یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۹
نوشتن خاطرات یک خلبان آرزویم بود

نویسنده کتاب «باز نخجیر» بیان کرد: سعی کردم با طرح پرسش‌های گوناگون و به چالش کشیدن ذهن راوی کتاب، سرهنگ خلبان غلامعلی شیرازی در حین مصاحبه اصلی و گفت‌وگوهای بعدی به بازیافت حوادث در خاطر وی کمک کنم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «باز نخجیر» خاطرات سرهنگ خلبان غلامعلی شیرازی روایتی صادقانه از حضور مصمم و بی‌ادعای یک خلبان رزمنده در عرصه دفاع مقدس و سال‌های ایستادگی و نبرد مقابل دشمنان و تجاوزگران به آسمان و خاک ایران اسلامی است که به قلم شیوا و پژوهشگرانه موسی غیور؛ نویسنده ادبیات دفاع مقدس به رشته تحریر درآمد.

با این نویسنده درباره سیر تدوین و شکل‌گیری این اثر به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

چطور شد که نگارش خاطرات آقای غلامعلی شیرازی را برعهده گرفتید؟
من که در سال تحصیلی 60ـ1359 دانش‌آموز کلاس پنجم دبستان بودم، حتی خیال نمی‌کردم روزی پای صحبت یکی از این قهرمانان که از قضا نامش در همان سال‌ها به گوشم خورده بود، بنشینم. اما این اتفاق افتاد و من با یکی از خلبان‌های هواپیمای شکاری اف 5 آشنا شدم. سرهنگ غلامعلی شیرازی را در تابستان سال 1377، درحالی‌که مدتی از بازنشستگی‌اش می‌گذشت، ملاقات کردم. او وقتی داستان درگیری هوایی خود را با هواپیماهای عراقی در آسمان تبریز در روز دوم جنگ، از زبان سردار حاج مصطفی مولوی، در «کتاب توپ‌ها را برگردانید» خوانده بود، در جستجوی نویسنده کتاب برآمده و به محل کار من، در دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز، آمده بود.

یک‌بار قبل از آن، پای تک خاطره‌ای از سرهنگ خلبان محسن باقر نشسته بودم که در کتاب «نگهبان آسمان‌ها» چاپ‌شده بود و علاقه‌مند بودم خاطرات کامل یک خلبان رزمنده را کارکنم. سرهنگ شیرازی پیشنهادم را رد نکرد و طولی نکشید که پای ضبطم نشست. خاطرم هست قرارهای حضوری پی‌درپی با سرهنگ تا پر شدن هشت کاست یک‌ساعته ادامه پیدا کرد، اما قبول شدن پسرهای سرهنگ در دانشگاه‌های دیگر شهرها و وابستگی شدید سرهنگ به خانواده، باعث شد جلسات ضبط خاطرات او ادامه پیدا نکند. فکر می‌کردم این فاصله طولانی نخواهد بود، اما پیش‌آمدهای گوناگونی باعث شد تا سال 1390 طول بکشد.

آذرماه 1390 برای شرکت در مراسم رونمایی کتاب «نورالدین پسر ایران» به حوزه هنری در تهران دعوت شده بودم. قبل از جلسه رونمایی، آقای مرتضی سرهنگی در اتاق کارش، خلبان احمد مهرنیا را به بچه‌هایی که از تبریز برای رونمایی رفته بودند، معرفی کرد. ایشان کار تدوین و چاپ خاطرات خلبان‌ها را از طریق حوزه هنری پیگیری می‌کرد و چون کتاب «توپ‌ها را برگردانید» و کتاب «نگهبان آسمان‌ها»ی مرا دیده بود، نام مرا زود به خاطر آورد. همان گفت‌وگو باعث شد تا بعد از برگشت به تبریز با سرهنگ شیرازی تماس بگیرم و او را به بیان ادامه خاطراتش ترغیب کنم. این کار مدتی طول کشید، اما جلسات مصاحبه دوباره بر پا شد و این‌بار با ضبط حدود 73 ساعت مصاحبه صوتی، خاطرات ایشان به پایان آمد. خاطرات شفاهی، توسط خانم مریم جلیلی پیاده‌سازی شد. ایشان علاوه بر پیاده کردن در ایجاد ترتیب زمانی برای مطالب پیاده شده به بنده کمک کردند. ابهاماتی که در تدوین اولیه پیش آمد با مصاحبه‌های تکمیلی رفع و متن آماده‌شده بعد از تایپ، توسط سرهنگ شیرازی مطالعه و اشکالات و نواقص یادداشت شده توسط ایشان در متن اعمال شد.



خلبانی کار بسیار سختی است و مصاحبه با یک خلبان کارکشته دوران دفاع مقدس سخت‌تر. از سختی‌های کار و راه‌حل‌هایتان بگویید.
سختی کار بیشتر استفاده از کلمات و اصطلاحات فنی خلبانی بود. در رسته خلبانی و فن پرواز مانند همه رسته‌های تخصصی اصطلاحات فنی زیادی وجود دارد، بنابراین سعی شد اصطلاحاتی که امکان داشت در فهم متن برای مخاطب ایجاد اشکال کند، در پاورقی توضیح داده شود.
همچنین علاقه‌مند بودم تک‌تک خلبان‌هایی را که اسامی آن‌ها در متن خاطره آمده است، در پاورقی معرفی کنم. تعداد اندکی از این خلبان‌ها در کتاب دوجلدی «ستاره‌های نبرد هوایی»، نوشته امیر سرتیپ دوم خلبان دکتر احمد مهرنیا، چاپ انتشارات سوره مهر، معرفی‌شده بودند که از آن استفاده و برای معرفی بیشتر خلبان‌ها از ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی کمک گرفتم.

اطلاعات به‌دست‌آمده از آن ستاد، علی‌رغم ذی‌قیمتی، در بیشتر موارد دارای جزئیات لازم نبودند. در مواردی با تماس تلفنی با خلبان‌ها یا با مراجعه به سایت‌های اینترنتی شناسنامه‌دار ازجمله سایت اینترنتی نهاجا یا بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و صحت‌سنجی مطالب آن از طریق منابع شفاهی، این اطلاعات تکمیل و در موارد دیگر به ناچار به همان اطلاعات اولیه بسنده کردم. بااین‌حال خلبانانی بودند که هیچ اطلاعاتی در موردشان پیدا نکردم.

همان‌طور که پیداست وی در زمان مصاحبه از نخستین خاطرات خود بیش از 50 سال و از آخرین خاطرات بیش از 15 سال فاصله داشتند. فاصله گرفتن از زمان وقوع رویداد‌ها هم یکی از مشکلات جدی بود. راوی با اینکه حافظه دقیقی داشت به خاطر گذشت زمان زیاد برخی از خاطرات کمرنگ شده و برخی با تقدم و تاخر بیان می‌شد که تطبیق با اسناد و مدارک موجود را کمی سخت می‌کرد. اما در کل خیلی خوشحالم که توانستم خاطرات این خلبان شجاع را ثبت کنم. سرهنگ شیرازی از سال 1358 چیزی در دفتر پروازش ننوشته است، بنابراین درج تعداد و زمان دقیق مأموریت‌های وی در این کتاب مقدور نشد، البته به نظر سرهنگ اگر هم بود، جز آمار پروازها چیزی به محتوی خاطرات اضافه نمی‌کرد.

ساختار و شکل محتوایی کتاب چگونه است؟ آیا روایت‌ها مستند هستند و یا از ذهن و تخیل هم برای بازسازی وقایع استفاده کردید؟
در مصاحبه با سرهنگ شیرازی خاطرات ایشان از دوران کودکی تا بازنشستگی از نیروی هوایی مدنظر قرار گرفت و ایشان به بیان خاطرات سال‌های بعد از بازنشستگی علاقه‌ای نشان ندادند و تنها به یکی دو مورد کوتاه بسنده کردند. طبیعی است این زمان بسیاری از جزئیات حوادث را از ذهن ایشان پاک یا کمرنگ کرده است. سعی بنده این بوده که با طرح پرسش‌های گوناگون و به چالش کشیدن ذهن ایشان در حین مصاحبه اصلی و گفت‌وگوهای بعدی به بازیافت حوادث در خاطر وی کمک کنم.

فکر می‌کنم ایشان برای نیل به این منظور از اعضای خانواده و دوستان و همکاران خود در برخی موارد کمک گرفته باشند. درنهایت آنچه وی در گفتار نخستین و یا در یادآوری‌های ذهنی بعدی بیان داشته‌اند، بی‌کم‌وکاست و البته با ترجمه و بازنویسی به فارسی، در این کتاب آورده شده است، بی‌آنکه چیزی از برداشت‌های ذهنی و تخیل بنده در آن وارد شده باشد. بودند حوادث زیادی در زندگی شخصی، خانوادگی و کاری که سرهنگ شیرازی آن‌ها را در ذهن داشت، اما صلاح ندانست در این کتاب آورده شود. من با حذف برخی از این حوادث موافق نبودم و نظرم را گفتم، اما درنهایت نظر ایشان بود که باید درباره کتاب خاطراتش اعمال می‌شد.

در پایان لازم است قبل از همه از جناب سرهنگ غلامعلی شیرازی به جهت اعتمادش به بنده و قبول زحمت‌های چندساله در شکل‌گیری این کتاب تشکر کنم. همچنین از امیر سرتیپ دوم خلبان دکتر احمد مهرنیا به جهت جریان سازی در تدوین و چاپ خاطرات خلبانان و زحمت‌های متعددی که خود خدمت ایشان داده‌ام، از امیر سرتیپ خلبان سید اسماعیل موسوی و امیر سرتیپ خلبان عباس رمضانی در ستاد نهاجا که با همکاری صمیمانه و صرف وقت، اطلاعات ذی‌قیمتی در مورد خلبان‌ها در اختیار بنده قرار دادند، از خانم مریم جلیلی و خانم زهرا پاشایی و خانم سارا امامی به جهت یاری من در پیاده، مرتب‌سازی و تایپ مطالب و از آقای امیر بدلانلو به جهت تهیه منابع و اطلاعات موردنیاز بنده در مورد شهر خوی و شخصیت‌های آن تشکر می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها