همایش «کودک، ادبیات و لذتهای خواندن» برگزار شد / 7
امینی: غفلت از متون و اسطورههای غنی فارسی کودکان را به سوی اسطورههای غیرایرانی سوق میدهد
مهسا امینی، پژوهشگر ادبیات کودک در همایش «کودک، ادبیات و لذتهای خواندن» گفت: کمتوجهی مسئولان کودکان، نوجوانان و نویسندهها به مخاطبان این حوزه و غفلت از متون و اسطورههای غنی فارسی میتواند یکی دیگر از دلایلی باشد که کودکان به اسطورههای غیرایرانی پناه میآورند.
مهسا امینی با ارائه مقاله «مقايسه تأثير يك افسانة ايراني و يک افسانه يونانی بر كودكان 9 تا 12 ساله از طریق قصهگویی»گفت: قبل از اختراع صنتعت چاپ جهان از یک میراث غنی به نام ادبیات شفاهی برخوردار بوده که به وسیله هنر قصهگو زنده و پویا نگه داشته شد؛ ضمن اینکه از انواع قصه میتوان به قصههای قومی، نقالانه، مذهبی، تماشاخانهای و کتابخانهای اشاره کرد.
وی افزود: داستان به دو دسته واقعی یا افسانهها تقسیم میشود و اسطورهها و افسانهها پشتوانه تاریخ یک ملت هستند و در حقیقت در باورها و سرگذشت آنها ریشه دارند و از زمان دور از دل ملتها برآمدند و از نسلی به نسل دیگر منتقل شدند.
این پژوهشگر ادامه داد: کودکان دبستانی علاقه بسیاری به افسانههای حماسی دارند و این حماسهها را نیز به خوبی درک میکنند و این علاقه گاهی تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند.
امینی قصه و قصهگویی را در رشد و خلاقیت کودکان بسیار موثر دانست و اظهار کرد: از طریق قصه و قصهگویی میتوانیم بسیاری از رازشهای اخلاقی و فرهنگی یک سرزمین را از نسلی به نسل دیگر انتقال بدهیم. با وجود برخورداری از گنجینههای اصیل داستانی و آموزنده در ادبیات شفاهی ایران، امروزه شاهد گرایش کودکان و نوجوانان به اسطورههای پر زرق و برق غیرایرانی هستیم که آن هم علت تبلیغات و پرداختن به آنها در فیلمها، بازیها و رسانههای دیگر هستیم.
وی گفت: کمتوجهی مسئولان کودکان، نوجوانان و نویسندهها به مخاطبان این حوزه و غفلت از متون و اسطورههای غنی فارسی میتواند یکی دیگر از دلایلی باشد که کودکان به اسطورههای غیرایرانی پناه میآورند.
این پژوهشگر افزود: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای حفظ و زنده نگه داشتن ضربالمثلها و افسانههای کهن ایرانی در دو سال اخیر آمده و در طرحهای پژوهشی از کلیه مراکز خود خواسته که در طرحهایی که برای کتابخوانی کودکان انجام میشود از این حیطه موضوعی استفاده کنند.
امینی با اشاره به «افسانه رستم و اسفندیار» و «تروا» گفت: این دو افسانه با هم همپوشانی بسیاری دارند از جمله اینکه هر دو قهرمان روئینتن هستند. هر دو پهلوان با نیروی مافوق بشری از پا در میآیند و هر دو قهرمان از نقطه ضعف خود دچار آسیب میشوند و هر دو شهر تروا و سیستان ویران شده و مردمشان از بین میروند.
وی افزود: زبان افسانه ساده است و پیچیدگی ندارد و کودکان و بزرگسالان میتوانند آنرا درک و با آن رابطه برقرار کنند. افسانهها میتواند یکی از ابزار تربیتی برای کودکان و نوجوانان باشد که غیرمستقیم نکات و پندها را از آنها بیاموزد.
این پژوهشگر ادامه داد: کودکان بسیاری از صفات پسندیده را غیرمستقیم از افسانه رستم و اسفندیار آموختند؛ آنها با شنیدن افسانههای عامیانه با فراز و نشیبهای اساسی زندگی و راههای روبهرو شدن با آنها آشنا میشوند. صلحطلبی، وفاداری، ایثار و جوانمردی از جمله صفاتی است که در تعامل با حماسهها مورد توجه کودکان قرار گرفته بود.
امینی بیان کرد: امروزه کودکان ما تشنه و نیازمند خوراک فکری و فرهنگی متناسب با فرهنگ، هویت دینی و ملی هستند. بنابراین نویسندگان با استفاده متون کهن و تطبیق آنها با ذائقه کودکان امروزی میتوانند رشد فکری و اجتماعی آنها را ارتقاء دهند و از گرایشهای آنها به قهرمانهای غیرایرانی که با فرهنگ ما بیگانه هستند، جلوگیری کنند.
وی افزود: چنانچه قصه و قصهگویی از سوی اهل فن ترویج و قصه متناسب با گروه فکری موردنظر انتخاب شود، میتواند به پویایی و خلاقیت ذهن کودکان و نوجوانان کمک کند. متاسفانه امروز بازیهای یارانهای، برنامهها و فیلمهای تلویزیونی قدرت تخیل را از کودکان ربوده و بسیاری از آنها از لحاظ روانی دچار مشکل شدند. بنابراین با احیای فرهنگ قصهگوی در میان خانوادهها و استفاده مناسب از قصههای حماسی میتوان آیندهای سرشار از آرامش فراهم کرد.
نظر شما