پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۰
فاصله کتاب‌های تاریخ با اسناد زجرآور است/ برخی تاریخ‌نگاران می‌خواهند دنیا را هم عوض کنند!

موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ما وقتی کتاب «تاریخ معاصر ایران» را نوشتیم، یک دور رفت و برگشت در تاریخ کردیم که به نظرم کار مهمی بود؛ بدون این‌که آسیب ببینیم که کار دشواری است به ویژه در گردنه‌هایی مثل مشروطتیت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ششمین برنامه عصرانه‌های علوم انسانی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم به بررسی اندیشه‌های دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر،محقق و نویسنده حوزه تاریخ معاصر ایران، اختصاص یافته است. این برنامه با سخنرانی دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر محمدحسن رجبی دوانی، تاریخ‌نگار، محمدرضا ورزی، فیلم‌ساز و کارگردان و رضا قریبی، پژوهشگر تاریخ، محمد صادق ابوالحسن، پژوهشگر، جواد منصوری، پژوهشگر تاریخ با دبیری دکتر مالک شجاعی جوشقانی چهارشنبه 27 مهرماه در تالار فارابی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برگزار ‌شد.

موسی نجفی گفت: من صحبت درباره موسی حقانی را در سه بخش نخست شخصیت فردی، بعد موسسه تاریخ معاصر و  در آخر کتاب مشترک تقسیم‌بندی می‌کنم؛ درباره شخصیت فردی باید بگویم ما با هم 150 سفر را رفتیم و در این سفرها درباره مسائل زیادی با هم بحث و تحقیق کردیم. یکی از مسائلی که قابل تحسین است امانتداری حقانی در موسسه مطالعات تاریخ معاصر است و حفاظت از اسناد خطی زیادی که در این موسسه نگهداری می‌شود. برای همین در این موسسه باید شخصی امین و امانت‌دار باشد تا از اسناد به درستی نگهداری کند و نگذارد از کشور خارج بشود. متاسفانه ما در این زمینه خیلی ضربه خوردیم در سال‌های گذشته که برخی افرادی که مسئولیت مردم و نظام نبودند و اسناد زیادی را از کشور خارج کردند. برای همین این بعد از شخصیت حقانی(امانتداری) خیلی مهم بود که به آن اشاره کنم.  

او افزود: چه طور می‌شود یک فردی که جریان‌شناس است به جریان‌ساز تبدیل شود؟ چون جریان‌شناسی مربوط به تاریخ است و تاریخ نیز به معنای گذشته است. به نظرم تجربه مدیریت موسسه‌ای مانند موسسه مطالعات تاریخ معاصر خودش یک مساله است. در موسسات فرهنگی عمدتا باید افرادی را به کار گرفت که شخصیت فرهنگی داشته باشند. آنچه که در کشور ما در مدیریت موسسات بزرگ (چه دانشگاهی چه پژوهشگاهی) اجرا نمی‌شود. معمولا فردی که به وزارت می‌رسد مدیریت دانشگاه یا پژوهشگاه را به یکی از دوستانش می‌پرسد.

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: در حالی که موسسات فرهنگی بیش از هر جایی دیگری در اداره‌اش نیاز به ابتکار و اجتهاد دارد وگرنه مانند آب راکد گندیده می‌شود و از بین می‌رود. حضور حقانی در موسسه مطالعات تاریخ معاصر خودش یک وزنه‌ای است و یک تجربه جدید در مدیریت ماست که ما قبول کنیم و به این نقطه برسیم که موسسات فرهنگی در کشور ما بسیار حساس است، چون انقلاب ما فرهنگی است. در اینجا هم شخصیت خود فرد رشد می‌کند. چنان‌که وقتی من مسئولیت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را پذیرفتم یک ساله گذشته برایم تجربه بزرگی بود که بر شخصیت فرد هم اثر دارد و مسائلی را می‌بیند که وقتی بیرون از این قضیه بود، نمی‌دید.

موسی نجفی با انتقاد از جریان تاریخ‌نگاری مشروطه گفت: درباره موسی حقانی هم مهم است که در مدیریت یک موسسه فرهنگی نقش دارد و این نقش به رشد شخصیت او کمک کرده است. از طرفی دسترسی به اسناد تاریخی شاید برای مدیری که فرهنگی نیست، مهم نباشد و تنها امانتداری و اسناد را حفظ می‌کند. اما فردی که اسناد را می‌شناسد و به قدر و قیمت آنها واقف است و متوجه فاصله میان اسناد و کتاب‌هایی که نوشته شده است، درمی‌یابد و از این موضوع زجر می‌کشد. از جمله کتاب «بیداری ایرانیان» ناظم‌الاسلام کرمانی و «تاریخ مشروطه ایران» احمد کسروی و حتی کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران» مرحوم عبدالهادی حائری یزدی که ما با جناب حقانی چندین ملاقات با او داشتیم. در آن موقع ما جوان بودیم و او پیش‌کسوت بحث‌های تاریخ‌نگاری و جریانی از او شروع شده بود و می‌گفتند کتاب «تشیع و مشروطیت در ایران» هشت هزار سند دارد.

او ادامه داد: آن زمان هر کسی جرات نمی‌کرد به او نزدیک بشود و او را مورد سوال قرار دهد. اما ما در کنگره شیخ فضل الله که در قم برگزار شد. جلسه‌ای با مرحوم حائری با آن همه سند و کتاب گذاشتیم و به عنوان دو جوان گفتیم درباره تاریخ‌نگاری می‌خواهیم با شما بحث کنیم. در بحث‌هایی که مطرح شد پس از آن حائری پذیرفت که اشتباهاتی در تاریخ‌نگاری داشته است. آن موقع حس خوبی داشتیم که دو جوان آن قدر به خودشان اعتقاد داشته باشند که بتوانند در مقابل یک استاد برجسته تاریخ این‌طور ابراز وجود کنند.


این سندشناس اظهار کرد: بنابراین دسترسی به اسناد در موسسه مطالعات تاریخ معاصر برای حقانی در مطالعاتش موثر بوده است. من هم چندین هزار سند دارم و وقتی اسناد را بررسی می‌کردم با خودم فکر می‌گفتم افرادی که مثلا درباره مشروطه کتاب نوشتند، بر چه اساسی  کتاب تالیف کردند. وقتی مطالب کتاب‌شان آن‌قدر با اسناد فاصله دارد و این مرا زجر می‌داد. کتاب‌هایی که منبع‌شان یحیی دولت‌آبادی است یا  روشنفکرانی که کتابشان منابع دسته چندم است در تاریخ. من روزنامه‌های دوره مشروطه را می‌دیدم بعد متوجه شدم با کتاب «تاریخ مشروطه ایران» کسروی خیلی فاصله دارد. پس چه طور این کتاب می‌تواند برای پژوهشگران تاریخ به عنوان منبع مورد استناد قرار بگیرد؟! برای همین باید این فاصله را ما پر می‌کردیم.

موسی نجفی گفت: پیروزی انقلاب اسلامی این انگیزه و همت را به ما می‌داد که بتوانیم این کار را انجام بدهیم. لذا مدیریت در موسسه‌ای مانند موسسه مطالعات تاریخ معاصر قدری از آن صرف مدیریت منابع انسانی و امثال آن بشود این رویکرد را در بر دارد که شبیه افراد همیشه در حال مطالعه در میان کتابخانه نشود که کتابش با واقعیت‌های جامعه فاصله داشته باشد. حقانی برای مدیریت موسسه مجبور است با چند نهاد در ارتباط باشد تا بودجه بگیرد و برخی موانع را رفع کند تا قدری هم از فضای کتابخانه‌ای دور شود. زیرا زیادی هم در کتابخانه نشستن و حرف گنده گنده زدن باعث دوری از فضای واقعی جامعه می‌شود. چون مورخان این‌طوری هستند که در تالیف تاریخ از دوره کوروش تا دوره صفوی می‌آیند و با این تاریخ‌نگاری می‌خواهند دنیا را هم عوض کنند! اما وقتی مثل حقانی با چند مساله و موضوع حقوق و آمار و ارقام بودجه روبه‌رو شوند ناچارند سر جایشان بنشینند.


او درباره تعدد کتاب‌های تاریخی در ایران افزود: آن چیزی که موسساتی مانند موسسه مطالعات تاریخ معاصر را جلو می‌برد، اگر شخصیت فرهنگی اداره کننده آن تفکر برتر نداشته باشد این موسسات آرام آرام دست تفکرات دیگری می‌افتد. در موسسه مطالعات تاریخ معاصر حقانی توانسته با جریان‌های مختلف تاریخی ارتباط برقرار و برتری فرهنگی و علمی خودش را حفظ کند. ضمن این‌که باید دقت کنید درباره تاریخ معاصر در خلا تحقیق نمی‌کنند آنقدر در این رابطه کتاب نوشته شده است که آمارش بسیار بالاست. به طوری که ما با جناب حقانی یکی دو دهه پیش مشهد بودیم به دوستان گفتیم به کتابخانه آستان قدس و کتابخانه‌های دیگر بروند و دریابند که ما چه تعداد کتاب درباره تاریخ، علوم اجتماعی و مسائل ایران به فارسی وجود دارد؟

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: رقمی که درآوردیم واقعا شگفت‌انگیز بود؛ صد هزار جلد کتاب وجود داشت که ما اصلا باورمان نمی‌شد. چون خیلی رقم بالایی است. کتاب‌هایی که ذهنیت مردم ما را شکل داده است. حالا تصور کنید در کنار این کتاب‌ها ما به تالیف تاریخ معاصر بپردازیم. ما در کتاب «تاریخ معاصر ایران» من یکسری مقاله داشتم و جناب حقانی هم همین‌طور. هم را در کتاب جای دادیم و به مرور به بازنویسی و به روز کردن آن در چاپ‌های بعدی پرداختیم.  

موسی نجفی گفت: البته نباید انتظار داشت که تاریخ ایران را از ابتدا شخم بزنیم تا به دوره معاصر برسیم. باید از یک جایی شروع می‌کردیم با هم به این توافق رسیدیم که از دوره صفویه باشد تا دوره معاصر. از آنجا که حقانی به اسناد دسترسی داشت، مدام این کتاب را تکمیل کرد و کتاب به مرور بهتر شد. امروز می‌توانیم این ادعا را بکنیم که کتاب ویژه است. چنانکه وقتی به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم، گفتم این کتاب ویژه است. ایشان گفتند ویژگی آن چیست؟ گفتم اولین بار است که کتابی در تاریخ معاصر نوشته شده با استناد به داده‌های تشیع. تا قبلا از آن کتاب‌های تاریخ را کسانی می‌نوشتند که دین یکی از دغدغه‌هایشان بود، فرض کنید وقتی ما به صفویه می‌رسیدم ما نمی‌توانستیم آن را با افشاریه مساوی بگیریم، یعنی ملاک دینی(نه این‌که بخواهیم دین را در تاریخ دخالت بدهیم) اما درباره نادر نمی‌توانستیم بنویسیم چون جنبه‌‌های ضد تشیع او اذیت‌مان می‌کرد.
 
او ادامه داد: در حالی که برای خیلی‌ها ممکن است این مهم نباشد و از نادر یک قهرمان می‌ساختند. هر چند در مقطعی قهرمان هم بود. وقتی ایران را نجات داد، قهرمان بود. اما وقتی به مالیخولیای قدرت دچار شد و مانند چنگیزخان کشتارهای عظیم را در هندوستان به راه انداخت و سی هزار نفر را در یک روز در دهلی کشت. در اینجا قهرمان ملی ما یک جنایتکار بین‌المللی است. این نکات را نمی‌توانستیم بازگو نکنیم که او تغییر مذهب می‌دهد. برای ما چنین نکاتی مهم بود، پس کتاب تاریخ معاصر ایران را با رعایت چنین دیدگاهی نوشتیم. بعد از مدتی که رهبری را دیدیم، گفتند حق با شما بود و واقعا سعی کردید دافعه و جاذبه تاریخ را برای خودتان ملاک بگیرید. ما در این کتاب سعی کردیم پرهیز کنیم از مواردی که در کتاب‌های تاریخ آمده که قابل قبول نبود، از جمله حرکت کور و استعماری بهائیت و وقتی شخصیتی مانند امیرکبیر مقابل آنها می‌ایستد دیگر بقیه جای خود دارد.    

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی عنوان کرد: ما وقتی کتاب را نوشتیم، یک دور رفت و برگشت در تاریخ کردیم  که به نظرم کار مهمی بود. بعضی اوقات به دوستان می‌گویم این کتاب، کتاب پنجاه سال زحمت ماست. آنها می‌گویند مگر شما چهل سال بیشتر سن دارید؟! می‌گویم بیست و پنج سال من، بیست و پنج سال موسی حقانی. لذا این رفت و برگشت در کل تاریخ ایران که یکبار برویم و برگردیم بدون این‌که آسیب ببینیم کار دشواری است به ویژه در گردنه‌هایی مثل مشروطیت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها