازمیگردد. خط استوانه میخی و زبانش بابلی است. اصلش در موزه بریتانیا نگهداری میشود و بدل آن را که به شش زبان رسمی دنیا ترجمه شده است، در ساختمان اصلی سازمان ملل متحد، در نیویورک نگهداری میکنند.
نویسنده در صفحه ۹ این کتاب با اشاره به اینکه، پادشاهان آشور در کتیبههای خود از سر بریدن صدها نفر، سوزاندن اسیران و درآوردن چشم، سخن گفتهاند، به محتوای منشور کورش اشاره میکند که در آن نه فرمانی به غارت کردن داده میشود و نه از کشتن و سوزاندن و سربریدن خبری است. سخن از ساختن جهان، رهایی از بندگی، مساوات و عدالت و احترام به باورها و آیینهای انسانها، احترام به شیوه زندگی آدمیان در سراسر این جهان و در یک کلام سخن از عشق، محبت و شادمانی است.
در صفحه ۸۶ نمایشنامه در پاره ۱۲ که مرگ کوروش نام دارد، آمده است: «کوروش: منم کوروش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل، شاه اکد و شاه سومر... شاه چهارگوشه جهان! بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مزدا خدای بزرگ... به من که ستایشگر او هستم... برکت و مهربانی ارزانی داشت! همه پادشاهان آشوری و همه چادرنشینان مرا خراج گذارند و در بابل روی پاهایم افتادهاند. اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران، ماد، بابل، اکد و کشورهای چهارگوشه جهان را به سر گذاشتهام، اعلام میکنم: تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را بر من ارزانی بدارد... دین و آیین و رسوم ملتهایی را که من پادشاه آنها هستم... محترم بشمارم! حکام و زیردستان من به دین و آیین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم احترام میگذارند. هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند... یا نکند... هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من برای سلطنت بر آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد!...»
پری صابری، کارگردان تئاتر، نمایشنامهنویس و نویسنده رمان در سال ۱۳۱۱ در کرمان به دنیا آمد. پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل به پاریس رفت پس از پایان تحصیلاتش در رشته سینما و تئاتر به ایران بازگشت. صابری از همان دوران به دراماتیزه کردن داستانها، اسطورهها و شخصیتهای تاریخی ایران علاقه داشت. براساس همین علاقهمندی بود که در دوران دانشجویی فیلمی کوتاه درباره یکی از رباعیات خیام ساخت. این فیلم در سال 1954 بهعنوان بهترین فیلم دانشجویی در فرانسه انتخاب شد. از ابتدای بازگشت به ایران، فعالیت در عرصه تئاتر را آغاز کرد. این هنرمند نامآشنا، در دوران طولانی فعالیتش در عرصه هنر، آثار و اقدمات ارزشمندی ازجمله ایجاد گروه تئاتر پازارگاد و تأسیس تالار مولوی به را به نام خود به ثبت رساند. صابری نشان لژیون دونور فرانسه را در سال 2004 دریافت کرد.
صابری نگارش نمایشنامه «من از کجا، عشق از کجا» درباره زندگی فروغ فرخزاد، «من به باغ عرفان» درباره زندگی سهراب سپهری، «هفت شهر عشق» با الهام از عطار نیشابوری، بیژن و منیژه، رستم و سهراب، «شمس پرنده» درباره دیدار شمس تبریزی و مولوی، «رند خلوتنشین» درباره حافظ، یوسف و زلیخا، سوگ سیاوش، لیلی و مجنون، هفت خان رستم، رستم و اسفندیار و باغ دلگشا را در کارنامه دارد.
نمایشنامه کوروش به قلم پری صابری در ۱۰۴ صفحه و ۵۰۰ نسخه به بهای ۷ هزار و 500 تومان بهتازگی از سوی نشر قطره روانه بازار کتاب شده است.
نظرات