
حسن میرعابدینی در «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» کوشیده بهترین نمونههای داستانی از نویسندگان سالهای 1300 تا 1380 را ضمن یک زندگینامه ادبی کوتاه و توضیحی درباره نوع نگارش اثر جمعآوری کند.
این کتاب در دو مجلد منتشر شده است که جلد اول آن دربرگیرنده داستانهایی از سالهای 1300 تا 1360 است و جلد دوم شامل داستانهای سالهای 1360 تا 1380. در پیشگفتار جلد اول آمده است که داستانهای گردآوریشده در این مجموعه مضمونها و صناعتهای نگارشی متفاوتی دارند که میتوانند معرف گرایشهای مختلف داستاننویسی ایران (بین سالهای 1300 تا 1360) باشد.
میرعابدینی در جلد اول کتاب «هشتاد سال داستاننویسی در ایران» پس از آوردن دو داستان از صادق هدایت (داش آکل) و بزرگ علوی (گیلهمرد) در میانپرده 1 مینویسد: جمالزاده، هدایت و علوی، به عنوان آغازگران داستاننویسی جدید ایران، کوشیدند فرم ادبیِ «داستان کوتاه» را به جامعه بشناسانند و آن را با مقتضیات زبان فارسی هماهنگ کنند. حکایتهای کوتاه –برخلاف افسانههای بلند منثور- در سنت ادبی کلاسیک ما جایگاه در خور توجهی داشتند. سالهای پس از جنگ دوم جهانی و سقوط دیکتاتوری رضاشاه، سالهای رواج و محبوبیت داستان کوتاه است.
چوبک، گلستان و آل احمد نمایندگان اصلی حرکتی بودند که در این سالها، داستان کوتاه را به یکی از شاخههای تنومند ادبیات معاصر تبدیل کرد. اینان در فضایی که با ظهور پیشگامانی چون جمالزاده، هدایت وعلوی به وجود آمده بود پرورش یافتند، اما هر یک صدای خاص خود را پیدا کردند و بر نسلی از خوانندگان تأثیر گذاشتند. اینان که به نوآوری در ادبیات میاندیشیدند، برای بازتاب دادن ابعاد تازه واقعیت –به قول همینگوی- «درگیرِ کارِ تماموقتِ نثرنویسی» شدند. آنان داستان را از درونگرایی روانشناختی آثار هدایت و علوی به سوی ترسیم روابط عینی متمایل کردند.
این کتاب با داستانهایی از صادق چوبک (قفس، چشم شیشهای)، ابراهیم گلستان (ماهی و جفتش)، جلال آل احمد (جشن فرخنده)، محمود اعتمادزاده (مهرهمار) ادامه مییابد تا به میانپرده 2 میرسد که میرعابدینی در بخشی از توضیحات این بخش میگوید: داستاننویسی سالهای 1320-1330 را در چند دسته کلی میتوان مورد مطالعه قرار دارد. برخی از نویسندگان، به منظور آگاهی به خوانندگان خود، داستان را صحنه تحلیلهای ایدئولوژیک میکنند و ارزش ادبی کار خود را زیر سوال میبرند. در دهه 30، به دنبال کودتای 28 مرداد، سالهای هجرت به درون و پرهیز از سیاستزدگی و پرداختن به تناقضات روانی شخصیتهاست.
میرعابدینی پس از ارائه داستانهایی از سیمین دانشور (به کی سلام بکنم؟)، بهرام صادقی (آوازی غمناک برای شب مهتابی)، منوچهر صفا (کیمیاگری در خیابان)، غلامحسین ساعدی («داستان اول» از عزاداران بَیَل) به میانپرده 3 میرسد و مینویسد: دهه 1330-1340 عمدتا دهه ترجمه است. مترجمان، از طریق آشنا کردن نویسندگان ایرانی با صناعت داستاننویسان بزرگ جهان، نقش مهمی در پیشبرد داستاننویسی ایفا میکنند و مثلا باعث میشوند نویسنده ایرانی، به جای توجه به کار نویسندگانی چون لامارتین و شاتو بریان، به تعمق در شیوه نگارش و شگرد ادبیِ نویسندگانی مثل چخوف، همینگوی و فاکنر بپردازند.
جلد نخست کتاب «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» با آثاری از هوشنگ گلشیری (معصوم اول)، شمیم بهار (ابر بارانش گرفتهست)، محمود دولتآبادی (مرد)، جمال میرصادقی (تاپ تاپ)، گلی ترقی (من هم «چهگوارا» هستم)، مهشید امیرشاهی (لابیرنت)، حسن تهرانی (اعدام)، مسعود فرزان (لوه)، شهرنوش پارسیپور (خانم فرخلقا صدرالدین گلچهره)، رضا دانشور (من گنگِ خوابدیده)، علی اشرف درویشیان (قبرِ گبری)، احمد محمود (شهر کوچک ما)، نادر ابراهیمی (باد بادآوردهها را نمیبرد)، ناصر تقوایی (بینِ دو دور)، امین فقیری (ترس)، بهرام حیدری (دعوتیها)، نسیم خاکسار (سگی زیر باران)، عدنان غریفی (مرغ عشق) به پایان میرسد.
جلد دوم «هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» منتخبی از داستانهای منتشرشده در دو دهه اخیر، در داخل و خارج از ایران است که با مضمونها و سبکهای متنوعشان، نمایانگر گرایشهای نوشتاریِ مطرح در این دورهاند. میرعابدینی در مقدمه کتاب، درباره روند داستاننویسی ایرانیان مهاجر مینویسد: داستانهای کوتاهی از ایرانیان مهاجر –به ویژه تا نیمه دهه هفتاد- در نقاط مختلف جهان و از نظرگاههای فکری و ادبی گوناگون نوشته شده است. در نخستین داستانها، حضور «خاطره» چشمگیر است: مسائل خانوادگی، در به دریهای ناشی از فعالیت سیاسی، عشقهای ناکام، و... کم کم که مهاجر در محیط جدید جا میافتد، آرامشی مییابد و زبان میآموزد، به مسائل تازهتری میپردازد. میکوشد از سویی پیوند خود را با ادبیات و فرهنگ ملی حفظ کند و از سویی آموختههای خود را از فرهنگ جهانی در آثارش متبلور سازد.
این جلد با میانپرده 4 اینگونه آغاز میشود که: مطالعه آثار منتشرشده در سالهای 1360 -1380 نشان از آغاز دوره تازهای در داستان کوتاه ایرانی دارد. نویسنده امروز، ضمن توجه به سنت داستاننویسی ایران، ذهنیتی متفاوت از پیشینیان دارد و در گذر از سالهای بحرانی انقلاب و جنگ، نوع نگاهش به مسائل تغییر کرده است. فروریزی باورها و ارزشهای گذشته، نویسندگان را بیش از پیش از «ادبیات مرامی» دور کرده و پژوهش در فرم و زبان را در دستور کار آنان قرار داده است تا جای قطعیتاندیشیها را جستجو برای کشف بگیرد و نویسنده بتواند از راه تجربه کردنِ فرم و زبان به شناخت تازهای از واقعیت برسد.
میرعابدینی تاکید میکند که: ادبیات داستانی امروز دوره بحرانی رشد خود را میگذارند. این رشد، عوارض خاص خود را هم دارد؛ مثلا با داستانهای متعددی مواجه میشویم که ظاهرا نو و تجربیاند، در حالی که نوع نگاه نویسنده آنها به زندگی نو نشده و کهنه مانده و ترکیب ناهماهنگی از نگاهی قطعیتاندیش در قرمی قطعیتگریز پدید آورده است.
پس از این میانپرده، آثاری از امیرحسن چهلتن (درد پنجم)، غزاله علیزاده (تالارها)، رضا فرخفال (آه، استانبول)، محمد محمدعلی (عکاسی)، علی موذنی (حضور)، ناهید طباطبایی (مسابقه)، منیرو روانیپور (شب بلند)، اصغر عبداللهی (اتاق پرغبار)، شهریار مندنیپور (نظریه پنجشنبه)، ابوتراب خسروی (مرثیه برای ژاله و قاتلش)، رضا جولایی (مونس و مردخای)، محمدرضا گودرزی (سند بیموتور) در کتاب نقل شده است.
سپس میرعابدینی، در آخرین میانپرده این کتاب درباره رمان و نویسندگان داستاننویسی که به نوشتن رمان نیز روی آورده بودند، مینویسد: ادبیات جدید با «رمان» شروع شد،اما رمان نتوانست «نوع ادبی» مسلطی در جامعه ایران شود، زیرا رمان طرز ادبی طبقه متوسط شهرنشین است و پیچیدگی خلاق آن در گرو وجود جامعه شهری و اهمیت یافتنِ فردیت و تشخصهای فردی است. همچنین رمان عمدتا به نقد اجتماعی نظر دارد و به مسائلی حساسیتبرانگیز توجه میکند. از این رو، رماننویسی ایران با وجود جرقههای گاهگاهی، به جریان مداوم و پرباری تبدیل نشده است. اما داستان کوتاه با اقبال بیشتری مواجه شده و رشد بیشتری داشته است؛ زیرا شعر به عنوان هنر ملی ایرانیان، قدرت بسیار دارد و نوشتنِ داستان کوتاهِ موجز، کاری شاعرانه به حساب میآید.
جلد دوم این کتاب با داستانهایی از علی خدایی (دو نامه)، جعفر مدرس صادقی (شب خداحافظی)، بهنام دیّانی (هیچکاک و آغاباجی)، زویا پیرزاد (لکهها)، بیژن نجدی (سپرده به زمین)، شهلا پروینروح (خانه سنگباران)، حسین مرتضائیان آبکنار (پیراهن سهشنبه)، احمد اخوت (برادران جمالزاده)، شهلا شفیق (اولین روز جنگ)، بهرام مرادی (بیتابیهای مرد تاریک)، سودابه اشرفی (بیلی)، حسین نوشآذر (بزرگراه)، بهروژ ئاکرهیی (دریچه)، مهرنوش زارعی (سنگام)، بیژن کارگر مقدم (باران پشت پنجره)، خسرو دوامی (شاهد)، مرضیه ستوده (بازنویسی بابوشکا)، جواد جواهری (سودای آوازهای زندانی)، داریوش کارگر (گوزن، گوزن) و علی امینی (همسایه) به پایان میرسد.
میرعابدینی در هر دو جلد، ابتدا یک زندگینامه بسیار کوتاه از نویسنده، ضمن معرفی آثار مختلف او ارائه میدهد و سپس داستان انتخابی خود را بیان میکند. بعد از آن نیز، در متنی کوتاه درباره ویژگیهای نویسندگی آن نویسنده توضیح میدهد.
«هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی» با انتخاب و بررسی حسن میرعابدینی در دو جلد با قیمت 60 هزار تومان برای ششمین بار، از سوی انتشارات کتاب خورشید منتشر شده است.
نظر شما