چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۴
اهل فلسفه باید ریشه جدایی حرف و عمل را بیابد

دکتر رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم،‌ در نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» با اشاره به نبود قرابت میان آن‌چه به‌عنوان غایت معنوی جامعه در ظاهر بیان می‌شود با آن‌چه در عمل جاری است،‌ گفت: اهل فلسفه باید ریشه جدایی حرف و عمل را بیابد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،‌ نسبت میان علم و اخلاق و سیاست چگونه است؟ چه نیازی پژوهندگان و نویسندگان را برانگیخته است تا این همه کتاب و مقاله در 20 سال اخیر در باب اخلاق و علم، اخلاق و دین، اخلاق و سیاست و اخلاق حرفه‌ای و حتی اخلاق پژوهش بنویسند؟ در کجا اخلاق و حقوق و دین به هم می‌رسند؟ 

پاسخ این پرسش‌ها در جدیدترین تالیف دکتر رضا داوری اردکانی،‌ رییس فرهگستان علوم با عنوان «اخلاق در عصر مدرن» نهفته است. این کتاب در ادامه سلسله نشست‌های هفتگی شهر کتاب،‌ سه‌شنبه، 12 شهریور ماه، با حضور نویسنده اثر و همچنین دکتر غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، دکتر شهین اعوانی و دکتر محمدرضا بهشتی نقد و بررسی شد.

در ابتدای این نشست دکتر رضا داوری اردکانی طی سخنانی با اشاره به عنوان کتاب گفت: ‌این عنوان توسط ناشر انتخاب شده است و من عنوان این تالیف را اخلاق در عصر مدرن نمی‌دانم اما به هرحال همواره ناشران ذوق بیشتری را برای انتخاب عنوان دارند. با این وصف، می‌توان این عنوان را برای برخی مباحث کتاب صحیح دانست و قرابتی میان آن‌ها یافت.

وی ادامه داد:‌ سوالاتی نظیر این‌که آیا فلسفه از عمل جدا می‌شود و نظر و عمل چه نسبتی با یکدیگر دارند، همواره از  مباحث مطرح بوده است و همچنان نیز هست. بنابراین، هدف من از تالیف این‌گونه کتاب‌ها مانند اثر اخیر، پاسخ به این پرسش‌ها و یافتن جایگاه سیاست و عمل در فلسفه بوده است، چراکه ما همواره درباره عمل حرف‌های انتزاعی زیادی می‌زنیم اما در حقیقت نسبت میان این‌ مولفه‌ها چیست؟

رییس فرهنگستان علوم اظهار کرد: با توجه به این تفاسیر است که همواره به حکمت عملی اهمیت می‌دهم، چراکه اساسا فلسفه امروز نمی‌تواند از حکمت عملی جدا باشد،. ضمن آن‌که اگر فلسفه درباره این موضوعات طرح پرسش نکند، نمی‌توان امید داشت که با صرف مباحث انتزاعی مشکل حل شود چون فلسفه دقیقا به ما می‌گوید که در چه راهی هستیم و آن راه را به ما نشان داده است و نسبت به آینده پیش‌رو آگاهمان می‌کند.

داوری اردکانی با بیان این‌که وارد شدن به مباحثی مانند عمل،‌ سیاست و اخلاق بسیاری از مسایل را طرح می‌کند،‌ افزود: در این سیر درباره اخلاق و سیاست و نظریاتی درباره آن مبنی بر جدا بودن یا به هم پیوستگی این دو مطرح می‌شود.‌ به عنوان، در عالم یونانی اخلاق و سیاست دو مولفه جدا از هم نیستند و برای این ادعا از کتاب اخلاق نیکوماخوس ارسطو یاد می‌کنند.

وی گفت: زمانی‌که به دوره جدید می‌رسیم، سیاست با اخلاق نسبتی ندارد و به بیان دیگر سیاست پاسخگوی اخلاق نیست به این مفهوم که نمی‌توانیم قواعد اخلاقی را به سیاست تحمیل کنیم.

این پژوهشگر تاکید کرد: زمانی که قرار باشد سیاست بر مدار اخلاق بچرخد، دیگر ناامیدی جایی نخواهد داشت و باید امیدوار بود که همه کارها اخلاقی باشد و همه چیز بر منهج درستی گرایش یابد. هرچند که برآورده شدن چنین توقعی دشوار است. به یاد دارم که دوستی از من درباره یکی از آثارم پرسید که در دهه پنجاه نوشته بودم، به زعم او، یکی از آثار من در این دهه مملو از ناامیدی بود و بعد از انقلاب شور عجیبی در نوشته‌هایم نسج یافت که به طبع جواب روشنی دارد.

رییس فرهنگستان علوم ادامه داد:‌ من معتقدم در جهان توسعه نیافته برقرار کردن یک نظم اخلاقی و به وجود آوردن سیاست اخلاقی کار آسانی نیست،‌ چنان‌چه امروز ما در جامعه خودمان با مشکلات مختلفی مواجهیم.‌ من می‌خواستم جامعه‌ای مملو از صدق و صفا را ببینم و بسازم اما اکنون دروغ و زشتی را می‌بینم و هرجا می‌روم همین رفتار وجود دارد. بنابراین، اهل فلسفه باید بپرسند چه شد که ما در راهی که قصد داشتیم برویم، به موفقیت نرسیدیم.

داوری اردکانی با بیان این‌که همواره حرف‌های خوبی زده می‌شود که محتوای آن‌ها حکایت از مهر و دوستی دارد،‌ افزود: چرا در سخن این مهر و دوستی وجود دارد اما در عمل از کینه‌توزی دور نیستیم،‌ ریشه این جدایی میان زبان و عمل کجاست و چرا به نام دین و تقوا توهین می‌کنیم و از افترا ابایی نداریم؟ چرا خودآگاهی نداریم؟

وی ادامه داد: ‌من در نوشته‌های این کتاب «اخلاق در عصر مدرن» به مرز سیاست نزدیک شدم اما به آن مستقیم نپرداختم. البته نمی‌شود درباره  اخلاق جامعه بحث شود اما به سیاست نزدیک نشود. با این حال، من در این کتاب اظهار نظری درباره مسایل سیاسی نکردم اما سیاست باید پاسخ‌گوی این چنین مسایلی باشد و همچنین اگر جامعه اسلامی نسبت به جوامع دیگر اخلاقی‌تر نباشد، باید جواب بدهند که چرا چنین نشده است.

رییس فرهنگستان علوم در ادامه در پاسخ به برخی نقدهایی که در این نشست عنوان شد،‌ اظهار کرد: وقتی کتابی را می‌خوانیم، نباید تنها خود را مخاطب بدانیم و  فکر کنیم که چرا نویسنده برای من ننوشته است.‌ به هرحال هر کتابی مخاطبی دارد.

وی درباره نقد دکتر شهین اعوانی نسبت به نبود مرجع و منبع در ذکر مطالب این کتاب، گفت: من درک و فهم خود را بیان کرده‌ام و اگر با نظری مخالف باشم، صرفا از کنار آن رد می‌شوم.‌ قطعا من نیز می‌توانم مرجع ارایه کنم اما مثال می‌زنم. آیا ابن‌سینا در نوشته‌های خود منبع ارایه کرد؟ ‌او از درباره اسطو و نظریاتش بحث می‌کند چون موضوع را فهمیده و درک کرده است بنابراین، اصلا شان خود را بالاتر می‌دانم که بخواهم بگویم در کجا چه نظریه‌ای و توسط چه کسی بیان شده است.

داوری اردکانی در پایان افزود:‌ من در این کتاب مسایل جامعه خود را بیان کرده‌ام و با این حال برخی می‌گویند که روزنامه‌ای نوشته‌ام،‌ در حالی که وقتی خوب نگاه کنیم، این سوال پیش می‌آید که چرا کشور ما به‌عنوان سرزمین چهار فصل ‌با آن همه نیروی انسانی و منابع غنی‌ باید با مشکلات مختلفی مواجه باشد. ما می‌توانستیم مدرسه بهتر، دانشگاه بهتر، بهداشت و بهداری بهتر، معلم بهتر و  زندان بهتری داشته باشیم اما چرا این چنین نشده و سوال آن است که کجا غفلت کرده‌ایم؟

گزارش تکمیلی متعاقبا ارسال می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط