چاپ نخست كتاب «پژوهشي پيرامون جابربن يزيد جعفي» تاليف سعید طاووسي مسرور، از سوي نشر دانشگاه امام صادق(ع) منتشر و روانه بازار كتاب شد._
مرجعيت علمي امامان بزرگوار ما، امام باقر و امام صادق(عليهمالسلام) امري است مورد اذعان تمامي دانشمندان و علماي مسلمان شيعه و سني. آشنايان با تاريخ اسلام به خوبي آگاهي دارند كه در فاصله زماني انتقال قدرت از امويان به عباسيان و در واپسين سالهاي حكومت اموي و سالهاي آغازين خلافت عباسي، فرصتي سخت نيكو دست داد تا اين امامان بزرگوار، به ويژه امام صادق(ع)، حوزه درسي گستردهاي را فراهم آورده، به تبيين و اشاعه علوم و معارف شيعه و تربيت شاگرداني برجسته همت گمارند. شمار طالبان علوم گوناگون در محضر امام را تا چهار هزار تن نوشتهاند كه سالي يا سالياني را به كسب فيض از آن وجود ذيوجود سپري کردهاند. بيسبب نيست كه ميتوان تعبير «دانشگاه امام صادق(ع)» را براي اين حوزه درسي با شكوه به كار برد.
متاسفانه تاكنون درباره جنبههاي گوناگون علمي و آموزشي اين حوزه درسي مهم، پژوهشهاي درخور، چندان كه بايد يا صورت نگرفته يا بسيار اندك به انجام رسيده است. اگر قرار به انجام پژوهشهايي در اين باب باشد، بايد حيطههايي چون شناسايي شاگردان و احوال ايشان، مراتب علم، فضل، آثار و تاليفات ايشان مورد بررسي قرار گرفته، حتي روشهاي تدريس امام(ع)، موضوعات تدريس، مواد درسي، اوقات تدريس و... نيز مورد توجه باشد. در اين صورت ميتوان اميد داشت كه بررسي همهجانبهاي در باب اين حوزه درسي كه به حق، يكي از حوزههاي مهم تعليم و تربيت اسلامي است، صورت پذيرفته است.
در ميان چهار هزار شاگرد امام(ع)، نامهاي متعددي، برخي مشهورتر و برخي با شهرت كمتر، وجود دارد كه يكي از آنان، جابربن يزيد از طايفه تاثيرگذار جعفي در كوفه است كه شاگرد صادقين(عليهمالسلام)، به ويژه امام باقر(ع) بوده است. زندگي، شخصيت، آراء و آثارگاه پيچيده جابر، اقتضاي آن دارد تا در تحقيقي مستقل و با عنايت به همان رويكرد، بررسي و شناسايي دقيق حوزه درسي امام صادق(ع)، مورد بازشناسي دقيق قرار گيرد. به خصوص كه آراء و آثار جابر جعفي، در طول تاريخ، دچار برخي سوء تفاهمها و سوء برداشتها نيز شده است. محققان مسلمان، حتي خاورشناسان و شيعهپژوهان غربي نيز كه اكنون جنبههاي گوناگون شيعه و اسلام را مورد مداقه و پژوهش قرار ميدهند، به اين شخصيت مهم و تاثيرگذار شیعي كمتر توجه کردهاند.
خاندان جعفي
خاندان جعفي از خاندانهاي مشهور يمني ساكن در كوفه و يكي از تيرههاي قبيله مذحج، از بطون كهلانيه و شاخهاي از قحطانيان است كه به سبب بزرگي و اهميتش، گاه آن را قبيله خواندهاند. نام اين تيره برگرفته از نام جعفيبن سعدالعشيرةبن مالكبن مذحج است كه در واقع، پدر اين تيره محسوب ميشود و نسل وي، از طريق دو پسرش، مران و حريم، ادامه يافته است. درباره اصل واژه جعفي و جمعيت منسوب به آن، اقوال گوناگوني ذكر شده است اما بنابر مشهور، جعفي هم نام پدر تيره جعفي است و هم نام خاندان منسوب به او.
مشهورترين فرد اين خاندان در ميان اصحاب صادقين(عليهماالسلام)، جابربن يزيد جعفي است. جابر در دورهاي ميزيست كه پيش از وي، افرادي از خاندانش رو به تشيع آورده بودند و روز به روز، به تعداد چنين افرادي افزوده ميشد. هرچند نميتوان جابر را اولين شخصيت شيعي اين خاندان دانست، اما بدون ترديد، او برجستهترين و مهمترين شخصيت علمي شيعه از اين خاندان است.
سير زندگي جابر جعفي
ابومحمد جابربن يزيد جعفي كوفي (128 هجري قمري)، از اصحاب نامدار امام باقر و امام صادق(عليهمالسلام) است. طوسي به نقلی نادرست از ابن قتيبه، او را در اثر خلط با جابربن زيد، ازدي دانسته است. در منابع، كنيه او به اختلاف، ابوعبدالله و ابو يزيد نيز آمده است؛ اما چون در حديثي از او با كنيه ابومحمد ياد شده، اين كنيه پذيرفتنيتر مينمايد و ديگر كنيهها مستندي ندارند. او در كوفه دركذشته است. تاريخ وفات وي نيز به اختلاف ذكر شده است؛ سال 127 يا 128 يا 132 در اين ميان، سال 128 بيشتر مورد تاكيد منابع است.
از پدر و مادر و تاريخ ولادت جابر جعفي، اطلاع دقيقي در دست نيست. در روايتي منقول از وي، به جوان بودنش در نخستين ديدار با امام باقر(ع)، در زمان امامت ايشان (94-114 هجري قمري) تصريح شده است. اما اين گزارش، با روايت و نقل حديث وي از صحابهاي چون جابربن عبدالله انصاري (79 هجري قمري) و اكابر تابعان سازگار نيست. از اينرو، احتمالا ولادت او در حدود سال 50 بوده است.
جابر اهل كوفه بود و به احتمال فراوان، در سراسر عمر ـبهجز مدت 18 سال (بين سالهاي 94 تا 114 هجري قمري) كه براي كسب علم از امام باقر(ع) در مدينه اقامت کردـ در كوفه ميزيست. شايان توجه است كه وي در كوفه، علاوه بر تشكيل محافل علمي و جذب شاگردان شيعه و سني، با عموم مردم از شيعه و غير شيعه در ارتباط بود؛ امامت نماز جماعت را بر عهده داشت و افراد غير شيعه نيز بدو اقتدا ميكردند. علاوه بر اين، گاهي براي مردم خطبه ميخواند و حديث نقل ميكرد. مردم عادي نيز از دانش او بهر برده و خصوصا در تفسير آيات قرآن، به وي مراجعه ميكردند.
آراء و عقايد جابر
روايات جابر به روشني نشان ميدهد كه وي، شيعه امامي بوده و نه تنها علاقه فراواني به اهلبيت(عليهمالسلام) داشته، بلكه از خلفاي پيش از امام علي(ع) و بنياميه نيز تبري ميجسته است. بعضي از معاصرانش نيز به شيعه بودن وي تصريح كردهاند. برخي از بزرگان اهل تسنن نيز او را از بزرگترين علما و روساي شيعه برشمردهاند. گفتني است او از راويان حديث ثقلين و حديث جابربن عبدالله انصاري در مورد ائمه اثني عشر(علیهمالسلام) است. هرچند بايد در مورد اين حديث اخير احتياط کرد؛ زيرا همان طور كه مدرسي نشان داده است، نقلهايي از جابر جعفي كه فهرست كاملي از اسامي دوازده امام(ع) به دست ميدهد، احتمالا از افزودههاي بعدي در روايات اوست.
جابربن يزيد اعتقاد راسخي به امامت امام باقر(ع) داشت. وي از آن حضرت با عنوان «سيدناالامام» ياد كرده و امام(ع) را دريايي دانسته كه هرگز نميتوان به قعر آن دست يافت. او هنگام نقل حديث از ايشان، چنين ميگفته است: «شنيدم از وصي اوصيا و وارث علم انبيا محمدبن عليبن الحسين(ع)».
بنابر روايتي، عمروبن شمر علت ملقب شدن امام پنجم(ع) به باقر(شكافنده) را از جابر جعفي جويا شده است و او در پاسخ چنين گفته است: «زيرا او دانش را به خوبي شكافت و آن را شاخه شاخه كرد و به وضوح ظاهر نمود. از جابربن عبدالله انصاري شنيدم كه رسول خدا(ص) به او فرمود: اي جابر! تو باقي ميماني تا فرزندم محمدبن عليبن حسينبن عليبن ابيطالب را ببيني. او كسي است كه در تورات به باقر معروف است. پس هنگامي كه او را ملاقات نمودي، سلام مرا به وي برسان».
اين پاسخ نيز نشان دهنده اعتقاد و شدت ارادت وي به امام باقر(ع) است. رابطه او با امام باقر(ع) چنان بود كه برخي، او را نماينده امام در كوفه معرفي كردهاند. ابن شعبه حراني، دو وصيت از امام باقر(ع) به جابر جعفي را نقل كرده كه نشاندهنده جايگاه والاي او نزد امام است. وي چنان كه خود روايت كرده است، صفات يك شيعه راستين را از امام باقر(ع) فرا گرفت و پس از وفات آن بزرگوار، معتقد به امامت امام جعفر صادق(ع) بود.
جمعبندي
جابربن يزيد جعفي از اصحاب نامدار صادقين(عليهماالسلام) و از بزرگترين علماي شيعه اماميه است كه در نيمه دوم قرن اول و نيمه اول قرن دوم هجري ميزيست. او از اعتقادي راسخ نسبت به تعاليم مكتب اهلبيت(علیهمالسلام) چون امامت، رجعت و مهدويت برخوردار بود، اما توجه ويژه او به باطن آيات و روايات، سبب شد تا غاليان، او را از پيشكسوتان خود قلمداد كرده و خود را بدو منتسب كنند. سوء استفاده غلات از شخصيت و چهره موجهي چون جابر جعفي، باعث لكهدار شدن نام وي شد؛ چنان كه برخي رجاليان شيعه، در وثاقت او ترديد كردند؛ و برخي صاحبنظران، وي را به صراحت غالي معرفي کردند. اين در حالي است كه با بررسی دقيقتر، روشن شد كه او، از اتهام غلو مبراست.
كتاب حاضر در چهار فصل ابعاد مختلف زندگي و آثار جابربن يزيد جعفي را بررسي كرده است. كوفه و خاندان جعفي، احوال و عقايد جابر جعفي، جابر در نگاه فريقين و غاليان، و حيات علمي جابر جعفي، عناوين چهارگانه اين اثرند.
چاپ نخست كتاب «پژوهشي پيرامون جابربن يزيد جعفي» در شمارگان 1000 نسخه، 202 صفحه و بهاي 35000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما