کتابسازی در حوزه آثار دفاع مقدس/1
محمودزاده: ورود حرفهای به ساحت ادبیات دفاع مقدس در ساختار اداری نمیگنجد/ اغلب سفارشینویسیها به کتابسازی میانجامد
نصرتالله محمودزاده، نویسنده حوزه دفاع مقدس معتقد است که ادبیات کاربردی باید جلوتر از جامعه گام بردارد و حرفهایش را شفاف بگوید. ورود حرفهای به ساحت ادبیات دفاع مقدس در ساختار اداری نمیگنجد. جامعه هم باید برای حرکتهای حرفهای ارزش قایل شود.
شما چه تعریفی از پدیده کتابسازی دارید؟
شاید تعبیر مونتاژ کتاب در دنیا به همین مساله اطلاق میشود. تعریف ساده آن هم این است که بیآنکه کوششی برای خلق محتوا کنیم، اثری را در گردونه نشر قرار دهیم. اثری که کپیبرداری از آثار دیگر است و در عین حال روح کتاب اصلی را با خود ندارد. ظاهرا واژهها و کلمات در کنار هم چیده میشوند اما معنایی که باید را به مخاطب منتقل نمیکنند. خداوند به آنچه مینویسیم، قسم خورده است. بنابراین اگر کتابی از این مفهوم فاصله بگیرد، دیگر نمیتوان نام کتاب را به آن داد.
به نظر میرسد این مفهوم در مورد آثار دفاع مقدس تا اندازهای متفاوت است.
بله. شاید در حوزه دفاع مقدس موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار باشد چرا که حاصل کار نویسنده علاوه بر خلق آثار، وظیفه انتقال ارزشهای خاصی را هم بر عهده دارد. مثالی میزنم. همین 175 شهید غواص که به میهنمان بازگشتند؛ به نظر میرسد عدهای با پررنگ کردن این موضوع، در پی عقدهگشاییهای خود هستند و اهداف خود را در آن میبینند. معتقدم که اگر نویسندهای برخلاف واقعیتهای موجود بنویسد، کتابسازی است. نویسنده در حوزه دفاع مقدس نباید و نمیتواند تاریخ را عوض کند. او باید شرایط آن زمان رزمندگان را که اقدام به عملیات کردند در نظر بگیرد و از حال و هوای آنها بنویسد، نه این که هر آنچه را که خود میخواهد. روایتهای خلاف واقع و جانبدارانه از حقیقت از نظر من تعریف کتابسازی است.
پس تکلیف خیالپردازی و تخیل در آثار دفاع مقدس چه میشود؟
شخصیتی که نویسنده میخواهد از هر رزمنده شهید به جامعه معرفی کند، باید منطبق بر واقعیات باشد و ما در عالم واقعیت و مستند حق نداریم سلیقه خود را اعمال کنیم. گاهی شخصیت باورناپذیر و معصوم از شهیدان ارایه میشود که برای جامعه غیر قابل الگوبرداری است. گاهی هم اهداف دیگری در قالب شخصیت یک شهید دنبال میشود و در واقع شخصیت و شیوه زندگی شهیدان بهانهای میشود برای اهداف دیگر که هر دو نوع پرداخت اشتباه است.
بهرهگیری از اسناد تاریخ شفاهی چقدر میتواند در استنادبخشی به محتوای آثار دفاع مقدس کمک کند؟
بهرهگیری از این اسناد به هیچ وجه کتابسازی محسوب نمیشود اما متاسفانه اشکالی که در برخی از این آثار وجود دارد این است که ذهن راوی کتاب دچار مرور زمان شده است و برخی وقایع آن طور که بودهاند ثبت نشدهاند. این آثار میتوانند به عنوان سند مورد بهرهبرداری قرار گیرند اما نباید منجر به خلق شخصیت تازهای از زندگی شهیدان و رزمندگان دوران دفاع مقدس شوند.
قالبی به نام زندگینامه داستانی بیش از همه در ادبیات دفاع مقدس به کار گرفته میشود. آیا این قالب نمونهای از کتابسازی نیست؟
ببینید؛ آنچه اهمیت دارد، وفاداری نویسنده به حقیقت است. نویسنده اگر قرار است زندگینامه داستانی از یک شهید بنویسد، نباید فقط به منابع تاریخ شفاهی و آثار منتشر شده دیگر درباره آن شهید اکتفا کند. تحقیقات میدانی، لازمه کار یک زندگینامهنویس داستانی است. نمیتوان در مدت کوتاهی چنین اثری خلق کرد و نویسنده باید سالها زمان بگذارد.
سفارشینویسی چقدر به کتابسازی میانجامد؟
این مسالهای است که حتما کتابسازی را در پی دارد. ریشه نوشتن این آثار هم سازمانها و نهادهایی هستند که نمیدانند چگونه بودجه خود را صرف کنند و آثاری را با موضوعهای تکراری به نویسندگان سفارش میدهند. در واقع برخی مراکز و نویسندگان، نوشتن در حوزه دفاع مقدس را به عنوان کاسبی میبینند. بخش دیگر این مشکل هم به عدم ثبات مدیریت دستگاهها در کشور ما بازمیگردد. هر مدیر تازه میخواهد خودش همه چیز را از نو تجربه کند. بنابراین، بدون توجه به پیشینه آن سازمان اقدام به انجام طرحهایی تکراری میکند و این ضعف ادامه مییابد.
از جشنوارههای حوزه دفاع مقدس به عنوان راهی برای مقابله با مساله کتابسازی یاد شده است. این جشنوارهها چگونه میتوانند تاثیرگذار باشند؟
بله. این جشنوارهها قطعا اثرگذار است. نخستین پیام جشنوارهای چون جایزه کتاب سال دفاع مقدس که سال گذشته داوری آن را بر عهده داشتم، این است که کتاب خوب برای جامعه کدام اثر و با چه ویژگیهایی است. جشنوارهها میتوانند با ارایه شاخصههایی به سلیقه نویسندگان آثار و مخاطبان آنها سمت و سو دهند و از سوی دیگر نویسندگان با موضوعهای آثار و سوژههای داستانی متفاوت آشنا میشوند. این امر آنها را از خلق آثار تکراری بازمیدارد. متاسفانه برخی نویسندگان توجهی به این نکته ندارند و آثار جشنوارهها را مرور نمیکنند. حتی گاهی نویسندگان حرفهای هم چنین هستند. این منجر به نوشته شدن آثار متعدد از یک سوژه میشود که در برخی موارد هیچ یک از آنها هم نتوانستهاند حقیقت را بیان کنند و حرف اصلی را بزنند.
آثار دفاع مقدس چگونه میتواند زاینده باشد و از کتابسازی جلوگیری کند؟
دنیای ادبیات حصارکشیدنی نیست. ادبیات یعنی مرکز ثقل نوآوری در جامعه فرهنگی. آینده را باید جور دیگری دید. ادبیات میتواند جامعه را متوجه مسیر خود کند. منظورم ادبیات کاربردی است. چنین ادبیاتی باید جلوتر از جامعه گام بردارد و حرفهایش را شفاف بگوید. نویسندگان باید خلاقانه آثاری را بنویسند. ورود حرفهای به ساحت ادبیات در ساختار اداری نمیگنجد. جامعه هم باید برای حرکتهای حرفهای ارزش قایل باشد.
منظور شما همان حمایتها است؟
نه. اصلا به حمایتهای رایج اعتقادی ندارم. حمایت این روزها فقط این است که نویسندگان سکه ببرند. در حالی که آن افرادی که ثروتهای کلان در اختیار دارند میتوانند از پژوهش نویسندگان حمایت کنند و برای انتشار این آثار سرمایهگذاری کنند. در جایزهای چون جلال آل احمد، نویسندگان تنها منتظرند که اثری به عنوان شاخص مطرح شود تا از روی سوژه یا شیوه نگارش آن کپیبرداری کنند! متاسفانه در دنیای غیر حرفهای گیر کردهایم.
پس راهکار شما چیست؟
دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران سخن خوبی گفته است؛ این که «کتابی که برایش پول ندهی، ارزش خواندن ندارد.» متاسفانه کتابهایی سفارشی که فقط ظاهر یک کتاب را دارند منتشر میشوند و همانگونه که سفارشی خلق شدهاند، سفارشی معرفی میشوند و به فروش هم میرسند. مردم نمیدانند کتاب خوب چیست. باید آثار خوب به جامعه معرفی شوند. به این ترتیب مخاطب ذائقه ویژه خود را خواهد یافت. اصلیترین آسیب خلق آثار سفارشی این است که مخاطبی که به آثار دفاع مقدس آشنا نیست آنها را میخواند و گمان میکند تمامی این نوع کتابها چنیناند. من برای کتاب «سرزمین آبی من» سالها زمان گذاشتهام و کوشیدم اثری بنویسم که در هر عصری قابل خواندن باشد. این شیوه خاص من است و فکر میکنم نویسندگان باید برای خلق آثار خود زمان مناسب صرف کنند تا اثرشان ماندگار شود.
نظر شما