به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هشتمین نشست از سلسله درسهای «شاهنامهپژوهی» عصر دیروز (30 خرداد) از ساعت 17 با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقهمندان به شاهنامه در سرای اهل قلم برگزار شد.
ابومحبوب در این جلسه به قرائت ابیاتی از «شاهنامه» پرداخت که طی آنها توضیحاتی درباره نحوه تقسیم جهان از سوی فریدون میان سه فرزندش صورت گرفته است. وی ضمن قرائت این ابیات، واژهها یا اصطلاحات دشوار را نیز شرح میداد.
در ادامه ابومحبوب گفت: از نظر جامعهشناسی، گونه حماسه، به آغاز شکلگیری یک ملت یا قومیت مرتبط میشود و به عبارت دیگر دوران کودکی و نوجوانی یک ملت یا قوم را در برمیگیرد.
وی افزود: بهطور کلی برخی از جامعهشناسان در بحث درباره انواع ادبی، آنرا با سنهای مختلف ارتباط دادهاند.
این پژوهشگر با تاکید بر این موضوع که برای یک ملت، حماسه به نوعی نقش اثبات خود را بازی میکند، اظهار کرد: بنابراین حماسه نوعی از اثبات ملیت است، اما برخی از ملتها حماسه ندارند. بدین معنی که وارد این مرحله نشدهاند. برای مثال در ادبیات عرب حماسه نداریم، بلکه جنگهای قبیلهای در این ادبیات دیده میشود که به معنای حماسه نیست.
وی ادامه داد: از سوی دیگر حماسههایی که با اسطورهها در ارتباط هستند نیز بیانگر دوران کودکی یا جوانی یک ملت به حساب میآیند؛ چراکه اسطورهها نیز در گونهشناسی ادبی از منظر جامعهشناسی با دوران کودکی مرتبط میشوند و از دل اسطورهها، حماسهها بیرون میآیند.
ابومحبوب یادآور شد: بهطور کلی هنگامیکه بشر رشد میکند و بزرگ میشود، به دوران جوانی میرسد و عاشق میشود. ادبیات غنایی حاصل این دوران است.
وی در بخش دیگر از سخنانش تاکید کرد: در بخش اسطورهها در «شاهنامه» و پس از آن تا دوران تاریخی به نوعی با اثبات هویت در حماسه روبهرو هستیم و به همین دلیل همواره درگیری میان ایرانی و غیر ایرانی دیده میشود.
مدرس این جلسه به معنای شخصیت اشاره و تشریح کرد: شخصیت به معنای نحوه رفتار و برخورد فرد در موقعیتهای مختلف است. شخصیت ملی نیز به معنای نوع برخورد یک قوم و ملت با قومها و ملتهای دیگر و در شرایط ویژه است.
وی در ادامه این بحث چند پرسش مطرح کرد و گفت: در این ابیات از لشکرکشی سلم و تور به سوی شرق و غرب، پس از تقسیم این سرزمینها میان آنها آگاه میشویم. سوال اینجاست که اگر کل جهان به فریدون تعلق دارد، پس چرا فرزندان او لشرکشی میکنند. آیا این لشکرکشی برای جنگ بوده یا برای ارعاب و استقرار یا فقط یک نوع همراهی است؟
ابومحبوب با تاکید بر ضرورت یافتن پاسخی مناسب برای این پرسشها اظهار کرد: این لشکرکشی در حقیقت نوعی توسعه نظامی را نشان میدهد، البته الزاما به معنای جنگ نظامی نیست. در مساله مهاجرت آریاییها، از آنجا که آنها اسبپرور، اسبسوار و تیرانداز بودهاند، بنابراین از نظر جنگجویی نسبت به دیگر قومهای محلی سرآمد بودهاند و همین ویژگی دلالت بر جنگجویی دارد.
وی افزود: به عبارت دیگر لشکر همیشه بیانگر همین ویژگی و نشاندهنده جنگجویی و دلاوری است. بنابراین این لشکرکشی به نوعی همراهی نظامی است و از سوی دیگر نشان میدهد در آن سرزمینها اقوام دیگری، یعنی اقوام بومی هم ساکن هستند.
در این داستان فریدون ایران را به ایرج، فرزند کوچکترش میبخشد. برهمین اساس درباره ایرج از لشکر و لشکرکشی سخنی گفته نشده است.
این پژوهشگر گفت: درباره ویژگیهای ایرج از دیدگاه روانشناسی پیشتر نیز گفته بودیم که وی اهل مدارا است. بنابراین ایرج نشاندهنده نوعی از استقرار است. برهمین اساس بحث نیروی نظامی و لشکرکشی در ارتباط با وی مطرح نمیشود.
وی توضیح داد: از سوی دیگر سلم و تور نشاندهنده خارج شدن از ایران هستند، اما ایرج کنار پدر میماند. در آزمونهایی که این سه پسر پیشتر از سر گذرانده بودند نیز وابستگی بیشتر ایرج به فریدون را دیده بودیم. پس ایرج به نوعی تبار و وابستگی به تبار را نشان میدهد و بیانگر آغاز مرحله مردسالاری است.
ابومحبوب در بخش بعدی جلسه به ادامه این داستان و شاکی بودن سلم و تور از نوع تقسیم جهان میان آنها پس از سالها اشاره و تصریح کرد: در این بخش بحث افول قدرت فریدون یعنی جنگ سه برادر مطرح میشود. این مساله نشاندهنده سقوط قدرت فریدون است و «شاهنامه» به صراحت در این زمینه صحبت میکند.
وی ادامه داد: افول قدرت در حقیقت به معنای ضعف از درون است. این افول قدرت براساس سه مساله کلی صورت میگیرد. نخست سست شدن قدرت از درون در اثر کهن شدن یا همان بحث زمان است. دوم تیرگی در کار که بیانگر نوعی ابهام و نشاندهنده سیاهکاری است و سوم آز است که البته مفهوم اخلاقی دارد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: آز در لغت به معنای حرص و طمع است. از سوی دیگر سلم همراه با آز به معنای نیروی خارجی است که خصلت آن آز است؛ به عبارت دیگر نیروی خارجی که دارای چشم طمع است.
وی در ادامه با تاکید بر این موضوع که نظام مردسالار، نظام سلسله مراتبی است و در چنین نظامی پسر بزرگتر اهمیت بیشتری دارد، گفت: در این داستان فريدون به نوعی این نظام را بر هم زده و ایران را به فرزند کوچکتر خود بخشیده است. این مساله در افسانههای فولکلور و بومی نیز دیده میشود.
ابومحبوب بار دیگر به سست شدن قدرت فریدون در این داستان اشاره و تشریح کرد: بهطور کلی سقوط یک قدرت پس از سست شدن آن از درون و با یک تلنگر خارجی صورت میگیرد. حمله سلم و تور به ایران همان تلنگر خارجی است و به نوعی نشان میدهد دوران فریدون هنوز دوران درهمآمیختگی است.
وی در پایان با تاکید بر این موضوع که در این جلسات به نوعی به تحلیل و بررسی تئوریها و نظریههای فردوسی میپردازد، گفت: بهطور کلی یکی از تکنیکهای فردوسی تصویر کردن حالتهای روانی افراد و شخصیتهای «شاهنامه» است.
هشتمین نشست از مجموعه درسهای «شاهنامهپژوهی» سهشنبه (30 خرداد) از ساعت 17 تا 18 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجهنصیر، شماره دو برگزار شد.
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۵
نظر شما