آیتالله مصطفی محقق داماد، استاد فقه و حقوق در آيين بزرگداشت خواجه نصیر گفت: «اخلاق ناصری» خواجه نصير مورد توجه اهالی دین قرار نگرفت؛ این در حالی است که فلاسفه نیز توجه چندانی به آن نکردند.-
آیتالله مصطفی محقق داماد عضو هیات علمی این موسسه و استاد فقه و حقوق دانشگاه شهید بهشتی، غلامرضا اعوانی، رییس انجمن حکمت و فلسفه و حجتالاسلام والمسلمين عبدالحسین خسروپناه، رییس موسسه از سخنرانان این نشست بودند.
محقق داماد، کتاب «اخلاق ناصری» خواجه نصیرالدین طوسی را موضوع اصلی بحث خود قرار داد و گفت: این کتاب چندان که شایسته بود مورد توجه قرار نگرفت. خواجه نصير در این اثر از هیچ آیه و حدیثی استفاده نکرده است و از اينرو نمیتوان آن را کتابی مذهبی دانست. این در حالی است که خواجه نصیر به دلیل اینکه از مهمترین اندیشمندان شیعی بوده دست کم میبایست از چند حدیث اخلاقی در کتابش بهره میجست. به همین دلیل است که «اخلاق ناصری» از سوی اهالی دین چندان مورد توجه قرار نگرفت اما سوالی که پیش میآید این است که چرا اهالی فلسفه به این کتاب توجه نکردند؟
وی در پاسخ به سوال خود عنوان کرد: بخشهایی از این اثر که باید مورد توجه فلاسفه قرار میگرفت، چندان به مذاق آنها خوش نیامد زیرا ابن سینا همان بحثها را به طور قابلقبولتری ارایه داده بود؛ برای مثال خواجه در این اثر توهینهایی به زنان کرده است که با عقل و منطق جور در نمیآید.
این استاد فقه به بحث آداب شرابخواری در «اخلاق ناصری» اشاره کرد و گفت: همین موضوع، جدایی فقه و اخلاق را نشان میدهد. خواجه نصیر به عنوان فیلسوف، حکیم و فقیه توجه دارد که قواعد اخلاقی حاصل عقل است.
سپس غلامرضا اعوانی درباره علم در فلسفه اسلامی گفت: علم حضوری در فلسفه اسلامی سابقه طولانی و عمیقی دارد. تمام حکمای یونان و اسلام و متکلمان اسلامی متفقند که پیدایش عالم از علم است.
وی افزود: ملاصدرا در کتاب «مبدا و معاد» تمامی نظرات فلاسفه درباره علم الهی را در هشت بخش تقسیم کرد. صدرالمتالهین این نظریات را به دو دسته کلی تقسیم میکند یک دسته کسانی که علم را منفصل از ذات میدانند و دسته دوم کسانی که علم را منفصل از ذات نمیدانند؛ و هر دو دسته نیز به چهار گروه تقسیم میشوند.
اعوانی در ادامه به نظر خواجه نصیرالدین طوسی درباره علم الهی اشاره کرد و گفت: خواجه نصیر به نظریه چهارم معتقد است. نظریه افرادی که معتقدند وجود خارجی عین علم خداست.
سپس خسروپناه سخنانش را با موضوع کارکردهای کلامی حسن و قبح عقلی نزد خواجه نصیر ارایه کرد و گفت: حسن و قبح دو ساحت ثبوتی و اثباتی دارد.
وی افزود: حال این سوال پیش میآید که آیا عقل بشر توان درک حسن و قبح را دارد یا خیر. خواجه نصیر بر این مساله تاکید دارد که عقل بشر توان درک حسن و قبحها را دارد و از نظر متکلمان شیعه چون خواجه نصیر افعال همه ذاتا حسن و قبح دارند و حسن و قبح ثبوتی ذاتی است نه شرعی. پس خداوند بر اساس حسن و قبح ذاتی افعال عمل میکند نه اینکه افعال خداوند به این دلیل که از سوی او صادر شدهاند، حسن باشند.
خسروپناه افزود: اشاعره معتقدند افعال خداوند معیار حسن و قبح هستند در حالی که خواجه نصیر با رد نظر اشاعره تاکید دارد هر چه حسن است شارع امر به آن میکند نه آنچه شارع امر میکند حسن است.
این پژوهشگر فلسفه ادامه داد: امامیه هم بر حسن و قبح ذاتی و هم بر حسن و قبح عقلی تاکید دارند. از نظر امامیه، حسن و قبح ذاتا و ثبوتا عقلی است اما اثباتا عقلی ـ نقلی است و خواجه نصیر دلایلی را بر این مساله ذکر میکند و در یک جمله کوتاه تاکید میکند که «اگر حسن و قبح شرعی باشد دیگر حسن و قبح نه شرعی و نه عقلی خواهد بود» چون اگر این مساله را بپذیریم، شاید شارع دروغ گفته باشد پس حسن و قبح شرعی نیز به حسن و قبح عقلی بر میگردد.
خسروپناه یادآوری کرد: افعال خدا مبتنی بر حسن و قبح عقلی است و عمدتا اشاعره که حسن و قبح عقلی را نمیپذیرند در این مساله دچار مشکل میشوند. حسن و قبح مساله بنیادی است که در بسیاری از مسایل کلامی کاربرد دارد. خواجه نصیر در بسیاری از مسایل مانند مساله عذاب کودکان و اثبات نبوت و امامت نیز از مساله حسن و قبح استفاده کرده است.
رییس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با طرح مساله حسن و قبح در مباحث امروزی گفت: به اعتقاد من از مساله حسن و قبح میتوان در فقه استفاده کرد. مثلا دیهای که برای قطع انگشت در نظر گرفته میشود برای فردی که کارش وابسته به انگشتانش است مانند خطاط با کسی که کارش به انگشتانش وابسته نیست باید متفاوت باشد. بر اساس حسن و قبح عقلی که عدالت مصداقش است میتوان بحث مازاد بر دیه را مطرح کرد. در واقع این مازاد بر دیه بر اساس حسن و قبح میتواند مطرح شود.
نظر شما