سعيد سعيدي_ دبير بخش علم و دين. پرسيد: چه ميكني؟ پاسخ دادم: ميخوانم. پرسيد: چرا؟ پاسخ دادم: كه دريابم. پرسيد: كه چه شود؟ پاسخ دادم: دانا گردم. پرسيد: كه چه كني؟...
پرسيد: چه ميكني؟
پاسخ دادم: ميخوانم.
پرسيد: چرا؟
پاسخ دادم: كه دريابم.
پرسيد: كه چه شود؟
پاسخ دادم: دانا گردم.
پرسيد: كه چه كني؟
پاسخ دادم: آنچه بايسته است.
پرسيد: تاكنون چه كردهاي؟
پاسخ دادم: آنچه دانستهام.
پرسيد: به كمال؟
پاسخ دادم: به توان نه در كمال.
پرسيد: يعني يك از هزار؟
پاسخ دادم: اگر بود كه كامروا بودم!
پرسيد: چه خواهي كرد با آنچه اكنون ميخواني؟
پاسخ دادم: عمل در حد توان.
پرسيد: بازهم تكرار يك از هزار؟
پاسخ دادم: اگر توانم!
ديگر نپرسيد و گفت: نخوان برادر، نخوان. خواندن خوب است، اما مگر نخواندهاي كه عالم بيعمل، زنبور بيعسل را ماند؟ عمر دنيا كوتاه است و عمر من و تو بسيار بسيار كوتاهتر. قدر كتاب را بدان و قدردانستن كتاب را، يعني عمل كردن به دانش. پس قدري كتاب را كنار بگذار و عمل كن، مبادا كه علمت، حجاب شود و خواندنت، مايه غيرصواب!
نظر شما