دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۹
بررسی سير فلسفه هنر در كتاب «محاكات و نبوغ»

مدرس فلسفه دانشگاه اصفهان كتابي با عنوان «محاكات و نبوغ» نوشته است كه به مقايسه مساله هنر از ديدگاه فلاسفه قديم و جديد اختصاص دارد._

محمدجواد صافيان، نويسنده اين اثر در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) عنوان كرد: اين كتاب، ضمن پرداختن به فلسفه هنر، مفهوم محاكات را محور بحث‌هاي خود قرار مي‌دهد.

وي با اشاره به تبيين معناي «محاكات» در اين اثر گفت: افلاطون و ارسطو معتقدند هنر محاكات است. افلاطون هنر را تقليد از طبيعت مي‌داند؛ تقليدي كه از نظر او مضموم است. او در ارايه اين نظريه به هنرمنداني نظر دارد كه به حقيقت توجه ندارند و بيشتر به طبيعت به عنوان عالم محسوس توجه مي‌كنند.

عضو هيات علمي دانشگاه اصفهان ادامه داد: ارسطو هم  هنر را محاكات مي‌داند، به باور او، هنر محاكات طبيعت است، اما اين محاكات از نظر او يك تقليد ساده نيست و با خلاقيت همراه است. هنر براي ارسطو بيشتر به معني حقيقت امر است تا جنبه محسوس بودن اشيا.

صافيان به شرح ديدگاه‌هاي گادامر و پل ريكور براي بسط نظر ارسطو درباره هنر در كتابش اشاره كرد و گفت: اين دو فيلسوف نيز كوشيدند معناي محاكات را بهتر بفهمند و از همين رو از نظر ارسطو استفاده كردند تا محاكات را با خلاقيت و مساله حقيقت مرتبط كنند.

وي به بخش ديگري از كتاب با عنوان «نبوغ» اشاره كرد و گفت: قدما مانند افلاطون، ارسطو و خواجه‌نصير هنر را محاكات مي‌دانستند، در حالي كه نظريه‌پردازان جديد اين باور را نقد مي‌كنند. آنان معتقدند هنر تقليد نيست و با خلاقيت همراه است. از آن‌جايي كه تفكر دوره جديد سوژه‌محور است، متفكران اين دوره، هنر را ناشي از نبوغ هنرمند مي‌دانند. در آراي «بومگارتن»، «كانت» و رمانيست‌ها صريحا بيان شده كه هنر، نبوغ است.

اين مدرس دانشگاه توضيح داد: در دوره جديد برخلاف دوره‌هاي قديم، هنر لزوما با حقيقت ارتباطي ندارد، بلكه به نبوغ هنرمند مرتبط مي‌شود. متفكران قديم جنبه‌اي الهي براي هنر قايل مي‌شدند و حتي شاعران مدعي بودند كه در حالتي از خود بي‌خود شعر مي‌سرايند، اما اين جنبه قدسي امروزه در تعريف هنر در نظر گرفته نمي‌شود.

صافيان مدتي است نگارش كتاب «محاكات و نبوغ» را به پايان برده و آن را به نشر پرسش سپرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها