به مناسبت 21 رمضان سالروز شهادت حضرت علی(ع)
امیرالمؤمنین(ع) در «سفرنامه مادام دیولافوا»/ ثنای نخستین امام شیعیان در سفرنامه باستانشناس فرانسوی
ژان دیولافوا، باستانشناس فرانسوی در یادداشتهایش از سفر به ایران سراغ عقاید مذهبی شیعیان نیز رفته است. وی به ویژه به حضرت علی(ع) نگاه ویژهای داشته و در جملاتی که از یک محقق مسیحی وام گرفته آورده است: «چه کسى بیش از على زبان به توحید گشود؟ در جنگها زمانى که همه از صحنه مىگریختند چه کسى استوارتر از على پیکار مىکرد؟ زمانى که همه به فکر جان خویش بودند، چه کسى جز على به استقبال مرگ مىشتافت؟»
سفری از جنوب فرانسه تا خلیجفارس
با وجود آسیبهایی که برخی سیاحان اروپایی برای کشور ما داشتند، حضور آنها در ایران و بازتاب اندیشهها، دیدهها و شنیدههایشان از آداب و فرهنگ ایران زمین در شناخت هویت ما موثر بوده است؛ هویتی که بخشی از آن در فرهنگ گذشته جاری است. مادام ژان دیولافوا یکی از کسانی بود که در دوره ناصری همراه همسرش وارد ایران شد و سفرهای بسیاری به برخی شهرهای ایران کرد و به آنچه که مدنظرش بود دست یافت. نام وی در تاریخ ما با خروج آثار باستانی ایران گره خورده، در عین اینکه یادداشتهای وی از زندگی مردم در طول سفرش برای شرح فرهنگ گذشته برخی شهرهای ایران مفید واقع شده است. نوع نگاه دیولافوا به بسیاری از جزئیات شهرهای ایران، آداب و رسوم مردم و حشر و نشر با برخی روحانیون به دلیل بازدید از مساجد مهم و تاریخی نیز باعث شده تا دیولافوا مطالبی درباره عقاید و مذهب ایرانیان نیز به نگارش درآورد.
در مقاله محمدعلی احمدیان، «سفرنامه دیولافوا» به دلیل مطالبی که درباره حضرت علی (ع) از سوی یک فرد غیرمسلمان در یک سده پیش منعکس شده، مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده مقاله «امیرالمومنین در سفرنامه دیولافوا» در معرفی این جهانگرد اروپایی و سفرنامهاش آورده است: «محتواى کتاب حاصل یادداشتهاى خانم دیولافوا، همسر دانشمند، مارسل دیولافوا، مهندس و باستانشناس فرانسوى است که در دهه 1880 سفر خود را از بندر مارسى در جنوب فرانسه آغاز کرده و پس از عبور از دریاى مدیترانه و ترکیه و قفقاز به ایران و عراق آمده، سپس از طریق راه آبى خلیجفارس و دریاى عرب و دریاى سرخ و دریاى مدیترانه، به فرانسه بازگشتهاند.»
احمدیان درباره اهمیت یادداشتهای باستانشناس فرانسوی و اطلاعات مفیدی که به خواننده ایرانی میدهد، مینویسد: «این کتاب که نشان ملى لژیون دونُر (Legion Dhonneur) فرانسه را به خود اختصاص داده، داراى اطلاعات فراوانى از اوضاع اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى ایران ـ همچون نحوه اداره کشور توسط زمامداران قاجار، آداب معاشرت و عادات و رسوم مردم، نوع خوراک و پوشاک آنها، ویژگىهاى معمارى و خصوصیات کالبدى شهرهایى مانند تبریز، قزوین، قم، اصفهان، شیراز و اوضاع و احوال اقلیتها و مانند آنها بوده و بدین لحاظ، یکى از منابع ایرانشناسى در اواخر قرن نوزدهم به شمار مىرود.»
نقاشیهای دیولافوا؛ چشماندازی از ایران عصر ناصری
نویسنده مقاله درباره نوع اطلاعاتی که دیولافوا به خواننده میدهد با اشاره به اسامی برخی مکانهایی که وی از آنها بازدید کرده، آورده است: «از ویژگىهاى این اثر، تصاویر و نقاشىهایى است که توسط این زوج هنرمند تهیه شده و تعداد آنها بیش از سیصد مورد است. این تصاویر و نقاشىها چشماندازهایى را از مساجد، کلیساها، خیابانها، آب انبارها، کاروانسراها، اجتماعات و حتى چهره و پوشاک اقشار مختلف مردم ارائه مىدهد که از طریق آنها مىتوان تصویر روشنى از ایران آن زمان به دست آورد.»
در بخشی از این مقاله درباره گزارش سفر باستانشناس فرانسوی با تاکید بر گستره اطلاعات وی از تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایران میخوانیم: «خانم دیولافوآ، تنها گزارشگر سفر نبوده است. بلکه در ارتباط با مسائل مختلف، اظهارنظرهایى کرده که حاکى از اطلاعات وسیع وى درباره تاریخ و فرهنگ ایران و سایر نقاطى است که در مسیر سفر وى قرار داشته است. به عنوان نمونه، هنگامى که به خرابههاى تیسفون رسیده، ضمن مقایسه آن با شهر یونانى سلوسى که در مجاورت تیسفون قرار داشته است، از این که کاخ شاهان ایرانى، آشیانه کلاغان شده است ابزار تأسف کرده و خطاب به «باربد» مىنویسد: «اى شاعر، چنگ خود به دستگیر و آن را با اشعار دلپذیرت هماهنگ ساز و پیش از آن که انگشتان خود را قطع کنى و سازت را بسوزانى، براى آخرین بار در مقابل این کاخ ویران، مرثیه سرایى کن. خانم دیولافوآ در این جا 37 بیت از اشعار فردوسى را که مربوط به نوحهسرایى "باربد" براى خسروپرویز است، به زبان فرانسه ذکر کرده است.»
تاسف باستانشناس فرانسوی از تَرک ایران
احمدیان با تکیه بر نام نویسنده «سفرنامه دیولافوا» سراغ تمایلات مذهبی وی میرود و سپس با استناد به برخی یادداشتهای وی تفاوتهای ایران و ترکیه را برشمرده و آورده است: «یکى از ویژگىهاى مهم نگارنده کتاب و همسرش، آقاى مارسل دیولافوآ، گرایشات مذهبى آنهاست. خود کلمه دیولافوآ از دو ترکیب "دیو" (Dieu) به معناى خدا و "لافوآ" (Lafoy) به معناى ایمان تشکیل شده است. در سطور زیر که از سفرنامه وى نقل مىشود، وجود یک روحیه ایمانى، در تعابیر و اصطلاحاتى که به کار رفته، به خوبى نمایان است. وى به هنگام خروج از ایران و ورود به قلمرو امپراتورى عثمانى در خاک ترکیه، چنین مىنویسد: «پریروز مارسل مىگفت: هنگام مسافرت در ایران من هوش صنعتى، فهم، ادراک، نیروى روحانى و معنوى ایرانیان را مىستودم اما از طرز ادارى دولت و اخلاق مردم معمولى شکایت داشتم و آنها را مورد ملامت قرار مىدادم. اکنون مىبینم که خداوند در حین خلق کردن عثمانىها، نظرش این بوده که من از جداشدن از ایرانیان بىنهایت متأسف شوم. از موقعى که ایران را ترک کرده و قدم به خاک ترکیه گذاردهام، مثل این است که از بهشت بیرون آمده و در جهنم وارد شدهام.»
بخشی از سفر دیولافوا به بازدید از مساجد تاریخی هر شهر اختصاص دارد. بازدیدی که تنها با مساعدت بزرگان هر شهر و روستا موثر بود و به دلیل ممنوعیت حضور اشخاص خارجی غیرمسلمان در این اماکن، وی و همسرس دچار سختیهایی شدند که نویسنده مقاله به آن اشاره کرده و آورده است: «اذیت و آزارى که خانم دیولافوآ از ناحیه برخى افراد متعصب مذهبى دیده است و حتى کلمات رکیکى که به هنگام عبور آنان از کنار برخى مساجد و اماکن متبرکه نثارشان کردهاند، موجب نشده کینه و نفرتى از مسلمانان پیدا کند، بلکه عموما با واقعبینى به قضاوت درباره مسائل مذهبى پرداخته، هرچند مصون از خطا نیز نبوده است. در پایان این کتاب، تحلیلى از تاریخ ادبیات ایران و از جمله شاهنامه و چگونگى پیدایش تعزیه و ارتباط آن با حادثه عاشورا، ارائه شده است.»
روایت یک مسیحی از شیفتگى شیعه نسبت به على(ع)
باستانشناس فرانسوی به مذهب و عقاید ایرانیها درباره امامان شیعه به ویژه حضرت علی (ع) آشنایی دارد. بر پایه همین آشنایی احمدیان درباره مطالب وی در رابطه با نخستین امام شیعیان مینویسد: «خانم دیولافوآ در ارتباط با مطالب مزبور و حوادثى که براى فرزندان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در واقعه کربلا رخ داده است، از آن حضرت نام برده، شمهاى از فضائل آن بزرگوار را بیان کرده است که حاکى از شناخت عمیق وى از تاریخ سیاسى اسلام و شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سیره آن بزرگوار است.
نویسنده مقاله امیرالمؤمنین در «سفرنامه مادام دیولافوا» سپس سراغ برخی جملات منعکس شده درباره حضرت علی (ع) در این سفرنامه میرود. وی نخست به منبع این جملات اظهار ارادت به پیشوای نخست شیعیان اشاره میکند. درباره این جملات ستایشآمیز میخوانیم: «بنابر اهمیت این جملهها که از زبان یک محقق مسیحى بیان شده و دیولافوا در متن سفرنامه از این جملات بهره برده، از این رو ترجمه دقیق آنها، در این متن گنجانده شده است: «پس از وفات على(علیه السلام) فرزندانش حسن و حسین از آتش قیام انتقام خلفاى جور (که در زمان وى از سریر قدرت به زیر آمده بودند) در امان نماندند؛ در مدینه و کربلا شهید شدند و نهال تشیع از خون آنها قوت گرفت. مبارزه فرزندان على با خلفاى اموى مایه نمایشهاى مذهبى شد که در قرن 19 رواج وسیع یافت. از آن تاریخ به بعد است که بین شیعه و سنى گسیختگى ایجاد شد. شیفتگى شیعه نسبت به على به صورت سنتى استوار درآمده است...»
عالمتر از على و بیش از او مشتاق صلح و آرامش کیست؟
دیولافوا در جملاتی که به امام نخست شیعیان ابراز احترام و ارادت شده، آورده است:«چه کسى را مىتوان یافت که عالمتر از على و بیش از او مشتاق صلح و آرامش باشد؟ چه خاندانى را پاکتر از خاندان على مىتوان سراغ گرفت؟ در عصرى که خداپرستى با بتپرستى و دیگر مظاهر شرک درآمیخته بود، چه کسى بیش از على زبان به توحید گشود؟ در جنگها زمانى که همه از صحنه مىگریختند چه کسى استوارتر از على پیکار مىکرد؟ زمانى که همه به فکر جان خویش بودند، چه کسى جز على به استقبال مرگ مىشتافت؟ چه کسى عادلانهتر از على فرمان رانده؟ چه کسى رئوفتر از او مىشناسید؟ چه کسى بیش از او در تهدیدهایش راسخ و به وعدههایش وفادار بود؟ ... اى دیدگان من گریه کنید و قطرات اشک را با ناله درآمیزید؛ بگریید بر مظلومیت خاندان رسول اللّه(صلى الله علیه وآله).»
احمدیان در جملاتی با بیان توضیح ابراز محبت بیشائبه باستانشناس فرانسوی به داماد پیامبر اسلام مینویسد: «ممکن است این شائبه به دل خطور کند که خانم دیولافوآ ستایش از امیرالمومنین على(علیه السلام) را به قصد خاصى و یا به منظور فرصتطلبى بیان کرده است. در پاسخ باید گفت، وى در شرایطى از على(علیه السلام) ستایش کرده است که حکومت عثمانى از چنین امرى کراهت داشته و شیعیان و زائران آن حضرت در قلمرو حکومت آنها مورد اذیت و آزار مردم و در معرض حمله راهزنان و اخاذى مأموران دولتى قرار مىگرفتهاند. بنابراین، مىتوان گفت که بیان جملات مزبور، صرفا از طینت پاک و وجدان بیدار این بانوى حقطلب نشأت گرفته است.»
جملات دیولافوا که به زیبایی امام علی(ع) را گاه در مقام یک حاکم عادل، جنگاور شجاع و بیباک به تصویر میکشد، حاکی از آگاهی نسبی وی از تاریخچه زندگی امامان شیعه و جایگاه آنها در میان مسلمانان است. وی اوج ارادت مسلمانان را با این جمله منعکس میکند: «شیفتگى شیعه نسبت به على به صورت سنتى استوار درآمده است.»
نظر شما