دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۵
مشفق کاشانی و یک زندگی زیبا و باشکوه

رضا اسماعیلی در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) قرار داده است، می‌نویسد: بسیاری از بزرگان ادب، مانند استاد گرمارودی، اخوان ثالث و سهراب سپهری، برای استاد مشفق کاشانی اخوانیه سروده‌ و شأن والای او را ستوده‌اند و به بزرگی از او یاد کرده‌اند. تمام این موارد بیانگر جایگاه بلند استاد است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- رضا اسماعیلی:‌ درگذشت استاد عباس کی منش (مشفق کاشانی) را که یکی از قله‌های بزرگ شعر و ادب فارسی معاصر بود، به جامعه ادبی کشور و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می‌کنم.

ما امروز گوهر بی‌بدیلی را از دست دادیم. استاد مشفق کاشانی یکی از ستارگان پرفروغ آسمان ادبیات ایران بود که بعید می‌دانم تا سالیان سال، زمانه بتواند شخصی مانند او را در دامان خود پرورش دهد. ایشان بیش از نیم قرن در عرصه شعر و ادب ایران حضور فعال داشت.

او در 18 سالگی، در استقبال از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی، ترکیب‌بندی را برای حضرت اباعبدالله (ع)‌ سرود. این ترکیب‌بند قوی نشان می‌داد که یک شاعر جوان در 18 سالگی از چه استعداد شگرفی برخوردار است که می‌تواند چنین ترکیب‌بندی را بیان کند.

استاد بعد از پیروزی انقلاب از اولین شاعرانی بود که به ندای حضرت امام (ره) لبیک اجابت گفت و به کاروان شاعران انقلاب پیوست. وی در 35 سال گذشته با تمام انرژی در کنار ملت ایران بود، به خصوص در دوران 8 سال دفاع مقدس، که با همراهی استاد زنده‌یاد شاهرخی، با چاپ چندین مجموعه شعر جنگ ادای دینی به رزمندگان اسلام کردند. این تلاش پربرکت، موجب شد که شاعران دیگر نیز انگیزه‌ای برای سرودن شعر در این حوزه بیابند.

استاد مشفق کاشانی، را باید در چند بعد شخصیتی مورد بررسی قرار داد. ایشان غزل‌پرداز نام‌آور و شاخصی بود که حتی پیش از انقلاب، یعنی در دوران جوانی، غزل‌هایش همواره مورد عنایت دیگر شاعران قرار می‌گرفت و شاعران به استقبال از غزل‌های او، شعر می‌سرودند.

بسیاری از بزرگان ادب مانند استاد گرمارودی، اخوان ثالث و سهراب سپهری، برای استاد اخوانیه سروده‌اند و شأن والای او را ستوده‌اند و به بزرگی از او یاد کرده‌اند. تمام این موارد بیانگر جایگاه بلند استاد است.

استاد مشفق کاشانی، در غزل به سبک عراقی شعر می‌سرود و اشعار لطیف و نابی را به جامعه تقدیم کرد. او در کنار چاپ مجموعه اشعار مختلف، هرازگاهی با نگارش مقالات ادبی و فرهنگی دیدگاه‌های خود را بیان می‌کرد. در مسئولیت‌های اجرایی نیز فرد توانایی بود. گرچه استاد در دهه نهم زندگی به سر می‌برد، ولی کهولت سن و ضعف‌های ناشی از آن، هیچ‌گاه مانع پذیرش مسولیت‌های اجتماعی او نشد.

استاد از بعد از پیروزی انقلاب تا آخرین لحظه‌، به عنوان دبیر شورای شعر، فعالیت داشت. تا جایی که من با ایشان محشور بودم، تا همین اواخر در شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد حضور موثری داشت و این حضور و انگیزه بالا برای دیگران دلگرم‌کننده بود. البته، استاد عضو هیات مدیره انجمن شاعران ایران نیز بود که از اعضای تأثیرگذاری به حساب می‌آمد. حضور پربرکت او در کنار مرحوم قیصر امین‌پور فراموش‌نشدنی است.

او از اولین کسانی بود که هنگام تأسیس انجمن قلم ایران، عضویت این انجمن را پذیرفت و فعالیت خود را در این راه آغاز کرد. حضور پررنگ استاد، همواره این درس را به ما می‌داد که برای خدمت به فرهنگ نباید قصور کنیم.

ایشان دیروز بعداز ظهر در حالی که در مراسمی در خانه شاعران شرکت کرده بود، دچار عارضه قلبی شد و در حال انجام خدمت دعوت حق را لبیک گفت. من خوشحالم که استاد مشفق کاشانی زندگی زیبا و باشکوهی داشت و تا آخرین لحظه در خدمت فرهنگ بود. او در راه شعر و ارتقای ادبیات جان به جان تسلیم کرد. ما باید از استاد مشفق حتی در این زمینه نیز الگوپذیری کنیم و تا آخرین لحظه در خدمت کاری که در آن مشغول هستیم، باشیم.

من سعادتی داشتم تا در تدوین سه مجلد تذکره ادبی «خلوت انس» در کنار استاد باشم. آن قدر رابطه ما خوب بود که او را پدر معنوی خود می‌دانستم و استاد به چشم پسر به من نگاه می‌کرد. تمام آن دوران خاطرات فراوانی را برایم به یادگار گذاشت که همه بیانگر شخصیت والای او بود. این کتاب دربردارنده زندگی بیش از 119 شاعر است. استاد همواره به من گفت: برای تک تک شاعرانی که نامشان در این تذکره آمده است، دو نسخه از کتاب را بفرست و از آنها فراوان تشکر و قدردانی کن. هربار که استاد مرا می‌دید، این موضوع را به من یادآوری می‌کرد و پیگیر ماجرا می‌شد که آیا آن دو نسخه را فرستادی و از آنها تشکر کردی یا خیر؟

در بیان دیگر فضایل شخصیتی استاد، باید به این نکته نیز اشاره کنم که ایشان در اکثر جلساتی که شرکت می‌کردند، جوانان و نوجوانان را با نام «استاد» خطاب می‌کردند. البته نه به این معنا که آنها واقعا جایگاه استادی دارند، این کار برای تکریم و احترام به آنان بود تا شاید در آینده یکی از شاعران بزرگ ادب ایران شوند.

از طرف دیگر، استاد این اواخر به دلیل کهولت سن، به سختی راه می‌رفت. ولی هر بار که او را برای شرکت در جلسات دعوت می‌کردند، استاد با ریاضت فراوان به احترام سخنران پیشین از جا برمی‌خاست و دوباره می‌نشست. گاهی ضعف ایشان به حدی بود که در این برخاستن‌ها و نشستن‌ها نزدیک بود که بیفتد ولی استاد خود را مقید می‌کرد که به همه احترام بگذارد.

او کسی بود که از حال همه شاعران خبر داشت. حتی این اواخر شنیده بود که یکی از شاعران دچار تنگنای مالی شده است. استاد به من گفت: موافق هستی که من حقوق 6 یا 9 ماه از شورای شعر و ترانه وزارت ارشاد ‌را به صورت پنهانی برای ایشان بفرستم تا به او کمکی کرده باشم تا از این وضعیت خارج شود؟

استاد حتی به مسئولین سفارش می‌کرد که حتما شاعرانی را که دچار تنگنای مالی شده‌اند، دریابند. خلاصه آن‌که، اگر کسی یک قدم برای استاد برمی‌داشت، استاد 10 قدم به سوی او پیش می‌رفت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها