به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، نگارش «آتش كمفروغ» در ابتدای دهه شصت میلادی به پایان رسید و در سال 1962 بر روی قفسه كتابفروشیها قرار گرفت.
نكته قابل توجه در مورد رمان «آتش كمفروغ» میزان تفاسیر و تحقیقاتی است كه منتقدان و اهالی ادبیات در مورد این اثر انجام دادهاند. در سال 1995 یكی از همین اهالی ادبیات با تحقیقات فراوانش، تخمین زد كه تا آن موقع، نزدیك به صد مطالعه و تحقیق مفصل در مورد این اثر انجام شده است. آماری كه قطعا امروز بسيار بيشتر شده است.
ارزش زياد و چندلايه و پيچيده بودن داستان، سبب شده از زمان انتشار این اثر تاكنون، مقالات بسیاری در زمینه بازگشایی گرههای درهم تنیده این اثر ارزشمند نوشته شود.
«آتش كمفروغ» دو خط داستانی مختلف دارد. بخشی از داستان در ایالتهای «نیوانگلند» آمریكا و قسمت دیگر در سرزمینی غریبه اتفاق میافتد.
بسیاری از منتقدان معتقدند «آتش كمفروغ» برجستهترین اثر ولادیمیر ناباكوف، نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی، است. «آتش كمفروغ» از آن دست رمانها است كه نیاز به خواندن چندباره دارد. داستاني كه خواننده دقیقش با هر بار خواندن، به اندیشههایی تازه بر میخورد.
ساختار غیر معمول این رمان در زمان انتشارش، توجه بسیاری از مخاطبان و منتقدان را به خود جلب كرد. بسیاری این اثر را نمونهای واقعی از «فراداستان» میدانند. از سویی دیگر، این رمان به عنوان اثری با متنی تودرتو و با ساختاری غیرخطی شناخته میشود كه در برخی از دانشگاههای جهان، به دلیل سبك نگارشیاش، به دانشجویان ادبیات تدریس میشود.
در این اثر به وضوح میتوان مضامینی سیاسی را مشاهده كرد. نویسنده در «آتش كمفروغ» دنیایی خیالی را به تصویر میكشد و خواننده نمیتواند بدون در نظر گرفتن حوادثی كه در پی فروپاشی شوروی و شكلگیری اتحاد جماهیر به وقوع پیوسته، رمان را تفسیر كند.
اما این رمان، تنها یك اثر سیاسی نیست و از نظر ارزشها و عناصر ادبی نیز بسیار قابل توجه است. بسیاری از منتقدان «آتش كمفروغ» را از نمونههای اولیه و از پیشگامان ادبیات پست مدرن میدانند و دلیل اصلی این امر را ساختار روایت داستان عنوان ميكنند.
ناباكوف طوری داستان را روایت میكند كه مخاطب تمایل پیدا میكند با راوی داستان همراه شود و در حوادث داستان با او پیش برود. متن كتاب به شدت شبیه یك زندگینامه است. ناباكوف هیچگاه در آثارش انقلاب شوروی را نادیده نگرفته است؛ زیرا این ماجرا به تبعید خانوادهاش منجر شد و خود يكی از قربانيان اين ماجرا است.
تبعید یكی از موضوعات محوری داستان ناباكوف است؛ موضوعی كاملا برگرفته از زندگی شخصی این نویسنده كه با الهام از تجربیات واقعی وی، وارد دنیای نوشتههای او نیز شده است. از این رو است كه او به خوبی مخاطب را درگیر میكند، زیرا به تمامی، حقیقت این امر را درك كرده است.
ناباكوف در سراسر داستان حس نوستالژی را برای خواننده اثر زنده نگاه میدارد و خاطرات نویسنده را در مورد زادگاهش مرور میكند. این اثر تاكیدی است بر قدرت ادبیات و قدرت داستانهایی كه به مخاطب كمك میكند به زندگی معنا ببخشد.
كینبوت نام شخصیت اول این رمان است. استاد ادبیاتی كه به مكانی دیگر تبعید شده است و نقدی غیر منصفانه و نادقیق بر روی شعری به نام «آتش بیفروغ» مینویسد. اما این شاعر به صورت اتفاقی، توسط قاتلی كه میخواست كینبوت را به قتل برساند كشته میشود.
اینگونه است كه رمان ناباكوف، رنگ و بوی مضامینی چون تقدیر و سرنوشت را نیز به خود میگیرد. ناباكوف در صدد است نشان دهد تقدیر انسانها ثابت نیست و میتواند با اشتباهات انسانی و یا مواردی دیگر، تغییر كند.
این نویسنده در زمان حیاتش، هجده رمان، هشت مجموعه داستان کوتاه، هفت کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرد. «خواهران مرده»، «ناتاشا»، «زنگ در»، «خنده در تاریكی» از جمله آثاری هستند كه با قلم ولادیمیر ناباكوف در ایران ترجمه و منتشر شدهاند.
«آتش كمفروغ» اثری از ولادیمیر ناباكوف است كه با ترجمه بهمن خسروی، و قیمت هشت هزار و 500 تومان، در 424 صفحه، از سوی نشر «نسل نواندیش» منتشر شده است.
جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۲:۱۲
نظر شما