یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۰
پیوند من و پنبه عمیق و عجیب است/ دوست دارم یک کتاب تصویری منتشر کنم

ناهید وثیقی، نویسنده رمان نوجوان «ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده» معتقد است ایده داستان طی تجربه سکونت در یک کلبه کوچک جنگلی اتفاق افتاد. او گفت: پیوند و همزمانی سفر من و قهرمان داستان، پنبه، چنان عمیق و عجیب است که نمی‌توانم بگویم من او را با خود به جنگل کشاندم یا او مرا کشاند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده» به قلم ناهید وثیقی است که از سوی انتشارات هوپا منتشر شده است. این کتاب داستان دختری به نام پنبه است. پنبه و پدرش، اوس‌سامان، در خیابان ماهی‌فروش‌ها زندگی می‌کنند. «از اسمش معلوم است که آنجا همه ماهی می‌فروختند، نه از آن ماهی‌هایی که خوراک شام می‌شوند؛ ماهی پرنده!» اما یک روز همه‌چیز برای همیشه تغییر می‌کند. روزی که تمام ماهی‌ها مرده‌اند و پدر پنبه غیبش زده. حالا همه خیال می‌کنند کار کار اوس‌سامان است و می‌خواهند پیدایش کنند تا حسابش را کف دستش بگذارند. پیش از ماهی‌فروش‌ها این پنبه است که راه می‌افتد تا پدرش و حقیقت ماجرا را پیدا کند؛ در مسیر سفری سراسر راز و رمز و شگفتی، و البته خطرهایی که او از تمام‌شان بی‌خبر است. باید دید همراهان عجیب و غریبش، ماندولین دوره‌گرد، آقای عزیز تمبرچسبان و سوزی شکارچی، می‌توانند به او کمکی کنند یا نه!

این کتاب در فهرست بهترین کتاب‌های تابستان ۱۴۰۰ بوده و موفق به دریافت چهار لاک‌پشت پرنده شده است. با وثیقی درباره نگارش این کتاب و دریافت چهار نشان لاک‌پشت پرنده صحبت کرده و نظر او را درباره تأثیر این نشان در ترویج کتاب و کتابخوانی حوزه کودک و نوجوان پرسیده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

- موضوع داستان «ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده» چیست؟

ارتش پنبه روایت سفر پرماجرای دختر کوچکی به نام پنبه، در جست‌وجوی پدرش و حقیقت ماجرای ناگواری در خیابان ماهی‌فروش‌هاست که همسایه‌ها پنبه و پدرش، اوس‌سامان را مقصر و مسبب آن می‌دانند: مسبب مرگ تمام ماهی‌های دست‌آموز پرنده. پنبه با گذر از یک خیابان ساحلی به قلب جنگل پا می‌گذارد و در این مسیر در مواجهه با محیط اطرافش با ناشناخته‌ها و رمز و رازهای بسیار مواجه می‌شود.

- درون‌مایه داستان چیست و در چه ژانری نگارش شده است؟

ژانر کتاب فانتزی است و به عنوان موضوع اصلی به ارتباط میان انسان و سایر گونه‌ها و طبیعت می‌پردازد. رابطه‌ای که به نظر می‌رسد امروز بیش از هر زمان دیگری به اصلاح و بازنگری آن نیازمندیم.

-ایده نوشتن این کتاب چطور به ذهن‌تان خطور کرد؟

اجازه بدهید این سوال را از قول لئونارد کوهن پاسخ بدهم که «اگر می‌دانستم آهنگ‌های خوب از کجا می‌آیند، بیشتر به آنجا سر می‌زدم.» واقعیت این است که من هم نمی‌دانم این ایده یا ایده‌های دیگری که با من می‌مانند و دوستشان دارم از کجا می‌رسند؛ اما پیشبرد آن طی جلسات گروهی داستان‌نویسی در نشر هوپا، با کمک آقای علی‌اکبر به عنوان سرپرست این جلسات و با نقد و بررسی دوستان و نویسندگان جوان دیگر ممکن شد که همیشه قدردان بوده و هستم. ضمن اینکه در دوره سه‌ساله تا تکمیل کتاب، رشد اصلی ایده و البته خود من طی تجربه سکونت در یک کلبه کوچک جنگلی اتفاق افتاد. پیوند و همزمانی سفر من و قهرمان داستان، پنبه، چنان عمیق و عجیب است که نمی‌توانم بگویم من او را با خود به جنگل کشاندم یا او مرا کشاند.

- چه ضرورتی را احساس کردید که کتاب «ارتش پنبه و مرگ ماهی‌های پرنده» نوشتید؟

آه… دوست عزیز… جهان کودکان و جهان‌بینی‌شان در نگاه من قلمرو زیبا، پاک و مقدسی است که خود را مسئول و موظف می‌دانم تا به قدر بضاعت از آن پاسداری و مراقبت کنم. گرچه توانم بسیار کم و محدود است؛ اما هرگز از آن غافل نبوده و نیستم. در این راه بسیار نگران خطاها و اشتباهاتم و اشتباهات‌مان می‌شوم و بسیار نیازمند کمک. این است که گرچه نوشتن نیرویی حیاتی در من است؛ اما بیشتر زمان را برای یافتن راهی صرف کرده‌ام که بتوان در این زمینه بهتر و مؤثرتر عمل کرد. ببینید… آسیب‌ها و عدد کودکانی که در تمام جهان در معرض آسیب قرار دارند، بی‌شمار است.

- کتاب دیگری در دست نگارش دارید؟

ایده تازه‌ای در ذهن دارم که اگر کمک فعالان حوزه نشر از راه برسد بسیار مایلم تا در قالب یک کتاب تصویری آن را به سرانجام برسانم: پیغام مهمی برای کودکان سراسر جهان و البته بزرگترهایشان.

پیوند من و پنبه چنان عمیق و عجیب است که نمی‌توانم بگویم پنبه مرا به جنگل کشاند یا من او را

- این کتاب چهار لاک‌پشت پرنده تابستان ۱۴۰۰ را دریافت کرده؛ آیا این موضوع در ترویج کتاب مؤثر خواهد بود؟

این خبر تازه‌ای است که از شما می‌شنوم و از این بابت خوشحالم. امیدوارم مخاطبان کتاب در جریان قرار گرفته باشند. از اینکه تأثیری در ترویج و معرفی کتاب داشته یا نه هم بی‌خبرم و نمی‌توانم نظری بدهم. حال اگرچه که ممکن بود اطلاع‌رسانی‌ها برایم مهم و شخصاً در انتظار اخبار مرتبط با این کتاب بوده باشم و از این بابت، از این بی‌خبری‌ها دلخور و گلایه‌مند ناشر و دست‌اندرکاران و شاید دلسرد بشوم؛ اما این مسئله اصلی من نیست. کار من نوشتن بوده که انجامش داده‌ام و گرچه برایم مهم بوده و هست که این قصه که صدای من و پنبه شنیده شود؛ اما در عین حال گمان نمی‌کنم حرف کتاب چنان یگانه باشد که نرسیدنش به دست کودکان و نوجوانان عزیزم ضایعه‌ای ایجاد کند. استادان و دوستان بسیاری در حوزه کودک و نوجوان، در زمینه ادبیات و داستان‌نویسی با توانایی، تخصص و مهارتی بسیار بیشتر از من، فعالیت دارند و بی‌تردید با همت همان‌ها جای خالی این کتاب پُر و موضوع از راه‌های دیگر شنیده می‌شود و به دست آن‌ها که به کارشان بیاید خواهد رسید؛ اما آنچه که ذهن من را مشغول می‌کند این است که ما با هنرمندان این سرزمین با هنردوستان، به‌خصوص جوان‌ترها که کم‌تجربه‌اند و شاید به درستی ندانند که با آتش اشتیاق درون‌شان، با میل بی‌حدشان به خلق اثر و تمایل به ارائه آنچه باید بکنند، چطور مواجه می‌شویم؟ آتشی که اگر به خوبی مراقبت شود خیر بی‌شمار دارد و اگر رهایش کنیم یا سرد و خاموش می‌شود یا بسیار چیزها که در خود فرومی‌کشد و می‌سوزاند. ممکن است نادیده‌شان بگیریم؟ یا دست‌شان را بگیریم و همین که برخاستند رهایشان کنیم؟ یا ضعف‌مان در شناسایی‌شان باعث شود کاسبان هنر، یا آن‌ها که از سر تفنن به این عرصه روآورده‌اند جایشان را بگیرند؟ من فکر می‌کنم این‌ها و اشکالات دیگری در رویکرد، استانداردها و به طور کلی نحوه عملکرد ما در امور فرهنگی و هنری وجود دارد که هزینه‌اش را تمام جامعه پرداخت کرده و می‌کند. در این بین بیش از همه نگران طبع نازک و خاطر لطیف کودکان و نوجوانان می‌شوم که می‌بینم با بی‌توجهی نسبت به وظایف و مسئولیت‌هایمان چه بار سنگینی به دوش نحیف‌شان گذاشته‌ایم. از این رو امیدوارم دوستانی که به طور حرفه‌ای در این عرصه به فعالیت مشغول‌اند، با تمام سختی‌اش، توجه بیشتری به نیازها، انتظارات و حقوق خالقان اثر و ظرائف این کار نشان بدهند.

- به صورت کلی آیا دریافت این نشان در ترویج کتاب‌ها تأثیرگذار است؟

البته! از نظر من این‌ها همه گام‌هایی‌ست که در جهت رشد برداشته می‌شوند و بله. البته که مفید و مؤثر است. اگر این امور با دقت و با حساسیت، خالصانه در جهت بهبود حال و وضع جامعه و البته با عشق به انجام برسند، برجسته کردن آثار به هر شکل و در هر سطح هم برای مؤلفان و هم برای مخاطبان سودمند است. خاصه اینکه معرفان خود از استادان باتجربه، دلسوز و معتمد باشند. در این‌صورت است که می‌توانیم به تغییر و آینده‌ای درخشان و شایسته فرزندان زیبای این سرزمین زیبا امیدوار باشیم.

- با این تفاسیر به عقیده شما جایگاه هنر کجاست؟

از توجه شما و فراهم کردن امکان ابراز نظر و گفت‌وگو در این مورد مهم سپاس‌گزارم. به عقیده من جایگاه هنر در صدر است و نه در حاشیه و لازم است تلاش‌مان را بکنیم تا این و تمام چیزها در جایگاه درست و حقیقی‌شان قرار بگیرند. از صمیم قلب برای شما و تمام ساکنان این کره خاکی صلح و آرامشی مدام آرزو می‌کنم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط