پنجشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰
یاد مهرگان

ايبنا - خواندن يك صفحه ازيك كتاب را مي توان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعه اي ازاكسير دانايي، لحظه اي همدلي با اهل دل، استشمام رايحه اي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و..

هم دشوار هم آسان!

سال‌های سالست که دنبال فرصتی هستم تا دینی را که به گردن دارم و کسی از آن چیزی نمی‌داند،‌ ادا کنم، حالا که این موقعیت پیش آمده سعی می‌کنم آن را اینجا برای شما تعریف کنم. 
سال 52 یا 53 بود اوایل کارم در کانون بود. فیلم‌های انیمیشن می‌ساختم و کتاب کودکان نقاشی می‌کردم. برای اولی باید سناریو می‌نوشتم و برای دومی باید قصه‌ها را می‌خواندم. نوشتم و خواندم. خواندم و نوشتم... تا کم‌کم خودم هم غلتیدم و افتادم توی کوزه‌ی قصه‌نویسی برای بچه‌ها. 
قصه‌ نوشتن برای بچه‌ها همان‌قدر که آسان است دشوار هم هست، مثل زبان سعدی که سهلی است که ممتنع هم هست. 
 
صعوبت کار، در گزیدن قصه‌های مناسب یعنی شیرین و سرگرم‌کننده از یک طرف و بیان آن به زبان کودکانه و شیرین از طرف دیگر است. در عین این‌که ظرافت‌ها و قواعد فارسی را هم نادیده نگیری و به بیراهه نیفتی. سهولت کارهم باز در کودک بودن مخاطب است که با توضیحات پیشین حداقل برای من میسر بود. 

باری وقتی شوقش در جانم افتاد دست به کار شدم و یکی دو قصه‌ی کوچولوی ساده در حد بضاعت روی کاغذ آوردم. قصه‌ها تا حد فهم من روان و قابل خواندن بودند و چند بچه و غیربچه‌ی دور و برم هم که داده بودم بخوانند؛ متقاعدم کرده بودند که ببرم و یک راست بگذارم روی میز ناشر!

صفحه 69/ یادمهرگان؛ یادداشت‌هایی درباره‌ی نادر ابراهیمی/ انتشارات خانه کتاب/ چاپ اول/ سال 1390/ 179 صفحه/ 2700 تومان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها