2. پروتستان گرایی
قرون وسطای غرب، همراه با مرجعیت و اقتدار دین و به ویژه کلیسای کاتولیک بود. این مرجعیت و اقتدار به دلیل عواملی چند، دچار مشکل شد. مخالفت ها با دین در دوره رنسانس اشکالی گوناگون یافت. از سویی اومانیسم و فردگرایی پدید آمد که با سیطره دین به گونه کلی و به ویژه سلطه تمدن دینی قرون وسطا از در مخالفت برآمد؛ از دیگر سوی، واکنشی مذهبی در قالب پروتستان گرایی و اصلاح دین رخ نمود که بازگشت مسیحیت نخستین را، به همان صورتی که در اناجیل موجود بوده است، نوید می داد. از این رو پروتستانیسم به «نهضت انجیلی» شهرت یافت.
دو پدیده موازی در نهضت پروتستان به چشم می خورد: یکی رقیق سازی هر چه بیشتر پیام دین، به گونه ای که امروزه در میان مسیحیان کسانی هستند که به تولد معجزه آسای حضرت عیسی، با عَذرا بون حضرت مریم (علیها السلام) اعتقاد ندارند؛ دوم بروز نیرومند حرکت مسیحیت انجیلی و اصول گرایی است که خواهان تجدید مسیحیت از راه بازگشت به تفسیر لفظی کتاب مقدس است.
نصر مهلک ترین اقدام را مبادرت به اصلاح پیام آسمانی می داند؛ چرا که پیام آسمانی تنها عاملی است که می تواند انسان را تربیت و اصلاح کند. این اقدام بشر در واقع کاری شیطانی، و معکوس کردن رابطه طبیعی بین علت و معلول است؛ یعنی انسان که باید به وسیله دینِ ناشی از مبداء کمال، خود را کامل سازد، در صدد اصلاح به وسیله کمال بر می آید.
جنبش های اصلاح طلبیِ که به منظور سامان بخشیدن به دین دست به اقداماتی می زنند، اساساً شایستگسی پرداختن به مشکلات زمانه را ندارند. در هیچ شرایطی نباید ادیان را اصلاح کرد. اینکه برخی تصور کنند ادیان از اعتبار افتاده اند، به غایت در اشتباه اند. آنان باید بپذیرند که خودشان به جهت کوتاهی در هماهنگی با حقایق فرازمان، از اعتبار افتاده اند.
صفحه 236/ سنجش سنت/ منصور مهدوی/ نشر اشراق حکمت/ سال 1391/ 488 صفحه/ 10000 تومان
سهشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما