مامان من از تلويزيون بدم مي آيد، مامان من هم دوست دارم خريد كنم، مامان من دماغم را دوست ندارم، مامان لباس خانم تپلو كهنه شده، مامان پيشي گولم زد و مامان تقصير پريا بود، عنوان داستانهايي است كه در اين سه جلد به چاپ رسیده است.
در بخشی ازداستان مامان من دماغم را دوست ندارم مي خوانيم: جلوی آینه قدی مامان ایستادم و خودم را خوب نگاه کردم. انگار دماغم راستیراستی بزرگ بود! از آن بدم آمد. رفتم ماژیک قرمزم را آوردم و روی دماغم را خط خطی کردم و رفتم توی حیاط. کنار قفس خرگوشها نشستم، به آنها نگاه کردم و آهسته گفتم: خوشا به حالتان! چه دماغهای کوچولویی دارید. کاش من جای شما بودم ...
دربخشی از داستان «مامان من از تلویزیون بدم میآید» نیز آمده است: یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، نقشهای کشیدم؛ وقتی مامان رفت توی آشپزخانه، کنترل تلویزیون را برداشتم بردم توی حیاط و آن را پشت گلهای باغچه قایم کردم. به خانم تپلو گفتم: خوب شد؛ امشب وقتی بابا بیاد فقط با من بازی میکند.
خانم تپلو یک جوری نگاهم کرد. گفتم: مواظب باش به کسی چیزی نگوییها!...
مجموعه سه جلدي من و مامان با شمارگان 1500 نسخه و قیمت 6000 تومان از سوی نشر نوشته عرضه شده است.
مستانه فکور متولد سال1336، نويسندگي برای كودكان و نوجوانان را از سال 1375 شروع كرد و تاكنون آثار متعددي در اين زمينه خلق كرده كه از ميان آنها مي توان به كتاب هايي چون انگشتای کلاهدار، گلریز و گلبانو، بازی با سیارات، ننه جان و بزبزکش، تولد مولی، کارهای عجیب مولی، مولی و قلمموی جادویی، مولی و برنامه علمی و دوست جدید مولی اشاره کرد.
نظر شما