دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۵
داوری اولین کسی است که به فارابی توجه نشان می‌دهد

بستانی گفت: داوری اولین کسی است که به فارابی توجه نشان می‌دهد. مسئله دوم کارهایی است که درباره مدینه فاضله انجام دادند که اهمیت فوق العاده دارد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، خداداد خادم: دومین روز از نشست «داوری در ترازوی داوری» به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تالار تمدن این پژوهشگاه برگزار شد.

 مالک شجاعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی خود با عنوان «هرمنوتیک تجدد و فلسفه علوم انسانی» را ارائه کرد و گفت: روز گذشته در پیامی که از استاد داوری پخش شد ایشان این تعبیر را مطرح کردند که فلسفه را بیش از آنچه در کتاب‌ها باشد در چیزی می‌بینم که تجربه زیسته یا جوهر جان است.

او ادامه داد: با این تعبیر ناخواسته ذهن من سراغ مقاله‌ای رفت که اوایل دهه ۶۰ محمدتقی دانش پژوه منتشر کرد. اودر آنجا نقل قولی از یکی از شارحان لاتینی ارسطو آورده که می‌گوید ارسطو هنگام نوشتن کتاب العباره خامه خویش را در مرکب نمی‌زد بلکه در جان خویش می‌زد و می‌نوشت. بنده به عنوان یکی از شاگردان استاد داوری حس می‌کنم در کار و بار فکری استاد داوری چنین تجربه‌ای را می‌توانیم ببینیم البته این به معنای نقدناپذیری داوری نیست و خود ما سوالاتمان را با ایشان مطرح کردیم.

او با اشاره به اینکه داوری را ذیل هرمنوتیک تجدد و فلسفه علوم انسانی در سه سطح فهم کرده یادآور شد: این هرمنوتیک سه گانه می‌تواند هم به فهم ما از داوری کمک کند، هم به تصویری که داوری ذیل عنوان تجدد و مناسبتش با علوم انسانی داشته است.

شجاعی جشوقانی در ادامه سه دوره فکری داوری را تشریح کرد و افزود: وقتی با این سوال مواجه می‌شویم استاد داوری تغییر کردند پاسخ این است هم بله و هم خیر یعنی هم تغییر کردند و هم تغییر نکردند. حال سوال این است؛ ویژگی این دوره‌ها چیست؟ در این سه دوره چه مضامین کلیدی در تفکر ایشان بوده است؟

او افزود: من از تعابیری که در تاریخ فلسفه است کمک گرفتم. دکارت در مجموعه آثارش یک تمثیلی دارد که استاد داوری و خیلی اساتید به آن ارجاع می‌دهند. محمدعلی فروغی هم به این تمثیل ارجاع می‌دهد و آن تمثیل درخت فلسفه است. دکارت می‌گوید درخت فلسفه ریشه‌هایی دارد که مابعدالطبیعه است، تنه درخت طبیعیات است و ثمرات این درخت علوم دیگر هستند از جمله طب و مکانیک و اخلاق ولی اخلاق از بقیه مهمتر است.

این مدرس فلسفه با بیان اینکه داوری تجدد را دارای یک ریشه، تنه و ثمراتی می‌داند بیان کرد: ریشه درخت تجدد در آثار داوری آن چیزی است که از آن به تفکر تعبیر می‌کند. منظور از تفکر، فلسفه است. تنه این درخت علم است.

به گفته او، در دوره اول تفکر استاد داوری مسئله تفکر برجسته می‌شود، در دوره دوم علم و در دوره سوم توسعه، یعنی تجدد از ریشه‌هایی آمده، تنه‌ای دارد و ثمراتی دارد. این ثمرات توسعه است. بنابراین استاد داوری تغییر کردند از این جهت که در هر دوره از دوره‌های سه گانه بر یکی از مولفه‌ها متمرکز شدند؛ در دوره اول بر تفکر متمرکز شوند، در دوره دوم بر دانش متمرکز شدند و در دوره متاخر به مفهوم توسعه پرداختند. در هر دوره متناسب با تجارب زیسته‌شان تاکید را بر یکی از این سه‌گانه گذاشتند.

 احمد بستانی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با عنوان «از امر سیاسی تا ایدئولوژی: مطالعه انتقادی جایگاه فلسفه سیاسی در تأملات رضا داوری» سخنرانی کرد و گفت: داوری به معنای خاص کلمه اندیشمند سیاسی محسوب نمی‌شود و سیاست بحث حاشیه‌ای در آثار ایشان است ولی آنچه مد نظر من است فلسفه سیاسی ایشان است. 

او ادامه داد: دکتر داوری ویژگی خوبی دارند که تقریبا تمام تاملات ایشان در ۵۰ سال اخیر مکتوب شده و می‌توانیم مطالعه کنیم. ایشان نویسنده پرکاری هستند و در آثارشان تحولات را می‌توانیم ببینیم.

بستانی با اشاره به چارچوب نظری درباره فلسفه سیاسی بیان کرد: یک نویسنده آمریکایی وقتی درباره فلسفه فرانسوی صحبت می‌کند نکته ظریفی در مورد فلسفه فرانسوی بعد از جنگ جهانی بیان می‌کند و می‌گوید وقتی همه چیز سیاسی باشد هیچ چیز سیاسی نیست و فلسفه سیاسی اولین چیزی است که قربانی می‌شود؛ یعنی اگر همه چیز را سیاسی ببینیم شاهد انحلال امر سیاسی هستیم. فکر می‌کنیم همه درباره امر سیاسی صحبت می‌کنند ولی امر سیاسی در جامعه غایب است.

او با تاکید بر اینکه داوری در سال‌های قبل از انقلاب، تاملات مهمی درباره امر سیاسی داشته است یادآور شد: با وقوع انقلاب به جای اینکه آزمایشگاه انقلاب فضایی فراهم کند درباره این نکاتی که تامل شده است بازخوانی شود به یکباره داوری از امر سیاسی به نگرش ایدئولوژیک شیفت می‌کند. از منظر من  داوری سه دوره فکری دارد. دوره اول قبل از انقلاب یعنی سال ۴۶ تا سال ۵۷ که انقلاب رخ می‌دهد و به خصوص چند سال آخر که نوشته‌هایی منتشر می‌کند.

به گفته این مدرس دانشگاه، دوره دوم از اول انقلاب شروع می‌شود و تا اواسط یا اواخر دهه هفتاد که مسئولیت فرهنگستان را بر عهده می‌گیرد ادامه دارد. دوره سوم ۲۵ سال اخیر را شامل می‌شود که داوری راه متفاوتی طی می‌کند و از توسعه و آموزش و پرورش و تکنولوژی صحبت می‌کند و نگاهی متفاوت را نمایندگی می‌کند. دوره اول دوره اصیلی است که کار فکری داوری مربوط به آن دوره است. دوره دوم ایدئولوژیک است و کارهایش چنگی به دل نمی‌زند و بر مبانی که در دوره اول پردازش کرده بود استوار نمی‌شود و شاهد یک جهش ایدئولوژیک هستیم که فوران می‌کند.

بستانی گفت: اگر بخواهم روی دوره اول متمرکز شوم من سه مسئله مهم در آثار این دوره می‌بینم اول توجه به فلسفه مدنی فارابی و اهمیت فارابی به مثابه یک فیلسوف مدنی و موسس فلسفه مدنی در جهان اسلام که به گمان من دکتر داوری اولین کسی است که به فارابی توجه نشان می‌دهد. مسئله دوم کارهایی است که درباره مدینه فاضله انجام دادند که اهمیت فوق العاده دارد.

او در پایان بیان کرد: مسئله سوم مباحثی است که درباره ماهیت تمدن اسلامی انجام دادند. در این دوره داوری را فیلسوف محافظه‌کار می‌دانم یعنی کسی که حرف به اندازه دانش و توانایی خودش می‌زند و ادعاهای بزرگ مطرح نمی‌کند. ایشان از معدود افرادی است که در آن دوره به فلسفه توجه نشان می‌دهد و به گمانم دکتر داوری از این نظر که به مقام فلسفه در آن دوره تاکید داشته بسیار کار ارزشمندی کرده است.

محمد حسین بادامچیان در ادامه این نشست با بیان اینکه کتاب «فارابی» رضا داوری اردکانی مهمترین خوانش معاصری است که از فارابی به زبان فارسی تألیف شده گفت: فلسفه سیاسی فارابی روی دو گسل «نزاع فلسفه با دین» و «نزاع فلسفه با سیاست» بنا شده است که به آن کمتر توجه داشتیم. این کتاب بیش از آنکه در دفاع از فلسفه سیاسی باشد ادعانامه ای عرفانی علیه فلسفه سیاسی است.

به گفته او، با وام گرفتن دوگانه بنیادین «زندگی نظری» و «زندگی عملی از هانا آرنت کتاب فارابی داوری اردکانی را می‌توان تلاشی عذرخواهانه برای جبران توجه فارابی به عمل و بازگرداندن فلسفه سیاسی متقدم اسلامی به دامان متافیزیک نظری متأخر اسلامی قلمداد کرد.

بادامچیان ادامه داد: داوری اردکانی به تأسی از اشتراوس معتقد به تضاد فلسفه و سیاست است و حوزه متناقض «فلسفه «سیاسی» را تنها از حیث نسبت آن با پنهان نگاری یا به تعبیر بهتر تقیه فیلسوف در جامعه پرخطر دینی می‌تواند توجیه کند، اما درعین حال بر خلاف اشتراوس به نزاع آتن و اورشلیم قائل نیست؛ نمی‌تواند برتری فلسفه بر و فلسفه اسلامی را در مسیر دینی شدن می‌خواند.

او با طرح این پرسش که چرا در تمدنی که به تعبیر داوری در آتن است توجه به عقل شده است؟ بیان کرد: داوری به این موضوع پاسخ نمی‌دهد و تلاش می‌کند صورت مساله را تحلیل کند و بنابر در روایتی در داوری مواجهیم که همان روایت دینی شدن فلسفه در تمدن اسلامی است. تفسیری که داوری از آن دارد به آن افتخار می‌کند و به ذات شرقی آن اشاره می‌کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها