گودرز رشتیانی در نشست بررسی «ترجمههای متون ایرانشناسی از روسی به فارسی» گفت: ایرانشناسی در روسیه در حال افول است و جای آن را مطالعات چین و ژاپن گرفته و محققان روس بیشتر ترجیح میدهند که مطالعات چین و ژاپن را بخوانند.
در این مراسم دکتر محسن شجاعی، دکتر گودرز رشتیانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و دکتر ناهید عبدالتاجدینی سخنرانی کردند. تاج الدینی در ابتدای این مراسم با بیان اینکه ایرانشناسی در روسیه در همه حوزههای علوم شناخته شده و تعدادی از این آثار به زبان فارسی برگردانده شدند گفت: البته تعداد زیادی نیز از این آثار به فارسی ترجمه نشده است.
وی با اشاره به حوزههای مختلف ایران شناسی در روسیه افزود: میتوانیم سفرنامهها را به نوعی قدیمیترین متون در ایرانشناسی بدانیم؛ سفرنامه ولادیمیر مینورسکی یکی از این سفرنامههاست. وی در سال 1958 در دوره ناصرالدین شاه از تفلیس راهی ایران شد و به توصیف مشاهدات و آداب و رسوم ایران پرداخته است. این اثر در سال 1357 به فارسی ترجمه شده است.
سفرنامههای مهمی که هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند
به گفته این پژوهشگر، «سیاحتنامه مسیو چریکف» عنوان سفرنامه دیگری است که در سال 1325 هجری قمری به فارسی برگردانده شده است. «ایران و ایرانیان» اثر دیگری است که در سال 1958 تالیف شده و دکتر نایبپور آن را ترجمه کرده، این کتاب گزارش سفر نویسنده در عصر مظفری است.
تاجالدینی با بیان اینکه سفرنامههای مهمی درباره ایران هستند که هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند، گفت: از جمله این سفرنامهها میتوان به ایران در عهد ناصرالدین شاه، سرزمین خورشید، گذری به ایران و شهرهای شمالی ایران، سفرنامه ناصرالدین شاه به مازندران در دو جلد، ناصرالدین شاه در روسیه، سیاحانی که به آذربایجان سفر کردند و... اشاره کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با تاکید بر اینکه بیشترین کتابهای منتشر شده درباره ایران کتابهای تاریخی هستند، عنوان کرد: درباره تاریخ ایران کتابهای زیادی منتشر شده است به طور مثال درباره ایران باستان کتابهایی چون «تمدن ایران ساسانی» توسط عنایتالله رضا به فارسی برگردانده شده است. «تاریخ ما» عنوان کتاب دیگری است که توسط کریم کشاورز ترجمه شده است. تاریخ نخستین اقوام ایرانی در آسیای پیشین، ایران در دوره نخستین پادشاهان هخامنشی، کردها، مشاهدات و خاطرات نیز از جمله کتابهای دیگری هستند که درباره ایران باستان تالیف شدهاند.
وی همچنین با اشاره به کتابهایی که درباره ایران اسلامی نیز نوشته شده عنوان کرد: کتابهای لشگرکشی نادرشاه به قندهار و اسلام در ایران که در سال 1966 ترجمه شده از جمله این کتابهاست. از کتابهای ترجمه نشده نیز میتوان به کتابهای لشگرکشی پطر اول به سرزمین فارس، لشگرکشی نادرشاه به قندهار، مناسبات ایران و روسیه در عهد صفویه و... اشاره کرد.
به گفته تاجالدینی، درباره ایران معاصر نیز آثاری چون مرگ وزیر مختار، رسایلی از تاریخ ایران، تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی استرآباد در عصر مشروطه، توسعهطلبی انگلیس و اشغال ایران و... ترجمه شده است. از کتابهای ترجمه نشده نیز میتوان از کتابهایی چون مفاهیم اساسی در تاریخ ایران، روسها در ایران امروز، مناسبات بینالمللی ایران، ایران و شرح اقتصادی ایران، مرزبندی ایران و عثمانیه، توصیف ایران معاصر و ... نام برد.
وی در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه در حوزه جغرافیا نیز میتوان به کتاب «تذکره جغرافیای تاریخی ایران» اشاره کرد گفت: ایرانشناسی در روسیه به مثابه اقیانوس عظیمی است که میتواند ایران را با روشهای مختلف کاوش کند. این میراث هم دستاورد ایرانشناسان مختلف روسی است.
ترجمه آثار روسی فقط منوط به ترجمه آثار ادبی نیست
شجاعی دیگر سخنران این نشست با اشاره به نبود برخی از آثار ایرانشناسی روسی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران گفت: در چهار سال گذشته شاهد گم شدن چهار نسخه کتاب روسی در کتابخانه ملی بودم و با مسئولان در این باره صحبت کردم اما نتیجهای حاصل نشد.
وی با انتقاد از عدم توجه به آثار ایران شناسی روسی در سایر علوم افزود: اگرچه ادبیات جایگاه بالایی در فرهنگ و علوم دارد اما ترجمه آثار روسی فقط منوط به ترجمه آثار ادبی نیست و اگرچه ادبیات روس جهانشمول است اما تنها نباید به ادبیات روس پرداخت.
وی در ادامه تاریخچهای از ایرانشناسی در روسیه ارائه کرد و گفت: در سال 1721 پطرکبیر برای اولین بار 5 دانشجو را برای یادگیری زبان فارسی به ایران میفرستد. در این دوره یکی از ایرانشناسان روسی کتابی درباره لهجهها به زبان فارسی مینویسد که میتواند سنگ بنای ایران شناسی در روسیه باشد.
شجاعی با تاکید بر اینکه ایران شناسان روسیه از پرکارترین ایران شناسان جهان هستند عنوان کرد: از اوایل سده 19 میلادی بخشهای بزرگ ایران فرهنگی تا رود ارس به دست روسها افتاد و تا بعد از انقلاب اکتبر در باکو و ایوان هنوز چاپخانهها و مدارس فارسی بوده و آنجا رنگ و بوی فارسی داشته است.
شکل گرفتن مکتب ایرانشناسی استخوان دار در روسیه
وی با بیان اینکه مکتب ایرانشناسی استخوانداری در روسیه شکل گرفته بود اظهار کرد: اسامی بزرگی در این زمینه در روسیه کار کردند. ژوکوفسکی در اواخر دوره ناصرالدین شاه در ایران بوده و با سفر به مناطق مختلف، لهجهها را بررسی میکند.
شجاعی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه برای کسانی که روی تاریخ، فرهنگ و زبان ایرانی میخواهند مطالعه کنند ایرانشناسی از دورههای باستان تا تاریخ آغازین شروع و ادامه یافته است گفت: یک شمارش غیر رسمی نشان داده بالاترین تعداد چاپ رباعیات خام بعد از ایران متعلق به روسیه است و بعد از ایرانیها، روسها بیشترین رویکرد را به خیام دارند و ترجمههای خوبی هم از سعدی و حافظ شده است. شاهنامه چاپ مسکو نیز از چاپهای بسیار معتبر است.
وی در ادامه ایران شناسی در دوره شوروی را دارای نگرش ایدئولوژیک دانست و گفت: روسها تا جایی که میخواستند رویدادها را بررسی کردند، روششناسی اعجاب برانگیزی داشتند و از عمق آگاهی و دقت آنها به شگفت میآیید با این وجود اما وقتی میخواهند به نتیجهگیری بپردازند در چارچوب دیالکتیک تاریخی حرف میزنند. در این دوره ایرانشناسان به شدت سعی میکردند طبق دیالکتیک تاریخی جوامع نشان دهند ایران از دوره بردهداری گذشته است، البته در ایران بردهداری بوده اما این بدین معنا نبوده که برده به عنوان نیروی کار اصلی باشد چون کتیبههای تخت جمشید نشان می دهد که در آن دوران برای کارگران صورت پرداخت و حتی مرخصی زایمان وجود داشته است. پس نگاه ایدئولوژیک یکی از کاستیهای بررسیهای ایران شناسان روس است.
شجاعی در ادامه با بیان اینکه یکی از قدیمیترین ترجمههای روسی سفرنامه «نواحی شمال» ملکونوف است و پطرس آن را ترجمه کرده است در سال 1963 به فارسی ترجمه میشود.
به گفته وی، «موادی برای بررسی لهجههای فارسی» عنوان کتاب دیگری است که در سال 1888 در روسیه چاپ شده و چاپ آن تا سال 1922 ادامه داشته است. این کتاب اگرچه مطالب بسیار جالبی دارد اما هنوز ترجمه نشده است. ژکوفسکی ترانههای عامیانه در ایران را جمع آوری کرده و مرحوم نوایی آن را منتشر کرده است.
شجاعی در بخش دیگری از سخنانش درباره مترجمان برجسته ایرانی که آثار ایرانشناسان روسی را برگردان کردهاند سخن گفت و افزود: آرانسکی کتابی به نام «زبانهای ایرانی» دارد که به سرعت به فرانسه ترجمه شده و علی اشرف صادقی آن را از فرانسه به فارسی ترجمه کرده، این کتاب در سال 1960 چاپ شده است.
وی ادامه داد: کتاب «مقدمه فقه اللغه ایرانی» ترجمهای از کریم کشاورز است هیچ فردی این کتاب را در انقلاب چاپ نمیکرد تا انتشارات پیام آن را با هزینه سنگینی منتشر میکند. آرانسکی متاسفانه میمیرد و چاپ این کتاب را در ایران نمیبیند. آرانسکی وقتی این کتاب را به چاپ نخست رساند، مدام این کتاب را ویرایش میکرد و وقتی یادداشتهایش ماند، سپس دو دوست وی، پس از مرگش روی این یادداشتها کار کردند و ویرایش دوم این کتاب را منتشر کردند.
شجاعی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به کتاب «تاریخ سیاسی حکومت هخامنشی» عنوان کرد: این اثر نیز به فارسی ترجمه شده است اما ترجمه آن از زبانهای دیگر بوده و هنوز این کتاب از زبان روسی ترجمه نشده است. «تجاوز عجولانه» عنوان کتاب دیگر روسی است که نویسنده آن کارشناس حزب کمونیست بوده و روی تاریخ خاورمیانه کار میکرده است.
وی با اشاره به اینکه بعد از فروپاشی شوروی درب آرشیوهای ک.گ.ب باز میشود گفت: در آن زمان محققان زیادی توانستند نسخههای خطی، کتاب و سند خریداری کنند. متاسفانه وقتی آرشیوها باز بود ما از آنها استفاده نکردیم.
وی ادامه داد: کریم کشاورز از جمله مترجمانی است که کتابهای اساسی را چون «تاریخ ماد» را ترجمه کرده است. در واقع وی، کتابهایی را ترجمه کرده که برخی از آنها موج ایجاد میکرد. سیروس ایزدی و عنایت الله رضا نیز دیگر مترجمان شاخصی بودند که در این حوزه کار کردند.
شجاعی با بیان اینکه عنایت الله رضا چندین کتاب بسیار سنگین را ترجمه کرده است گفت: باید به سوی ترجمه آثار ایرانشناسی روسی برویم چون این روند در روسیه کند شده اما متوقف نشده و باید به این سمت برویم. در سالهای اخیر منابعی ترجمه شده که نشان دهنده عدم تسلط مترجم به زبان روسی و موضوع کتاب است.
استفاده نکردن از آرشیوها بعد از فروپاشی شوروی
رشتیانی نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه وقتی آرشیوها باز شد، ژاپنیها از این وضعیت استفاده کردند و آثار زیادی از روی این آرشیوها منتشر کردند گفت: از سوی دیگر روسیه شناسی در ایران و جهان اسلام از گذشته وجود داشته و ما شاهد تولید متنهایی درباره مطالعات جهانشناسی و کشورشناسی مانند مسالکالممالک هستیم. در این کتابها، اطلاعات خوبی درباره روسیه وجود داشته است. همچنین سفرنامههای زیادی هم درباره روسیه داریم مانند سفرنامه ابن فضلان که اولین گزارش مستند و عینی از روسیه دارد.
وی با اشاره به اینکه دوره مسالک الممالک نویسیها عصر درخشانی است عنوان کرد: جوامع التاریخ یکی از بهترین آثار در این دوره است و متن آن برای بررسی بسیار مهم است. به هر حال باید گفت که روسیه شناسی در ایران نسبت به ایران شناسی در روسیه پیشقدم بوده است.
آغاز روسیه شناسی در ایران از دوره قاجار
به گفته رشتیانی، روسیه شناسی در ایران از دوره قاجار و در عصر ناصر الدین شاه آغاز میشود که دوره درخشانی به شمار میآید. دوره بعدی روسیه شناسی در ایران در دوره حاضر است. اما ایرانشناسی در روسیه از دوره پطر شروع میشود و بیشتر مرتبط به گزارش سیاحان از ایران است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بسیاری از دستاوردهای ایران شناسی به دلیل جاسوسی نبوده افزود: برخی از دستاوردهای ایرانشناسان هم غیر سیاسی بوده و ماهیت آکادمیک و علمی داشته است.
رشتیانی در بخش دیگری از سخنانش مراحل ایران شناسی در روسیه را نام برد و افزود: نخستین دوره ایرانشناسی در روسیه به دوره صفوی بر میگردد. دوره دوم نیز از سال 1828 آغاز شده و تا 1917 با ارائه گزارشهای سیاسی ادامه مییابد. از این دوره به بعد بتدریج مطالعات آکادمیک شروع میشود و از 1853 نیز پنجره جدیدی به ایرانشناسی باز می شود. در دوره شوروی نیز ایران شناسی وارد مرحله نوینی میشود.
وی در ادامه با طرح این سوال که تا چه حد پژوهش ایران شناسی در روسیه تحت تاثیر مارکسیسم و لنینیسم بوده گفت: درست است که کتابهای این دوره با تصویری از مارکس و لنین شروع میشود ولی وقتی وارد محتوا میشوید چون آثار از روشمند بسیار خوبی برخوردار هستند سخت میتوان بنیانهای ایدئولوژیک را در آن پیدا کرد. رویکرد ایدئولوژیک را شاید بتوان در مطالعات تاریخی پیدا کرد اما در حوزههای فرهنگی بسیار کمتر است.
رشتیانی با بیان اینکه ایران شناسی در حال حاضر نسبت به دوره شوروی بسیار لاغر شده است گفت: اکنون بخشی به اسم ایران شناسی در روسیه نداریم و تنها 4 استاد و کادر علمی در بخشی به نام مطالعات خاورمیانه فعالیت میکنند در حالیکه در گذشته بخش ایرانشناسی 84 محقق داشت.
به گفته وی، ایران شناسی در روسیه در حال افول است و جای آن را مطالعات چین و ژاپن گرفته و محققان روس بیشتر ترجیح میدهند که مطالعات چین و ژاپن را بخوانند.
وی در پایان گفت: ایرانشناسی فقط در روسیه نبوده بلکه در دیگر مناطق شوروی نیز وجود داشته اما ما از آنها بی خبر هستیم.
نظر شما