
همایش هماندیشی 170 سال کتابخوانی با هزار و یک شب/2
مارزلف: داستانهای شهرزاد نشان میدهد قصه باعث نجات زندگی افراد میشود/ قنواتی : ساختار «هزار و یکشب» به قصههای ایرانی شبیه است
پروفسور اولریش مارزلف در افتتاحیه همایش «هماندیشی 170 سال کتابخوانی با هزار و یک شب» گفت که قصهها در ارتباط با داستان اصلی کتاب که متعلق به شهرزاد و نجات از مرگ است، آورده شده است، در واقع این داستان به ما نشان میدهد که قصه باعث نجات زندگی افراد میشود.
اولریش مارزلف در ابتدای این مراسم با اشاره به تاریخ هزار و یک شب اظهار کرد: مستندات تاریخی به ما نشان میدهد که هزار و یک شب از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده است. بر اساس گفتههای مسعودی و ابنندیم که مربوط به اواخر قرن چهارم هجری است، کتاب «هزار افسون» یا «هزار افسانه» که متعلق به ایران است، بعد از ترجمه به زبان عربی، «الف لیله» نام گرفت که ما دلیل این نامگذاری را تا امروز متوجه نشدهایم.
وی ادامه داد: البته گفتههای ما بر اساس مستنداتی است که داریم و نمیدانیم چقدر این مستندات درست است و صحت تاریخی دارد. جالب است که بدانیم ابنندیم در اشارات خود علاقه چندانی به این کتاب نداشته است و بر اساس گفتههای او، این کتاب حاوی حکایتهای دروغین و بیارزش است.
این شرقشناس آلمانی در توضیح نسخههای عربی کتاب هزار و یک شب گفت: طی بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدیم که از قرن ۹ به بعد نسخههای زیادی به عربی ترجمه شده است که ما توجه چندانی به آن نداشتهایم. البته ما فکر میکردیم که نسخههای ترجمهشده قبل از گالان ۱۲ نسخه بوده است اما تحقیقات نشان میدهد که تعداد آن بیش از اینهاست.
وی ادامه داد: بعد از ترجمه «الف لیله» به زبان انگلیسی، این کتاب در اروپا به داستانهای «تفریحات شبهای عربی» معروف شد که به مرور زمان این اسم خلاصه و امروزه آن را «شبها» میخوانند. با توجه به این مسائل، خیلی خوشحالم که این کتاب را در ایران هزار و یک شب مینامند. در ایران عدهای معتقدند که این کتاب ایرانی است که من این نظریه را نه رد و نه تأیید میکنیم؛ چراکه مستنداتی برای تأیید یا رد آن وجود ندارد.
مارزلف با اشاره به هدف نگارش داستان هزار و یک شب اظهار کرد: بدون شک مؤلف قصد نداشته که این کتاب هزار و یک شب طول بکشد و ما میتوانیم حدس بزنیم که دلیل این نامگذاری طولانی بودن و مفصل بودن این کتاب است چراکه هزار و یک به معنی بینهایت و تمام نشدنی است. ما نسخهای از اصل هزار و یک شب در دسترس نداریم اما با مراجعه به شعرها متوجه میشویم که چنین داستانی در جامعه ایرانی وجود داشته است.
وی ادامه داد: مضمون این کتاب نشان میدهد که داستانهای مختلفی با ژانرهای متفاوت در آن گنجانده شده است اما بررسیها بیانگر این موضوع است که قصهها در ارتباط با داستان اصلی کتاب که متعلق به شهرزاد و نجات از مرگ است، آورده شده است، در واقع این داستان به ما نشان میدهد که قصه باعث نجات زندگی افراد میشود.
این شرقشناس و پژوهشگر ادبیات فولکلور ایران با اشاره به ترجمه دیرهنگام هزار و یک شب به فارسی گفت: برای من همیشه این سؤال مطرح بوده که چرا هزار و یک شب آنقدر دیر به زبان فارسی ترجمه شده است. واقعاً دلیلی برای آن پیدا نکردم جزء اینکه نیازی به این قصهها وجود نداشته و مردم به داستان دیگری مراجعه میکردند.
وی افزود: با بررسی تاریخ ادبی ایران متوجه میشویم که مجموعهای به نام «جامعالحکایت» وجود داشته است و مردم به آن مراجعه میکردند شاید بتوان گفت که هزار و یک شب در قصههای جامعالحکایت وجود دارد، بنابراین دلیلی برای ترجمه احساس نمیشده است.
نزدیکی ساختار هزار و یکشب به ادبیات فارسی
در ادامه این نشست محمد جعفری قنواتی، نویسنده و پژوهشگر با اشاره به برگزاری این همایش گفت: بیتردید در آینده هر وقت سخنی از هزار و یک شب در کشور آورده شود، نامی از این همایش نیز آورده میشود چرا که این نخستین همایشی است که در ایران برای داستان هزار و یک شب برگزار شده است.
وی ادامه داد: درباره منشأ هزار و یک شب دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برای پی بردن به این نکته که هزار و یک شب فارسی است یا عربی میتوان به ساختار این کتاب دقت کرد. ساختار این کتاب «داستان در داستان» است و با مطالعه ادبیات عرب متوجه میشویم که چنین ساختاری تا پیش از قرن سوم هجری، در ادبیات عرب دیده نمیشود. در واقع در ادبیات عرب با اصطلاح علمی داستان در داستان آشنا نبودند اما ما میبینیم که فردوسی حدود ۹ قرن پیش، از این اصطلاح در شعرش استفاده کرده است. این موضوع نشانه قوت یا ضعف ادبیات فارسی و عرب نیست چراکه در هر کشوری با استفاده از شیوه و قالبی خاص به داستاننویسی میپردازند و این نکته تنها به درد پژوهشهای ادبی میخورد.
این استاد و پژوهشگر ادبیات در توضیح اصالت هزار و یک شب اظهار کرد: در تاریخ مسعودی به داستان اول هزار و یک شب که «چهارچوب» نام دارد اشاره و بیان شده است که این داستان یک داستان ایرانی است. با توجه به حضور داستان چهارچوب و ساختار داستان در داستان هزار و یک شب، میتوان حدس زد که هزار و یک شب یک داستان ایرانی است البته به این نکته نیز باید توجه کنیم که بسیاری از داستانهای هزار و یک شب داستانهای عربی هستند و تنها ۲۰ داستان ایرانی در این کتاب دیده میشود. این انبوه داستانهای عربی باعث شده که عدهای این کتاب را عربی بدانند.
وی افزود: با توجه به نکتههای بیان شده اگر بخواهیم منصفانه به این داستان نگاه کنیم این داستان نه ایرانی است و نه عربی، بلکه تلفیقی از داستاننویسی ایرانی و عربی است که به مرور زمان دستخوش تغییراتی قرار گرفته است. البته ویژگیهایی در این داستانها وجود دارد که به متعلق به داستاننویسی ایرانی است و تقریباً در تمام داستانها دیده میشود، در حالی که افسانههای عربی این ویژگیها را ندارند.
قنواتی با اشاره به برخی داستانهای هزار و یک شب گفت: بسیاری از داستانها در ارتباط با یکدیگر هستند و شاید بتوان گفت که این داستانها از مجموعهای آورده شدهاند؛ برای مثال، یکی از این مجموعهها داستانهای خانواده برمکی است که در این کتاب به وضوح مشاهده میشود. بیش از 60 جلد کتاب با عنوان جامعالحکایات موجود است که همگی با هم متفاوت هستند و شاید این داستانها نیز در این کتاب آورده شده باشند.
وی در بخش پایانی صحبتهایش در توضیح دلایل ترجمه دیر هنگام هزار و یک شب به فارسی اظهار کرد: تا قبل از مشروطه هیچ کتابی را مشاهده نمیکنیم که در آن نقلی از زبان عربی آمده و آن نقل به فارسی ترجمه شده باشد، یعنی اهل ادب با زبان عربی کاملاً آشنا بودند و شاید این یکی از دلایلی است که کتاب هزار و یک شب خیلی دیر به زبان فارسی برگردانده شده است.
نظر شما