نویسنده «دهکده پرملال» در جدیدترین مجموعه داستان خود که در فضای شیراز میگذرد، هم از محمد فری میگوید که عشقش شهره عام و خاص است و هم از شخصیتی با نام امین فقیری که راهی بیمارستان میشود و همه او را با آثارش میشناسند.
«من و محمد فري» ماجراي محمد است كه پهلوان يا به قول خودش زمينخورده روزگار است، آن هم به خاطر عشق به زني شيرازي، قد بلند و مو مشكي. عشقي كه حتي موجب شده روي دست راستش عبارت «ذليل عشق» را خالكوبي كند، البته پنهان از چشم ديگران. بر خلاف عشقش كه نزد همه آشكار شده بود. ماجراي اتوبوس تك و انگشتنشان محمد فري، در حالي پيش ميرود كه در آن شيراز و حال و هواي اطراف آن و حتي اعتقاد عمیق مردم به فال حافظ ديده ميشود:
«زير درختي پر از شكوفه ايستاده بود. انگار خودش هم در ميان شكوفهها گم شده بود. همه چيزش به قاعده و تمام بود.
«نه بابا، بهت ايمان آوردم كه تونستي دل چنين زني رو به دست بياري.» خسته نگاهم كرد.
«خيلي ما رو دست كم گرفتي آق معلم».
«برعكس محمد فريخان، برعكس».
«حالا بگو ببينم حافظ تو بساطت پيدا ميشه»!
بلند شدم و حافظ را از لاي كتابها بيرون كشيدم. هر وقت دلم ميگرفت چند غزلي ميخواندم.
«ميگن حافظ هم شاخ نباتي داشته و اين همه شعر رو براي اون گفته».
درست رو به رويش نشستم و گفتم: «يا خواجه حافظ شيرازي، تو كاشف هر رازي. پيشبين حال اين محمد فري، لوطي شهر ما هم باش»!
«سمنبويان غبار غم چو بنشينند بنشانند».
هنوز مصراع دوم را نخوانده بودم كه گفت: «يعني چي! يعني چي؟ يه جوري برام معني كن كه تهمونده دلم هم آتيش بگيره.» بعد ديدم كه اشك آرام آرام روي گونههايش غلتيد.» (ص 26 و 27)
اين كتاب از داستانهاي «از اينجا كه ميگذشتيد»، «من و محمدفِري»، «در شهري كوچك»، «هيچكس آوازش را نشنيد»، «قناري در تاريكي»، «بيمارستانهاي من»، «مرداب واژگان» تشكيل شده است.
داستان «بیمارستانهای من»، روایتی رئالیستی از زندگی شخصی امین فقیری است. فقیری در این داستان بیماری است که قلبش بزرگ شده و برای کارهای درمان نزد هر کسی که میرود، از نویسندگی او تعریف میکنند و همه کتاب «دهکده پر ملال» او را به یاد میآورند. ولی گویا فقیری در دلش به تمام این تعریفها میخندد، زیرا مینویسند: «و بعد شروع کرد به تعریف کردن از من، انگار کسی مثلا برای من نویسنده هم تره خرد میکند!» (ص118)
او حتی به عالم نویسندگی خود نیز اشاره دارد: «از این فکرهای بیسر و ته و بیسرانجام زیاد به ذهنم میآید. خوب، این نمونه تخیل نویسنده است. چیزی به ذهنش میرسد، در تمام زمان رانندگی، مخصوصا هنگامی که تنهاست، و خودش را بدان مشغول میکند. اما واقعیت کجاست؟» (ص119)
این داستان با بیان مرگهای نزدیکترین افراد فقیری که هر کدام به نحوی دل او را به درد آورده بودند، ادامه مییابد و با ماجرای لبخند هرروزه پرستاری که او را برای زدن آمپولهای پنیسیلین روزانه راهی مطب دکتر میکند، به پایان میرسد.
مجموعه داستان «من و محمد فری» نوشته امین فقیری، در 136 صفحه، با قیمت 6 هزار تومان از سوی نشر هیلا (انتشارات ققنوس) به چاپ رسیده است.
نظر شما