در نشست نقد کتاب محمد سمیعی مطرح شد
مطالب کتاب «خانواده در بحران» انسجام و پیوستگی ندارند/ دولت مدرن رقیب خانواده است
شیرین احمدنیا، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نشست نقد و بررسی کتاب «خانواده در بحران: کشاکش الگوهای سنت و نوگرایی» گفت: در سراسر کتاب مؤلف جامعه ایران را با آمریکا مقایسه میکند. در بخشهایی گویی غرب را هم معادل آمریکا میداند. نویسنده جانبدارانه به مسائل پرداخته است و گویی میخواهد بچهها را ارشاد کند!
مسیر خانواده در ایران نگران کننده است
نویسنده این اثر در ابتدای نشست به معرفی مختصری از کتاب پرداخت و گفت: کتاب «خانواده در بحران: کشاکش الگوهای سنت و نوگرایی» به بررسی نهاد خانواده در طیف سنت و نوگرایی میپردازد. نگاه به خانواده در این کتاب میانرشتهای است و روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق، اقتصاد و برخی رشتههای دیگر را شامل میشود. کتاب با نگاه به خانواده در تمدن غرب آغاز میشود و سعی دارد نشان دهد خانواده در این تمدن در دهههای آخر قرن 20 و دهههای نخستین قرن 21 دچار بحرانی فراگیر شده است. بنده تلاش کردهام تا نگاهم ایدئولوژیک نباشد.
محمد سمیعی عنوان کرد: کتاب میخواهد به صورت علمی بررسی کند مشکلاتی که باعث شده متفکران بسیاری در غرب، خانواده را در وضعیت بحرانی توصیف، چیست؟ تلاش کتاب بر این بوده است که اولا نشان دهد مشکلات خانواده در غرب جدی است و در در مرحله دوم به عواملی که پشت این بحران بودهاند، میپردازد. در طیف سنت و مدرنیته کتاب معتقد است که مدرنیته متأخر به همراه ملزومات خود بحران را در خانواده ایجاد کرده است و متفکران و تحلیلگران در این زمینه به سه مشکل جدی اشاره کردهاند.
وی توضیح داد: دلیل اول آن ناشی از مقتضیات نظام سرمایهداری و شکل گرفته در نظام نولیبرال است. دلیل دوم به نگاه فمنیستی رادیکال برمیگردد و دلیل سومی که پشت بحران خانواده قرار دارد فردگرایی افراطی در پدیده مدرنیته متأخر است. این مواردی که در غرب اتفاق افتاده در کتاب جمع بندی و سپس به موضوع کشور خودمان پرداخته میشود.
سمیعی با اشاره به بخشی از کتاب که به موضوع خانواده در ایران اختصاص دارد، توضیح داد: در فصل «خانواده در ایران امروز» با توجه به وضعیت بحران خانواده در ایران نشان دادهام مسیری که غرب در پنج دهه پیش آغاز کرده است، جامعه ما از دهه 80 در این مسیر قدم برداشته و آنچه غرب در حال حاضر در آن قرار دارد، شاید ما در دو دهه دیگر به آن برسیم. درجامعه ما، لایه پنهان و پیدایی تشکیل شده است که این دو لایه گاهی با هم در تعاملند و گاهی در تضاد. به این نتیجه رسیدم که مسیر خانواده در ایران نگران کننده و مانند همان خانوادهای است که در غرب به بحران رسید.
نویسنده کتاب «خانواده در بحران: کشاکش الگوهای سنت و نوگرایی» عنوان کرد: به دنبال راه حل بودهام که چگونه میتوانیم خانواده ایرانی را سالم نگاه داریم. این راهحل دولتی نیست زیرا دولتهای مدرن رقیب خانواده هستند. منظور این نیست که دولتها وظیفه ندارند اما خانواده باید خودش برای خود دلسوزی کند. سعی من بر این بوده است که به دور از پیرایههای ایدئولوژیک، این بحران را به تصویر بکشم و عواقب آن را در جامعه ایرانی نشان دهم تا حرکتی را در ذهن ما ایجاد کند که بیشتر به آن بپردازیم و از پیروی کورکورانه الگوها که توسط موتور رسانهای غرب پراکنده میشود، دوری گزینیم.
نگاه نویسنده به مسائل جانبدارانه است
شیرین احمدنیا به عنوان اولین منتقد در این نشست سخنش را با نقطه قوتی که در کتاب وجود دارد آغاز کرد و گفت: زبان و کلام این کتاب شیوا و روان و همچنین شروع خوبی دارد بهگونهای که میتواند برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد. با وجود این مسائل، در بخشهایی از کتاب باید تجدید نظر شود. به دلیل نوع ادبیات کتاب، مشخص نیست که مخاطب آن قشر دانشگاهی هستند یا عامه مردم. عمدهترین مسأله کتاب در این نکته خلاصه میشود نویسنده جانبدارانه به مسائل پرداخته است و گویی میخواهد بچهها را ارشاد کند.
او افزود: در سراسر کتاب مؤلف جامعه ایران را با آمریکا مقایسه میکند. در بخشهایی گویی غرب را هم معادل آمریکا میداند. جامعه آمریکا با اروپا تفاوتهای بسیاری دارد و از جنبههایی هم به جامعه ایرانی شبیه است. برای من این سؤال وجود دارد که آیا ما مسیر آمریکا را در پیش گرفتهایم. من در این مسأله که تقلید ما کورکورانه است تردید دارم و این موضوع باید مورد بررسی قرار بگیرد. در کنار همه عواملی که در کتاب آورده شده است، در مورد ایران میتوانیم خیلی از مسائل را در نظر بگیریم که هیچ ارتباطی با جوامع غربی ندارند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: هنگامیکه مؤلف خانواده ایرانی را در بحران تلقی میکند ما هم با این که وضعیت خانوادگی عوض شده است، موافقیم اما در آمریکا و اروپا عدهای هستند که از بحران خانواده سخن نمیگویند و بر این باورند که با تغییر و تحول تشکلهای خانوادگی مواجهیم. آنها میگویند در حال حاضر خانواده هستهای در آمریکا غلبه ندارد و زیر 50 درصد خانوادههای آمریکایی را تشکیل میدهد. هنگامیکه میگوییم خانواده این است و خانواده دیگری وجود ندارد، نتایجی خاص را بهدست میآوریم.
احمدنیا صدور حکم اخلاقی بهصورت مکرر در کتاب را یکی دیگر از ضعفهای آن عنوان کرد و گفت: برای مثال مؤلف میگوید که استفاده آگاهانه از تحولات مدرنیته کار پسندیده یا ناپسند است و ... انگار نویسنده در مقام یک والدی است که به کودک خود دستور میدهد. حکم قطعی و کلیگویی بدون استناد در کتاب وجود دارد.
مطالب کتاب انسجام و پیوستگی ندارند
منصوره سادات صادقی به عنوان دومین منتقد ضمن تشکر از نویسنده که با جسارت به بسیاری از مسائل توجه و پرداخته است، اظهار کرد: در بخشی از کتاب که سه مسأله مطرح میشود، طرح سؤال بسیار عالی است اما به شرطی که قبل از آن دریچهای فرا روی مخاطب باز شود تا با آگاهی وارد بحث شود. بعضی اطلاعات، تحلیلها و آمارها بسیار خوبند اما انسجام ندارند و گویی تکههایی از کتاب بهدرستی بههم وصل نشدهاند. چکیده مؤلف در ابتدای نشست، ذهن را منسجم میکند اما خود کتاب اینگونه نیست و مطالب کنار هم قرار نمیگیرند.
این منتقد عنوان کرد: در بحث فروپاشی خانواده، عوامل مختلفی از دیدگاه جامعهشناسان مطرح شده است. کتاب این فرض را به من داد که اینجا همهچیز خوب است و آنجا همهچیز بد. اما در حقیقت آمریکا از سردمداران خانواده درمانی است و به صورت تخصصی روی این مسأله کار میکند. شاید کشوری مانند سوئد که قانونهایی مثل هم جنسگرایی در آن وجود دارد و آمار طلاق هم بالاست میتوانست مثال مناسبتری برای پرداختن به این موضوع انتخاب شود.
این عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: در این کتاب مفاهیم زیادی مانند فردگرایی و جمعگرایی مطرح شده است. در جمعگرایی کشور ژاپن مورد مثال قرار میگیرد که الگوی نوگرایی است اما فروپاشی نیست اما در آمریکا فردگرایی و فروپاشی وجود دارد. در جمعگرایی کشورهای دیگری مانند تایوان و چین هم وجود دارند. همچنین مدل سیستمی خانواده در ایران با کشورهای متفاوت است. اگر نگاه تطبیقی در کتاب فراهم شود، بهتر خواهد بود. در جامعه ما مسائلی پیش آمده است که با جوامع غربی فرق میکند. بحث ارزشها و الگوهای ارتباطی است.
صادقی عنوان کرد: نویسنده اشاره میکند که طلاق در جوامعی مانند آمریکا در حال کنترل اما درایران رو به افزایش است. میتوان روی این موضوع بحث کرد که چطور در این کشورها، طلاق کنترل میشود اما ما که در بین سنت و مدرنیته گیر کردهایم، طلاقمان رو به افزایش است. در بحث بحران خانواده باید به موضوع خویشتنداری پرداخته شود. نویسنده در موضوع طلاق بیشتر به سراغ کودکان رفته است در حالیکه در جامعه ما زوجین بیشتر آسیب میبینند. همچنین بحث ازدواج در خانوادههای ایرانی و غربی مطرح میشود اما الگوی ارتباطی در این کتاب خالی است.
با تاکید بر سنت بحران خانواده حل نمیشود
دکتر امید علی احمدی یکی دیگر از منتقدان این نشست گفت: نگاه نویسنده از این حیث ایدئولوژیک است که به تبلیغ خانواده به عنوان یک ساختار میپردازد. خانواده در ایران دچار بحران شد به این دلیل که به نیازهای انسان نمیتوانست پاسخ دهد. جریانهایی مانند سرمایهداری، فردگرایی و فمنیست که در مدرنیته اتفاق افتاد و مؤلف به آنها اشاره کرده است، جا دارد عوامل دیگری هم به آنها اضافه شود. برای نمونه جریان افزونزدایی که جز ویژگیهای اساسی مدرنتیه محسوب میشود و در آنچه در خانواده ایرانی روی داده است، اهمیت بسیاری دارد.
وی افزود: نگاه خانوادهگرایانه در بسیاری از جملههای کتاب مشاهده میشود اما نکته این است که وقتی خانواده غربی را نقد میکنیم و خانواده ایرانی در الگوگیری از غرب با این بحرانها مواجه شده است، چه الگوی دیگری برای خانوادهای که متناسب با جهان امروز و با روحیه جوان امروز ایرانی تطابق داشته باشد، میتوانیم ارائه کنیم؟
این مدرس دانشگاه به این نکته اشاره کرد که باید تکثر را در ساختار خانوادهها بپذیریم و گونههای جدیدی از خانواده پدید بیاید و به دنبال حفظ ساختار قدیمی خانواده نباشیم زیرا این ساختار ناکارآمد بود. باید دلیل موقعیتها را جستجو کرد و تاکید بر سنت شاید نتواند وضعیت بحران خانواده را برطرف کند.
علیاحمدی توضیح داد: از روزهای اول شکلگیری جمهوری اسلامی ایران با این تصور مواجه بودیم که خانواده غربی منهدم و دچار فروپاشی است و خانواده سنتی ما بهتر است. من با این نگاه چندان مؤافق نیستم زیرا اگر بپذیریم خانواده از بروز آسیبهای اجتماعی جلوگیری میکند، باید سطح این آسیبها را در جامعه خودمان و غرب مقایسه کنیم. باید این را بررسی کنیم که در کدام جامعه اخلاق فردی و جمعی ضعیفتر است. حتی من فکر نمیکنم که در ضعیفترین کشورهای اروپایی حجم آسیبهای اجتماعی به اندازه جامعه ما باشد. به جای آنکه خانواده را در بحران ببینیم و دقتمان به اصلاح خانواده باشد باید به تغییرات ساختاری متوجه شویم که بهغلط باعث بروز مشکلاتی در خانواده شدهاند. در کتاب جای بررسی این نکته خالی است که چرا اساسا این بحرانها به این شدت در خانواده های ما وقوع یافته است و صرف این که آن را به الگوگیری از غرب منتسب کنیم، کارساز نیست.
مخاطب اصلی کتاب عامه مردم هستند
پس از اظهار نظر منتقدان نسبت به کتاب، مؤلف اثر به توضیح برخی موارد مطرح شده در این نشست پرداخت. سمیعی اظهار کرد: اگر نگاه من گاهی ایدئولوژیک است دلیل آن به ایدئولوژیک بودن نگاه طرف مقابلم برمیگردد. این کتاب به عنوان اثر کاملا تخصصی نوشته نشده است و مخاطب اصلی آن عامه مردم هستند بنابراین نوع نوشتار متفاوت خواهد شد. نگاه من به غرب تمدنی است و در این نگاه باید همه را یکدست دید و به عناصر مشترک پرداخت.
وی افزود: خانواده سنتی از قرن هجدهم تاکنون بسیار تغییر کرده اما شناخت اجتماعی همراه خود داشته که در همه الگوهای جایگزین مفقود است. اگرچه آمار طلاق در آمریکا با ثبات همراه است اما در بسیاری از آمارها و تحلیلها این کشور پسرفت داشته است. ثابت ماندن آمار طلاق در آمریکا به نفع خانواده نیست. دلیل آن به رواج همخانگی در این کشور معطوف میشود.
در پایان این جلسه، منتقدان کتاب به دفاع از گفتههای پیشین خود پرداختند.
نظر شما