به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) به نقل از خبرگزاري فرانسه، يكشنبه 19 اوت (29 مرداد) كاترين لپرون پس از سالهاي تحمل رنج بيماري ريوي در پاريس درگذشت. او سال 1992 با رمان «سه سرايدار» (انتشارات گاليمار) به دريافت جايزه ادبي گنكور نایل آمده بود.
زمستان 2012 آخرين رمان مادام لپرون با عنوان «زن انگليسي» از سوي نشر سويل روانه بازار كتاب شد. او تا همين اواخر نيز به عنوان مشاور ادبي به خواندن نسخههاي دست نويس و ترجمه شده، براي انتشار در مجموعهاي به نام «از تمام دنيا» از سوي مجموعه انتشارات گاليمار مشغول بود.
لپرون متولد 1961 در شهر صنعتي كروزو واقع در بورگوني در شرق فرانسه، در طول عمرش بيش از 30 اثر ادبي منتشر كرد كه تا سال 1997 آثاري چون «گردش فردا»، «پچ پچه»، «بازگشت ژولي فارنس»، «ماهيگيري در ساحل دريا»، «قايقران لوار» و برخي ديگر را از سوي انتشارات گاليمار عرضه ميكرد.
از اواخر دهه 90 ميلادي با جابه جايي رنه سكاتي نويسنده و ناشر سرشناس فرانسوي از انتشارات گاليمار به انتشارات سويل، رمانهاي اخير لپرون چون «ماجراي موزه»، «دفترچه موش كور سياه ميخاييل جاسوس»، «ناموكل» و «چهره زيباي دشمن ...؟» از سوي سويل در دسترس خوانندگان قرار گرفتند.
او در خانوادهاي حاصل پيوند مشترك يك پزشك و يك نوازنده موسيقي بزرگ شد و خود او هم که به خوبي پيانو مينواخت، حاصل تجربیاتش را در كتاب هایي درباره موسیقی گردآورد. رمان «كافه زيمرمن» (نشر سويل 2001)، مجموعه مقالات «در ميان سكوت و اثر» (نشر سويل، 2007) و زندگينامه «كلارا شومان: زندگي با چهار دست» (نشر روبر لافون، 1988) از آثار لپرون در حوزه موسيقي محسوب ميشوند.
تجربه همكاري داوطلبانه این نویسنده به عنوان پرستار در تشكلهاي مردمي او را به نوشتن رمان «مردم جهان» در سال 2003 واداشت. اين رمان در آن زمان با استقبال قابل توجه خوانندگان فرانسوي روبه رو شد.
تأثير ادبيات روسي
رنه دو سكاتي همكار اين نويسنده در نشر سويل، در مصاحبه با مجله كتاب فرانسه ميگويد: او آثارش را بسيار روانشناسانه پرداخت ميكرد اما به طور خاص به شدت و با به كار گرفتن مايههاي طنزآميز فراوان قدرت لجام گسيخته و ناكارآمدي آن را به باد انتقاد ميگرفت. او دوستدار سوسياليسم و در پي آن بود تا تعهد سياسياش را همواره در كتابهايش ابراز كند.
كاترين لپرون بسيار تحت تأثير ادبيات روس و آثار نويسندگاني چون داستايفسكي و چخوف بود و همچنين آثار بزرگاني از ادبيات قرن اخير آمريكا چون ويليام فالكنر و ويليام استيرن را با دقت فراوان ميخواند و بسيار از آنها ياد ميكرد. او مانند اين دو نويسنده آمريكايي كه آثار عمدهاي در حوزه ادبيات جنگ نوشتهاند، در رمان «چهره زيباي دشمن...؟» جنگ الجزاير و در «ناموكل» منازعات هندوچين را به تصوير كشيده است.
آثار متعددي از لپرون هم در حوزه تئاتر نوشته شدهاند كه توسط كارگرداناني چون ژاك روزنر و آلفردو آرياس روي صحنه تئاترهاي فرانسوي به اجرا درآمدهاند.
رنه دو سكاتي ميافزايد: او سالهاي بسياري از بيماري رنج ميبرد اما هرگز نخواست درباره آن بنويسد. براي او همه چيز در فضايي داستاني به وقوع ميپيوندد. او ميترسيد، اگر درباره خودش بنويسد، احساس شرم كند و تسلط ادبياش بر روي سبك و سياق نوشتارياش را از دست بدهد.
لپرون همسر مارك دو لوناي فيلسوف و متفكر فرانسوي بود و با نويسندگاني چون ژيل لروي برنده جايزه گنكور 2007، آنتوان ولودين نويسنده آثار علمي-تخيلي و برخي كه اخيرا آثارشان را از سوي انتشارات سويل به بازار عرضه ميكردند، ارتباط نزديك و دوستانهاي داشت.
انتشارات سويل در باره مرگ نابهنگام لپرون نوشت: او در حال نوشتن رماني بود كه از دو ماه پيش تاكنون با او درباره آن صحبت ميكرديم. اگر اين رمان در وضعيت نسبتا تمامشدهاي باشد، اميدواريم كه بتوانيم آن را منتشر كنيم.
چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۳
نظر شما