چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۳
وفاداري به مستندات تاريخي حافظ‌ شاخصه‌هاي ملي و هويتي است

فرشيد ابراهيمي، پژوهشگر و تاريخ‌پژوه درباره كتاب‌سازي در حوزه تاريخ ايران باستان مي‌گويد: پژوهشگر مطالعات تاريخي و باستان‌شناسي تا به آن هنگام كه به منابع و مستندات و چارچوب‌هاي نظري خود وفادار مي‌ماند،‌ نگهدارنده‌ استواري براي شاخصه‌هاي هويتي و ملي يك جامعه نيز به شمار مي‌رود.-

فرشيد ابراهيمي، پژوهشگر و تاريخ‌پژوه با بيان اين مطلب به خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) گفت: مادامي كه لايه‌هاي اين دانش هزار لايه،‌ دستخوش بازنگري‌هاي تندروي ملي‌گرايانه و يا برداشت‌هاي شتاب‌زده‌ چپ‌گرايانه مي‌‌شود و تا هنگامي كه جهت‌گيري‌هاي سياسي و يا مصارف داخلي جريان‌هاي گوناگون به تحريف تاريخ مي‌پردازند، نمي‌توان چشم به راه جامعه‌اي بود كه برداشتي راست و روشن از تاريخ و پيشينه‌ فرهنگي خود به دست آورد.

وي ادامه داد: جامعه ايراني بيشتر نيازمند ديدگاه‌هاي كارشناسانه و موشكافانه از گذشته‌ خود است، تا هرگونه تعصب، يكسونگري، خيال‌پردازي و نگاه قشري به متن تاريخي؛ در غير اين صورت همان بلايي به سرمان مي‌آيد كه از ديرباز در دو رده و در دو طيف متفاوت،‌ بر سر مطالعات تاريخ و تمدن ايران باستان آمده است.

ابراهيمي به دو طيف متفاوت اشاره كرد و گفت: نخستين روايت برداشتي احساسي، ساده‌انگارانه و متناسب با نيازهاي جامعه‌ معاصر ايراني و دومي كينه‌اي درازمدت و رقابت‌جويانه براي نفي هويت و برجستگي ديگري. 

نمونه‌ بارز بلاي نخستين را امروز مي‌توان در ترجمه‌هاي گوناگون و ساختگي از استوانه‌ كوروش بزرگ ديد كه چگونه متن اين سنگ‌نوشته‌ اكدي را براي فروش بيشتر و خوشايند خوانندگان،‌ دستخوش ترجمه‌هاي دلبخواهي و آرمان‌گرايانه‌ خود ساخته و در آن‌ها كوروش پارسي كه براي آرامش بابليان خود را فرستاده‌ مرودك ـ ايزد بابلي ـ دانسته بود،‌ فرستاده‌ اهورامزدا و مبلغ دين زرتشت مي‌دانند.

وي در ادامه سخنانش گفت: در همين روند چنان دست به انتشار كتاب‌هايي با موضوع وصاياي كوروش و داريوش بزرگ مي‌زنند كه‌گويي نويسندگان اين وصايا،‌ حتي خود را از روايات كلاسيك يوناني‌ همچون گزنفون (نويسنده‌ كوروش‌نامه) نيز به زمان زندگي كوروش نزديك‌تر مي‌بينند؛ حال آن‌كه در هيچ يك از سنگ‌نوشته‌هاي پارسي باستان (ميخي هخامنشي) متني با درونمايه‌ وصيت كوروش و داريوش به هنگام مرگ ديده نمي‌شود.

ابراهيمي به راهكاري در اين زمينه اشاره كرد و گفت: راه روشن و درست را فراخواني بر بازنگري و ويرايش تاريخ ايران باستان از جهت‌گيري‌هاي فكري و مصارف داخلي مي‌دانم. زمانه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم،‌ زمانه‌اي است كه هر چند گاه ما را در برابر تندباد فرهنگ‌هاي جهاني و تاريخ‌هاي فرمايشي و سليقه‌اي قرار مي‌دهد، تا ميزان شناختمان را از پدرانمان محك بزند.

وي تأكيد كرد: اكنون زمان آن رسيده تا تاريخ ايران باستان را نيز همچون ديگر بخش‌هاي تاريخ اين سرزمين،‌ با نگاهي موشكافانه و دور از هر گونه برداشت‌هاي مصرف‌گرا ورق بزنيم.

فرشيد ابراهيمي پژوهشگر تاريخ ايران باستان است. وي افزون بر نگارش مقالاتي در اين حوزه، كتاب‌هايي را در زمينه تاريخ ايران باستان منتشر كرده است. كتاب «اسكندر مقدوني به روايت متن هاي پهلوي» و «پدر خوانده‌اي براي تاريخ» از جمله كتاب‌هاي ابراهيمي است. 

كتاب «اسكندر مقدوني به روايت متن‌هاي پهلوي» پژوهشي است كه بر پايه متن‌هاي پهلوي و با كاوش در گوناگوني‌هاي تاريخي و نگرش ژرف‌ و بررسي موشكافانه‌ نوشته شده است. زيرا نويسنده معتقد است، داستان‌هاي گوناگوني که درباره چهره‌ تاريخي اسکندر مقدوني نوشته شده، از او چهره‌اي اساطيري به دست مي‌دهد که جداسازي آن‌ها از حقايق تاريخي براي پژوهشگران اين بخش از تاريخ جهان باستان دشوار است.

وي در كتاب «پدر خوانده‌اي براي تاريخ» به آسيب‌شناسي و نقد و بررسي آن بخش از تاريخ هرودوت مي‌پردازد كه درباره ايرانيان است. پژوهش وي فراخواني براي بازنگري تاريخ هخامنشيان «از آلايش‌هاي يكسونگرانه و پيرايش آن از بغض‌ها و كينه‌هايي» است كه از كتاب هرودوت سرچشمه مي‌گيرد. اين اشاره از آن روست كه بسياري از محققان، روايت هرودوت درباره ايرانيان را آلوده به غرض‌ورزي و ناراستي مي‌دانند. 

ابراهيمي كتابي با نام «شاهنامه‏، چندين سده تاريخ‌نگاري آريايي» را نيز در دست چاپ دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها