کتابسوزی دیروز یا کتابسازی امروز/ دوره معاصر
یوسفیفر: کتابسازی مانند بساز و بفروشی در بازار مسکن است/کتابهای رنگارنگ تاریخی به دانش مخاطب نمیافزاید
شهرام یوسفیفر، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی معتقد است: در بازار نشر شاهد انتشار برخی کتابها هستیم که فاقد رسالت اجتماعی است و تنها با هدف بهرهگیری از عطش جامعه به دانستن روانه بازار نشر میشوند؛ کتابهای رنگارنگ تاریخی که تنها وجه بازار کتاب را مد نظر قرار میدهند و مطالب آن بدون ذکر منبع خاصی به چاپ میرسد.
«ایبنا» در ادامه بررسی دلایل رشد کتابسازی پای صحبت این پژوهشگر پرتلاش تاریخ نشسته و از دریچه نگاه وی ابعاد شکلگیری، رشد و راهکاری برای کاهش با این پدیده غیرعلمی را بررسی کرده است.
آقای یوسفیفر لطفا بفرمایید تعریف شما از کتابسازی چیست و اصولا کتاب مفید چه سنجههای را شامل میشود؟
برای بحث درباره کتابسازی نخست باید منظورمان از این اصطلاح را مشخص کنیم. در گذشته کتابگذاری، ساختکتاب، در برگیرنده شماری از صنایع مربوط بود. امروزه کتابسازی نه تولید کتاب بلکه انتشار کتابهایی است که با موازین علمی تولید نمیشوند و گاه از نظر سطح دانش بیارزش تلقی میشوند. برای تمیز بین کتاب مفید و غیر مفید، میتوان معیارهای مختلفی را مد نظر قرار داد که از آن موارد این است که نویسنده کتاب در اثرش به یک چالش یا مساله مهم جامعه معاصر خود پرداخته و درصدد ارائه پاسخی مناسب به آن برآمده باشد. به تعبیر دیگر کتاب با این هدف نوشته شود تا در فهم، تحلیل و حل و فصل مسایل چالش برانگیز جامعه موثر واقع شود و در نهایت مرزهای دانش را در دوره خود فراتر ببرد. تفاوتی ندارد که کتاب در چه حوزهای از دانش تحریر شده باشد، آنچه اهمیت دارد توفیق نویسنده در مسیر راهگشایی در چالشهای عمده زمانه خود است. معیار دیگری که برای این موضوع میتوان در نظر گرفت تولید کتابی که مبتنی بر یک طرح پژوهش مورد نیاز جامعه باشد. حال بر این اساس کتاب غیر مفید، معمولا به دغدغههای شخصی نویسنده بدون ربط با مسایل، چالشهای معاصر و با هدف نیل به اهداف خاص تدوین میشود و در نهایت نمیتواند در راستای حل و فصل مسایل سیاسی، تاریخی و اجتماعی معاصر به خواننده سودی برساند. پس فایده کتاب برای جامعه را در میزان تاثیرگذاری در رشد آگاهیهای عمومی و چارهاندیشی در حل و فصل مسایل زمانه میدانم.
با این تعبیر در شرایط کنونی گاه شاهد انتشار برخی کتابها هستیم که فاقد رسالت اجتماعی و تنها با هدف بهرهگیری از عطش جامعه به دانستن درباره موضوعات مختلف تدوین و روانه بازار نشر میشوند. در واقع این گونه آثار را میتوان کتابسازی نامید که مانند اصطلاح بساز و بفروشی که در بازار مسکن اشاره به کسب و کار کسانی است که بدون درک زیباییشناسی معماری و برخورداری از دانش لازم، در عرصه ساخت و ساز مسکن فعال شده و در نتیجه کار آنان افول شاخصههای مسکن، خانه یا مکان زندگی در دوره معاصر بروز کرده است.
با توجه به تعریف شما از کتابسازی چه عواملی موجب گسترش روند این پدیده در بازار نشر میشود؟
اگر نویسنده دغدغه تالیف کتاب برای حل چالشها و مشکلات جامعه معاصر را نداشته باشد و صرفا تحریر و ارایه یک کتاب برایش مطرح باشد، منجر به تولید و عرضه کتابهایی خواهد شد که از مطالعه آن سودی نصیب دیگران نخواهد شد. نویسندهها نیز از نگاشتن کتابها اهداف متفاوتی را ممکن است پیگیری کنند؛ از نفع شخصی تا چشمداشت به بازار کتاب و نظایر آن.
به عنوان مثال کتابهایی که در زمینه تاریخ نوشته میشوند، هدفشان باید روشن کردن نکاتی از وقایع گذشته برای جامعه معاصر خود یا پایان دادن به برخی ابهامات درباره نکات تاریخی، یا ارائه تبیینهای نو در پارهای از مسایل دغدغهآفرین گذشته، در ذهن و شعور تاریخی جامعه معاصر خود باشد. حال اگر کتابی چنین اهدافی را مد نظر نداشته باشد، کتابی غیرمفید ارزیابی میشود که صرفا به جمعآوری اطلاعات درباره موضوعی تاریخی پرداخته و خواندن آن سودی به همراه ندارد. در واقع تالیف هر کتاب تاریخی باید نتیجه کوششهای فکری مولف آن و درباره مسایل و چالشهای جامعه معاصر وی باشد، که راهکارهای ارتقاء، رشد و برونرفت از مسایل مزبور را در قالب تحقیقات تاریخی ارائه دهد.
به نظر شما کتابسازی در دوره معاصر حول چه موضوعهای بیشتر رواج دارد؟
چنانچه کسی بدون عنایت به فضای ذهنی جامعه خود یا حتی بدون توجه به چالشهای فکری اهل تاریخ کتاب تالیف کرده و منتشر کند، با انگیزههایی فردی به این کار دست زده است. از این رو به نظر میرسد در این مواقع دغدغههای فکری و نیز عطش جامعه برای کسب آگاهی درباره موضوعات خاص (تاریخ باستان، تاریخ اسلام، تاریخ شهرها یا شرح حال برخی افراد) فضا و بازار مناسبی برای نشر این دست کتابها، فراهم آورد و برخی افراد امکان تحریر و ارائه تولید آثار نازل را پیدا کنند. اگر چه نوشتن کتاب بر حسب سلیقه روز و بازار یا فضای عطش خواندن کتاب، به دوره خاص تاریخی محدود نمیشود.
مثلا در یک برهه در اثر رویدادهایی که در باب منطقه خلیجفارس رخ میدهد، نیاز به مطالعه در این موضوع افزایش مییابد و این امر زمینهای برای نشر کتابهایی درباره خلیج فارس میشود. این گونه کتابها که بنا به شرایط خاص زمانه، نوشته میشوند نگاهی به فضای غالب دارند. کتابهای زیادی را میتوان نام برد که برحسب عطش و نیازهای فرهنگی و فکری روز تالیف شدهاند. شرح حالهایی که درباره برخی افراد تاریخ معاصر از جمله پادشاهان (برای مثال زنان خاندان سلطنتی) یا شخصیتها و نظایر اینها نوشته شدهاند، یا دوره تاریخ باستان، همیشه برای علاقهمندان به مطالعات تاریخ ایران جذابیت داشته است و بنا به شرایط زمانه نیز موجب عطش بازار برای مطالعه کتابهایی است که از این دوره تاریخی منتشر شود. صرفنظر از برخی کتابهای ترجمه شده یا آن مواردی که از زیر دست نویسندگان متعهد و عالم خارج میشود، شماری از این گونه کتابها به دانش مخاطب در زمینه تاریخ باستان کمکی نمیکند و کتابهای رنگارنگی که تولید میکنند تنها وجه بازار کتاب را مد نظر قرار میدهد.
برای علاقهمندان به تاریخ چه کتاب مرجع و مناسبی برای آگاهی یافتن از تاریخ پیشنهاد میکنید؟
به چنین سوالی یکباره نمیتوان پاسخ داد. در واقع برای هر دوره تاریخی و هر موضوعی که باید مطالعه شود میتوان کتابهای خاص و معتبر معرفی کرد. البته در این جا لازم است اشاره شود که شماری از مهمترین مطالعه تاریخ ایران را میتوان در لابهلای مقالههای علمی که در مجلههای تخصصی تاریخ یا کتاب «مقالههای همایشها» و نظایر اینها بهدست میآید و معمولا حاوی آخرین یافتهها و پژوهشها محققان است، پیدا کرد. اگر چه باید یادآور شد که خوانندگان چنین آثاری معمولا اندک هستند.
آیا به نظرشما نهادی باید متولی مبارزه با کتابسازی شود؟ راهکار شما برای کاهش این پدیده مذموم چیست؟
خیر، نمیشود این امر را به یک نهاد سپرد. این مساله سبب افزایش ممیزی میشود. به نظر میرسد از طریق بالا بردن شعور تاریخی جامعه، امکان تشخیص کتابهای خوب و مفید را میتوان فراهم کرد. اگر چنین کنیم و سیاستهایی در این زمینه اجرایی شود، خودبهخود نویسندگان زیرذرهبین نقد قرار میگیرند. به نظر میرسد برخی نویسندگان امروزه در نوشتن کتاب و مقاله، زیاد رعایت فضای نظارت عمومی را ندارند. چنانچه سیاستهایی در زمینه نقد کتاب، تدوین و اعمال شود، نویسنده خواهد دانست کتابی که مینویسد از مجرای نقد و نظر دیگران میگذرد. در نتیجه در نوشتن احتیاط میکند و با پژوهش و علم در هر رشته به سراغ نوشتن میرود.
درباره شهرام یوسفیفر:
شهرام یوسفیفر، متولد سال 1348 بروجرد و فارغالتحصیل دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه بهشتی است. وی کتابهای متعددی در حوزه تاریخ دارد که «شاهان و خانها»، «بنیاد پهلوی»، «امپراطوری سلجوقی»، «حماسه شهید اندرزگو» و «سرگذشت بازار تهران و بازارهای پیرامون آن در 200 سال اخیر» برخی کتابهای وی را تشکیل میدهند.
همچنین یوسفیفر مقالههای متنوعی درباره مسایل تاریخی نوشته است که در زیر به تعدادی از این مقاله اشاره شده است: «مبارزات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا»، «بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی – سیاسی امرای نظامی سلجوقی در گرایش های سیاسی امرا»، «مناصب عمید و عامل در دوره سلجوقی»، «الگوهای پیدایش شهر و شهرنشینی در تاریخ ایران»، «تاثیر مناسبات اجتماعی در شکلبندی کالبدی شهر ایرانی – اسلامی»، «منصب رئیس دوره سلجوقی و پیوستگیهای محلی و اجتماعی آنان»،«منصب داروغه در دوره صفویه»، «گذری و نظری بر کتاب «تاریخ ملازاده(در ذکر مزارات بخارا)»، «نقد کتاب ارسنجانی از نگاه برادر»، «بررسی یک رویداد» و «شروع حرکتهای مسلحانه گروههای اسلامی و یک سند»
* در این باره بخوانید:
رضا مرادی غیاثآبادی: تمایلات فاشیستی و آریاگرایی در کتابسازیهای تاریخ باستان مشهود است
شروین وکیلی: کتابسازیهای تاریخ باستان بخشی از شارلاتانیسمِ دوران ماست
عسکر بهرامی: پژوهش صورت گیرد کتابسازی رنگ میبازد/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است
داریوش احمدی: بیشترین شمار کتابسازیها به تاریخ ایران باستان اختصاص دارد
کلثوم غضنفری: بزرگنمایی یا تخریب شخصیتهای تاریخ باستانی ایران به کتابسازی منجر میشود
اصغر محمودآبادی: تاریخ محل داستانسرایی و کتابسازی نیست/ اغلب نویسندگان غربی از منابع تاریخی نادرست سیراب میشوند
محمدتقی ایمانپور: اعمال دیدگاههای سیاسی از دلایل کتابسازی و تاریخنگاری غیر علمی است
محمود جعفریدهقی: «کتابسازی» نوعی بیماری فرهنگی است/ بزرگنمایی پادشاهان باستان مختص به ایران نیست
بهمن نامورمطلق: نقد، نقش مهمی در پالایش کتاب دارد/ آمیخته شدن مطالعات اسطورهای با کتابسازی
مهرداد ملکزاده: بازار کتاب تاریخ باستان جولانگاه کتابسازها شده است/ کتابسازهای نسل جدید مثل میکروبها خود را ارتقا دادهاند!
ناصر صدقی: کتابسازی در تاریخ میانه ایران نیز رواج داشت/ نفرینی که گذشتگان برای انتحال آثارشان میکردند
علی عادلفر: هیچ دوره تاریخی مصون از کتابسازی نیست/ آتش سردی که به فرهنگ حملهور میشود
بنفشه حجازی: سرقت محتوا بیشتر از کتابسازی ما را تهدید میکند/ 30 سال کتابسازی کردهام!
سید صادق سجادی: دانشگاهها از بزرگترین مقصران کتابسازی هستند/ کتابسازها و اشتباهات تاریخی
کتابسازی؛ ظاهری گولزنک و باطنی معیوب/ یادداشت مهرداد ملکزاده
اکبر ایرانی: نقد جدی، موثرترین راهکار کنترل کتابسازی است/ در دولت نهم و دهم کتابسازی گسترش یافت
محمود دلفانی: «نبود روششناسی» در تاریخنگاری ریشه کتابسازی است/ اندیشهسوزی با کتابسازی
قاسم تبریزی: نویسندگان بازاری جاعلان تاریخند/ جعل خاطرات خاندان پهلوی از مصادیق فعل حرام است
علیرضا کمری: زنگ خطر حراج علم چه موقع به گوش میرسد؟/ ناشران کاسبکار و نویسندههای دنبال نان و آب
رضا دهقانی: قهرمانپروری و روایت حوادث تاریخی بزرگترین آفت علم تاریخ است/ کتابسازی و ثبت لحظات شیرین تاریخی
جواد منصوری: کتابسازی از دوران رضاشاه شروع شد/ ضعف تاریخنویسی معاصر در نبود ویراستاران علمی
فواد پورآرین: کتابسازی با لعاب سیاست آمیخته شده است/ ناسیونالیسم رضاخانی در لوای کتابسازی
نظر شما