سعید ناجی در کارگاه «داستاننویسی در برنامه فلسفه برای کودکان» گفت: داستان باید با فلسفه آشتی کند در حالی که در گذشته چنین چیزی وجود نداشت. در اغلب کتابهای سنتی تعلیم و تربیت، نظریههایی که گفته میشد صرفاً خبری بود و ما تنها باید اطلاعات را یاد میگرفتیم. متاسفانه بیشتر متون آموزشی که اکنون منتشر میشود در کودک سوالی ایجاد نمیکنند.
وی در ابتدا با بیان اینکه برنامه فلسفه برای کودکان میخواهد قدرت قضاوت و داوری برای کودکان را بالا ببرد گفت: این برنامه میخواهد قدرت پردازش اطلاعات را در کودکان تقویت کند و تفکر انتقادی، خلاق، مراقبتی و...را در آنها افزایش دهد. همچنین این برنامه قصد دارد تا قدرت تمیز و تشخیص را در کودکان تقویت کند.
وی با اشاره به طرح داستان در حلقههای کندوکاو فلسفه برای کودکان افزود: در ابتدا در کلاس درس پرسشی مطرح میشود که از یک کتاب داستانی بهوجود میآید و این پرسش مبنایی برای تحقیق میشود. حال در اینجا وظیفه تسهیلگر و مربی این است که سوالات را به گونهای هدایت کند که گمراهی و انحراف پیش نیاید و نتیجه مطلوب به دست آید.
وی ادامه داد: بنابراین در ابتدا پرسشی مطرح میشود که منجر به تحقیق و توجیهسازی میشود و در ادامه مباحثهای صورت گرفته و کودکان وارد گفتوگو با یکدیگر میشوند. مسلما بعد از گفتوگو باید تامل ایجاد شود که کودک ببیند آیا پیش فرض او درست است یا خیر و در نهایت نیز این تامل به خود اصلاحی منجر شود.
این استاد فلسفه در بخش دیگری از سخنانش ویژگیهای داستاننویسی برای برنامه «فلسفه برای کودکان» را تشریح کرد و افزود: داستان باید ایجاد پرسش کند و از سوی دیگر کودکان را برای استدلال کردن ترغیب کند. همچنین داستان نباید تکصدایی و تلقینی باشد چون در غیر این صورت کودک به تفکر انتقادی نمیرسد.
به گفته ناجی، برای اینکه کتاب داستان تفکر خلاق را در کودک از بین نبرد نباید پایانبندی صریح و توصیهای داشته باشد. همچنین یک داستان خوب باید پیشنهادها و الگوهایی را برای فرضیهپردازی و گفتوگوکردن به کودکان ارائه دهد. به هر حال آنچه مهم است این است که داستان در برنامه فلسفه برای کودکان جایگاه مهمی دارد و محرک بحثهای فلسفی برای حلقههای کندو کاو است.
وی تاکید کرد: ما در داستاننویسی برای برنامه فلسفه برای کودکمان به دنبال خلق یک شاهکار ادبی نیستیم بلکه میخواهیم این داستان برای کلاس ما کارکرد داشته باشد. در واقع کافی است تا کودکان کتابهای داستانی را بخوانند و از آن استفاده کنند.
ناجی از بازنویسی چندین داستان کهن ایرانی و نیز خارجی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خبر داد و افزود: ما به همین منظور چندین داستان را بازنویسی کردیم تا در قالب کتابهای جدید منتشر شود.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به کتابهای سنتی تعلیم و تربیت برای کودکان گفت: در این کتابها به صورت مثال اگر مولف میخواست بگوید که دروغگویی کار بدی است مقدمه چینی میکرد و بعد سخنانی از بزرگان نقل میکرد و خلاصه استدلال چندانی برای این که دروغگویی کار بدی است ارائه نمیشد. بنابراین در این گونه کتابها نظریههایی که گفته میشود صرفاً خبری بود و ما تنها باید اطلاعات را یاد میگرفتیم.
وی با اشاره به به سخنان متیو لیپمن بنیانگذار برنامه فلسفه برای کودکان در یکی از کتابهایش گفت: لیپمن میگوید تاکنون سابقه نداشته که داستان وارد تعلیم و تربیت شود. در حالی که داستان در برنامه فلسفه برای کودکان میتواند آموزشی باشد و البته استدلال نیز در آن وجود داشته باشد. لیپمن تاکید میکند که من میخواهم داستان را وارد متون آموزشی کنم و بین داستان و فلسفه آشتی دهم.
ناجی تاکید کرد: داستان باید با فلسفه آشتی کند در حالی که در گذشته چنین چیزی وجود نداشته و همواره ادیبان، فلاسفه را به فلسفه بافی متهم میکردند. لیپمن معتقد است با برنامه فلسفه برای کودکان داستان با فلسفه آشتی میکند.
این استاد فلسفه گفت: کتابهای داستانی میتواند تخیل را در کودک ایجاد کند و او را به سمت پاسخ به دغدغهها و دردهایش سوق دهد. متاسفانه متون آموزشی اکنون در کودک طرح سوال نمیکنند. فلسفه برای کودکان باید مسائل کودکان را به عنوان موضوعی برای آموزش قرار دهد.
وی با بیان اینکه فلاسفه و عرفا برای طرح مفاهیم پیچیده به داستان پناه میبردند گفت: فلسفه از داستان نمیتواند جدا شود چون با داستان قابل فهم است شما کتاب فلسفه کانت را بهتر میفهمید یا مثنوی معنوی مولانا را؟ در کتاب مثنوی معنوی پیچیدهترین مفاهیم فلسفی در قالب داستان طرح میشود و در واقع این کتاب سکوی پرشی برای پاسخ به مسائل و مشکلات ماست.
ناجی عنوان کرد: فلسفه با داستان عجین شده چون قالب اصلی فلسفه داستان و روایت است. ارسطو سخنی در نقد کتابهای فلسفی دارد و به زبان ساده میگوید باید کتاب را دور انداخت چون به ما چیزی یاد نمیدهد و برای تامل کردن باید وارد دیالوگ با دیگران شد. به همین دلیل خودش وارد بازار مکاره میشود و با همه دیالوگ میکند.
وی در پایان سخنانش گفت: البته همین گفتگوهای فلسفی ارسطو در قالب داستان در کتابهای افلاطون آورده شده و ما میتوانیم از آن یاد بگیریم چون داستان زنده است و متنی است که زندگی را منعکس میکند.
نظر شما