غلامحسين ابراهيمي ديناني در نشست «بررسي ديدگاههاي غزالي» كه امروز يكشنبه 15 ارديبهشت از ساعت 13:30 در سراي اهل قلم نمايشگاه كتاب برگزار شد، گفت: غزالي، تنها يك غزالي نيست، بلكه غزالي هاست. او در طول عمر خويش مدام حالت انديشه خود را تغيير داده. گاه بيشترين حملهها را به فلسفه داشته و گاه بزرگترين شكاك بوده. به همين دليل، من هم دشمن او و هم دوستدار اويم.
غلامحسين ابراهيمي ديناني در ابتداي سخنان خود با بيان اين كه غزالي در جهان اسلام عربي يا اسلام سني، انديشمند بسيار محبوبي است، گفت: ولي او در ايران آنچنان كه در ديگر كشورها، مورد توجه قرار نگرفته.
ديناني به زيبايي نثر فارسي و عربي غزالي اشاره كرد و افزود: غزالي در فارسينويسي و عربينويسي بي نظير است. براي مثال، «كيمياي سعادت» نمونه زيبايي نثر فارسي است.
وي دلايل محبوبيت بيشتر غزالي را در ديگر كشورهاي جهان اسلام به نسبت ايران، برآمده از دو علت دانست و يادآور شد: دليل نخست، ادبي است. غزالي در «كيمياي سعادت» ميگويد اين كتاب را به فارسي نوشتم تا عوام از آن استفاده كنند. براي ايراني، اين سخن، گران است. مگر زبان فارسي فقط زبان عوام است؟
ديناني ادامه داد: دليل دوم به نظر غزالي درباره كربلا در كتاب «احياء علوم الدين» برميگردد كه در آن، با وجود محكوم كردن يزيديان، تاكيد ميكند از آنجا كه يزيد، صحابي پيامبر است، نبايد مورد لعن قرار گيرد، كه اين حكم نيز براي من و شما كه شيعه هستيم، چندان دلپذير نيست.
استاد فلسفه دانشگاه تهران با بيان اين كه عربها قصد دارند غزالي را عرب معرفي كنند و از توسي ناميدن او ميگريزند، خاطرنشان كرد: غزالي بسيار بزرگ است، اما بزرگترين ضربه را بر پيكر عقلانيت اسلام نيز، او وارد كرد. كتابي نوشت با عنوان «تهافت الفلاسفه» كه به معني پريشانگويي هاي فيلسوفان است.
وي اضافه كرد: غزالي در 20 مسئله با فيلسوفان ميجنگد. در 3 مسئله آنها را تكفير و در 17 مسئله تفسيق ميكند. ولي اين كتاب با چنان قلم سحرانگيزي نوشته شده بود و جهان اسلام در آن مقطع، چنان شرايط آمادهاي براي استقبال از اين كتاب داشت كه انتشارش، موجب خشكيدن ريشه فلسفه در تمام جهان اسلام، به جز ايران شد. به طوري كه هزار سال است در عربستان و مصر، حتي يك فيلسوف اسلامي معرفي نشده است.
ديناني با اشاره به ذوق فلسفي ايرانيان، يادآور شد: ولي در ايران، با اين كه اين كتاب ضربه بزرگي بود، ولي نتوانست بر ذوق فلسفي ايراني چيره شود و حريف ايرانيها نشد. به طوري كه فلسفه در ايران با ميرداماد و ملاصدرا ادامه گرفت و همين اواخر، به علامه طباطبايي رسيد.
وي در ادامه به بررسي اثري از ابن رشد اندلسي با عنوان «تهافت التهافت» پرداخت و اظهار داشت: ابن رشد تلاش كرد با نوشتن اين كتاب، دوباره فلسفه اسلامي را زنده كند. ولي ضربه غزالي آن قدر بزرگ بود كه ابن رشد هم حريف آن نشد و تلاشش، تلاشي مذبوحانه بود. تا جايي كه او حتي در شهر خودش، يك شاگرد نداشت كه راهش را ادامه دهد.
نويسنده «منطق و معرفت از نظر غزالي» تاكيد كرد: من هم دشمن غزالي هستم و هم دوستش دارم. در مورد غزالي نميتوان يك حرف را براي هميشه زد. چون تنها يك غزالي نداريم و او در طي زندگياش، با تحولات زيادي مواجه شده است. غزالي چون درياست كه مدام موج ميزند و حالت عوض ميكند.
وي با اشاره به كتابي از غزالي با عنوان «المنقذ من الضلال» خاطرنشان كرد: همان غزالياي كه نخستين كسي است كه در جهان اسلام، ملقب به لقب "حجة الاسلام" شد، ناگهان در همه چيز حتي در وجود خدا، شك كرد. سپس 10 سال سرگردان شد، و در نهايت، به گفته خودش، نوري قلبش را روشن كرد و عقايدش بازگشتند. ولي اين بار، آن عقايد، رنگ ديگري داشتند.
دكتر غلامرضا جمشيدنژاد اول نيز در سخناني به توجه غزالي به حكمت فهلوي ايران باستان اشاره كرد و گفت: اثر معروف او با عنوان «مشكوة الانوار»، تفسيري است كلامي، فلسفي و نوري از آيه مباركه نور در قرآن كريم.
وي افزود: شايد بتوان گفت كه غزالي يكي از نخستين كساني بوده كه پيش از سهروردي، به حكمت ايران باستان پرداخته و تاييدش كرده است. تعلق خاطر به حكمت فهلوي و خسرواني ايران باستان، در همه آثار غزالي به چشم ميخورد. او حكمت ايراني را در برابر حكمت مشا قرار ميدهد و تاييدش ميكند.
به گفته جمشيدنژاد، جنگ غزالي با فيلسوفان به دليل شرايط خاص فلسفه در جهان اسلام در آن مقطع زماني بوده است، به طوري كه هر سخن مخالف عقلي را به نام فارابي و ارسطو ميگفته و ميپذيرفتهاند و فلاسفه تا حد پرستش مورد احترام بودهاند.
وي در پايان گفت: فردي عرب به نام عمر فروخ، در كتابي با نام «العلوم عند العرب»، حالات روحي غزالي را طي زمان شك بزرگش ناشي از بيماري شيزوفرني دانسته است. به نظر من، اين ظلم در حق انديشمند بزرگي است كه آگاهانه، بيشترين آثار را در دفاع از مباني انديشههاي اسلامي پديد آورده است.
نظر شما