نويسنده داستانهاي دفاع مقدس براي نوجوانان گفت: در داستانهاي حوزه پايداري بايد به موضوع هايي پرداخت كه جنبه خلاقانه داشته باشند. همچنين بايد با درنظر گرفتن ظرفيت مخاطب نوجوان، در پرداخت شخصيتهاي اين داستانها از اغراق خودداري كرد تا شخصيتها باورپذير باشند./
وي با اشاره به اينكه در قالب داستانهاي نوجوان نميتوان بسياري از مسايل را عنوان كرد، گفت: در بحث تاريخنگاري، تمام واقعيتهايي را كه وجود دارند بيان ميكنيم؛ اما در كشور ما يك سري از موارد را كه ممكن است خشونتآميز يا بدآموز باشد يا نكتههاي منفي ديگري دارند، حذف ميكنيم. يعني به نوعي دچار خودسانسوري خواهيم شد. اين البته، خيلي خوب نيست، خيلي هم بد نيست. خيلي خوب نيست، به اين دليل كه ما صداقت لازم را با مخاطبان نداشتهايم و خيلي بد نيست از اين جهت كه به هر حال آموزه غلطي را به مخاطبان انتقال نميدهيم.
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودك و نوجوان، درباره استفاده از استنادات تاريخي در آثار حوزه دفاع مقدس نيز گفت: من در آثارم از تاريخ استفاده كردهام؛ اما تلاشم اين نبوده كه تاريخنگاري كنم؛ چون تاريخنگار نيستم. از تاريخ تنها براي پيشبرد داستان كه با موضوع پايداري نوشته شده يا به عنوان زمينهاي براي ارائه مختصات زماني يا مكاني در داستان استفاده كردهام.
شاعر مجموعه «بچهها دلم برايتان تنگ ميشود» درباره اتفاقات تاثيرگذار و لطيف دوران دفاع مقدس اظهار داشت: در دوران دفاع مقدس موارد بسياري وجود داشته كه سرشار از لطافت و زيبايي بوده اند يا موارد ناخوشايند و دلخراشي كه مستقيماً روي احساس و عاطفه تأثيرگذار بودهاند. تمام اين موارد بستگي به اين دارد كه چه واكنشي را از سوي نويسنده برميانگيزد. من تلاش كردهام در كارهاي گوناگوني كه در اين حوزه انجام دادهام اثرم بهگونهاي باشد كه مخاطب حال و هواي آن را روزگار را به خوبي درك كند.
الوندي با بيان اينكه با اسطورهسازي موافق نيست؛ گفت: ضمن اينكه بزرگنمايي شخصيتها جنبههاي باورپذيري را كاهش ميدهد در عين حال نوعي خيانت به تاريخ نيز هست. همانطور كه در ابتدا به صداقت اشاره كردم، اگر نويسنده بخواهد صداقت داشته باشد، طبيعي است كه از كنار مسايل اغراقآميز ميگذرد. بنابراين اصلاً دليل ندارد زماني كه ميخواهيم شخصيتي را براي مخاطب پرورش دهيم، دستاويزي به نام اغراق و بزرگنمايي داشته باشيم. البته بسياري از افرادي كه در دوران دفاع مقدس نقشي اساسي داشتهاند، خود داراي ويژگيهاي خاصي اند كه درباره آنها نياز به اغراق نيست.
اين نويسنده حوزه كودك و نوجوان اظهار كرد: زماني كه ما يك كتاب مينويسيم چه به عنوان اثري هنري، چه به عنوان داستان به آن نگاهكنيم، طبيعي است كه در آن داستان ما براي شخصيتهاي داستان خود يك درخت زندگي داريم كه مشخص ميكند شخصيت داستان مثلاً فرزند چه كسي، نوه چه كسي، فرزندانش، با كي ازدواج كرده، چه جوري ازدواج كرده، كجا ازدواج كرده و ... را به مخاطب كودك و نوجوان خود ارايه ميدهيم. به ويژه براي نسل جديدي كه شناختي از دوران دفاع مقدس ندارند كاملاً حال و هواي آن زمان را در قالب رمان براي آنها شرح ميدهيم.
وي ادامه داد: اگر در اين زمينه كسي سوال بيجوابي از اثر ما داشته باشد و آن فضا را به درستي تداعي نكرده باشيم، اين ضعف به نويسنده باز ميگردد چون ما نبايد داستان را طوري بنويسيم كه نوجوانان براي درك موضوع و حال و هواي مطلب نياز به ارجاعات خارج از متن داشته باشند.
نظر شما