-
عملیات ثامنالائمه و شکستن حصر آبادان؛
حماسهای در ساحل شرقی کارون
در عملیات ثامنالائمه هدف این بود که در حملهای همهجانبه عراقیها را به آن سوی کارون، به غرب رود عقب بزنیم و در پایان عملیات هیچ عراقی و تجهیزات عراقی در شرق کارون نباشد مگر اسیر یا غنیمت.
-
شروع جنگ به روایت خاطرات و پژوهشها ـ ۴؛
دومین روز، نخستین پیروزی/ عملیات کمان ۹۹ در پاسخ به حمله هوایی عراق
دلیل اینکه به این عملیات کمان ۹۹ میگویند این است که گزارشهای این عملیات ۹۹ صفحه شد. آن زمان میگفتیم هر هواپیمای ما که پرواز میکند نمادی از تیر آرش کمانگیر است.
-
۱۰ کتاب برای آگاهسازی نسل جدید از دفاع مقدس؛
از ماجرای رازآلود دو جنگنده در آسمان روستا تا قصه سه همکلاسی شهید
در این گزارش به مناسبت هفته دفاع مقدس، تعدادی از کتابهای منتشرشده با موضوع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را برای افزایش آگاهی کودکان و نوجوانان از این برهه تاریخی، معرفی کردهایم.
-
فاجعه منا و این سه کتاب؛
شاهدان از آنچه دیدهاند سخن میگویند/ تاریخ شفاهی یک فاجعه
خیلیها با هزار بدبختی تا نیمه خودشان را میکشیدند و همان دم که باید میرفتند روی سقف چادرهای سفید؛ کم میآوردند. خم میماندند روی نردههای فلزی داغ و گاهی تیز. تعادلشان را از دست میدادند. میافتادند پایین روی جسد زواری که کمی قبل از آنها برای این کار تلاش کرده بودند و ناکام مانده بودند.
-
شروع جنگ به روایت خاطرات و پژوهشها ـ ۳؛
دشمن روی آسمان ما/ نخستین عملیات هوایی بعثیها
صدام با چفیه سرخی به سر، در حالی که نوار فشنگی هم به کمرش بسته بود وارد اتاق عملیات شد. درجات نظامیاش را نصب نکرده بود. عدنان خیرالله که آن زمان وزیر دفاع عراق بود گفت: «قربان! جوانان ما بیست دقیقه قبل پرواز کردند.» صدام گفت: «تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»
-
شروع جنگ به روایت خاطرات و پژوهشها ـ ۲؛
جنگ پیش از جنگ/ خروج صدام از معاهده الجزایر
شب بیستوششم شهریور ۱۳۵۹ بود که صدام در جمع سران حزب بعث، در جلسهای اضطراری گفت که تصمیم به خروج از پیمان الجزایر گرفته است تا آنچه را که مدعی بود «ایرانیها به زور از عراقیها گرفتهاند» پس بگیرد.
-
شروع جنگ به روایت خاطرات و پژوهشها ـ ۱؛
قادسیه صدام و شهدای میمک/ شروع متفاوت جنگ برای مرزنشینها و مرکزنشینها
هفدهم شهریور بنیصدر در دانشگاه تهران در جمع مردم از نخستوزیر رجایی، کابینهاش و نمایندگان مخالف مجلس به شدت انتقاد کرد. تیترهای روزنامهها سخنرانی رئیسجمهور را به جنگی تمامعیار تبدیل کردند و حمله عراقیها به ایلام و کرمانشاه لابهلای تیترهای درشت دیده نشد.
-
عنوان دیگری از انتشارات شهید کاظمی درباره یک شهید؛
خاطراتی از شهید کشتیگیر در کتاب «حاج ابوالفضل»
شهید شاطری از آن آدمهایی بود که نمیتوانست آرام بماند. همیشه احساس میکرد وظیفهای، تعهدی، کاری به عهدهاش است. یکجا بند نمیشد. پایش روی زمین نبود. روی زمین هم نماند.
-
روایتی زنانه از جنگ در سرزمین شام؛
چهره ناگفته جنگ سوریه در «باغهای معلق»
با این که اختیار داشتم اما تردید و ترس نمیگذاشت تصمیم بگیرم. اگر قبول میکردم این اولینبار بود که غسل دادن جنازه را تجربه میکردم. با هزار تردید و ترس پذیرفتم.
-
یادی از قهرمان شهید به مناسبت سالروز شهادتش؛
شهید محمود کاوه به روایت کتابها و خاطرات
شهید کاوه، چنان که دوستان و نزدیکانش روایت کردهاند با همه فرق داشت. البته از جنس انقلاب و حماسه بود، اما ویژگیهایی داشت که او را از دیگران متمایز میکرد.
-
به مناسبت هشت شهریور؛
روایت یک شاهد عینی از انفجار دفتر نخستوزیری!
ابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان میثم در کتاب «کوچه نقاشها» به جزئیاتی درباره انفجار نخستوزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰ پرداخته است.
-
در سیصدوشصتمین شب خاطره مطرح شد؛
شرطبندی سربازان بعثی روی هدف قرار دادن اسرای ایرانی
سیصدوشصتمین شب خاطره با روایتگری سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، جعفر زمردیان آزاده و مسئول کنگره شهدای غریب، مجتبی جعفری آزاده و همرزم بعضی از شهدای غریب در اسارت برگزار شد.
-
یادی از مبارز انقلابی شهید، سید علی اندرزگو؛
زندگی در مبارزه با ظلم/ روایتهایی درباره شهید اندرزگو
مرد خدا، و در عبادت جدی و درباره مسائل دینی بسیار عمیق بود. حتی مبارزه با رژیم پهلوی را هم با مفاهیم و آموزههای دینی تفسیر میکرد و هدفی جز کسب رضای الهی، از طریق مبارزه با ظلم و طاغوت نداشت.
-
یک پویش و سه کتاب؛
نگاهی به پویش مطالعاتی «کشتیگیر شهید»
شهدای ورزشکار کم نداشتیم و نداریم. چندتایی از این قهرمانان، کشتیگیر بودند و به منش پهلوانی و خصیصه جوانمردی اشتهار داشتند. پویش «کشتیگیر شهید» اتفاق ارزشمندی برای آشنایی با سه نفر از این قهرمانان است.
-
آتش بس سازمان ملل و پایان رسمی جنگ تحمیلی؛
چند عنوان کتاب برای شروع مطالعه درباره دفاع مقدس
کتاب درباره جنگ تحمیلی کم نیست و فهرست بلندبالایی از عناوین مرتبط دربارهاش وجود دارد. فهرستی که با خاطرات شهدا و رزمندگان شروع میشود و به روایتهای داستانی و کوتاه بلند میرسد و شماری کار پژوهشی را نیز در خود جای میدهد. اما اگر جنگ تحمیلی را به عنوان واقعهای تاریخی در نظر بگیریم، چه عناوینی برای شروع مطالعه مناسبتر به نظر میرسند؟
-
بازخوانی نبرد پاوه در تابستان ۱۳۵۸؛
دستمالهایی به رنگ سرخ و مردانی از جنس حماسه
داستان پاوه، داستان دلیری و فداکاری و وظیفهشناسی است. داستان آنهایی است که جانشان را گذاشتند تا تمامیت کشور را حفظ کنند. ایستادند تا از انقلاب در مواجهه با دشمنانش دفاع کنند.
-
بمباران خارک، برگی از تاریخ جنگ تحمیلی؛
جنگ برای شکستن ارادهها و متزلزل کردن عزمها
بعثیها در هفته پایانی مرداد ۱۳۶۴ عملیاتی هوایی را روی تاسیسات نفتی خارک اجرا کردند و خسارتهایی به ما وارد آوردند. اما مدعی شدند که کل آن جزیره را با خاک یکسان و جریان نفت ایران را قطع کردهاند.
-
به مناسبت ۱۸ مرداد، روز شهدای مدافع حرم؛
از ابوباران تا کتیبه ژنرال؛ ماجرای یک جنگ تمام عیار
در تقویم ۱۸ مرداد روز شهدای مدافع حرم نامگذاری شده است به مناسبت این نامگذاری چند کتاب را در این گزارش مرور کردیم.
-
به مناسبت سالروز شهادت عباس بابایی؛
خلبان شهید عباس بابایی به روایت کتابها و خاطرات
به وظیفهشناسی و جدیت در کار شناخته میشد و همیشه در حین مأموریتها آماده سختترین فداکاریها بود. اما همه فضایلش به زندگی نظامی و خدمت در لباس خلبانی محدود نمیشد و در انساندوستی و خدمت به خلق نیز کارنامه درخشانی داشت.
-
یادی از شهید عباس دوران؛
بعثیها آرزوی اسارت مرا به گور خواهند برد
فکر میکردم که عباس هم مثل خودم اسیر شده باشد. اما در یکی از بازجوییها، در همان سینجیم کردنها بود که فهمیدم او هواپیمای سانحه دیده را به یکی دیگر از تأسیسات مهم عراق کوبیده که ظاهراً هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها بود.
-
به مناسبت سالروز عملیات والفجر ۲؛
آن حنابندان فرق داشت
این جشن حنابندان، با جشن حنابندانهایی که امروز به بهانههایی برگزار میشود، خیلی متفاوت است. این دامادها هم دامادهایی که ما همیشه دیدمشان، فرق میکردند. آنجا رزمندهها پیش از رفتن به جبهه غسل شهادت میکردند، لباسهایشان بوی عطر شهادت میداد، خاک پاک جبهه بر روی صورتها و محاسنشان نشسته بود.
-
عملیات رمضان و تعقیب متجاوز؛
تانکها بودند رودرروی انسانها
دفاع متحرک یک تاکتیک مشکل است و معمولاً به کمک نیروهای زرهی اجرای این تاکتیک امکانپذیر است. با نیروی پیاده نمیشود آن را انجام داد. فرماندهی ارتش عراق امکاناتش را هم داشتند. با تریلی تانکبر، تعدادی از تانکها را از یک نقطه به نقطه دیگر، در عرض دو یا سه ساعت میرساندند و بلافاصله ضربه میزدند و دوباره برمیگشتند به قرارگاه.
-
کودتایی که به شکست انجامید؛
عملیات نقاب در خدمت صدام
مارک گازیوروسکی معتقد است هر جور بیثباتی و هرجومرجی که ماجرای نقاب در پی میآورد احتمال حمله عراق را بیشتر میکرد، چه عملیات نهایتاً شکست میخورد و چه پیروز میشد. بنابراین عراق کمابیش از هر حاصلی که ماجرای نوژه میداد، سود میبرد.
-
مروری بر اخبار فرهنگ مقاومت در هفتهای که گذشت؛
از موزهای که نیست شد تا جنگ به روایت دیپلماتها
هفتهای که طی شد بر خلاف هفتههای پیش حوزه فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت رویدادهای فرهنگی بسیاری را برگزار کرد که بخشی از آنها در گزارش هفتگی گلچین شده است.
-
کوتاه درباره عملیات کربلای ۱؛
نبرد برای بازگشت به مهران
پیک گردان که دست از جان شسته بود، چند نارنجک برداشت و رفت سراغ تانک. چپ و راستش گلوله میبارید. اما به یکی از تانکها رسید. از تانک بالا رفت، در برجک را باز کرد و نارنجک را داخل تانک انداخت. لحظهای بعد تانکها عقبنشینی کردند.
-
یک مناسبت و دو کتاب؛
هشتم تیر، روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی
بعد از نخستین تجربیات دنیا از بهکارگیری سلاح شیمیایی، برخی سیاستمداران گفتند سلاحهای شیمیایی باید بهطور کامل از روی کره زمین محو شوند. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، که همان زمان و بعدها برخی کشورها به سمت توسعه و تولید انبوه چنین جنگافزارهایی رفتند و در جنگها از آن استفاده کردند. عراق در سالهای حکومت صدام، یکی از این کشورها بود.
-
ایبنا بهمناسبت سالروز بمباران شیمیایی سردشت گزارش میدهد؛
سردشت، هفتم تیر، ساعت شانزده
صدای غرش هواپیماها را شنیده بود. بیرون دویده و چشم دوخته بود به چند هواپیمای عراقی که در آسمان شهر ویراژ میدادند. بمبهای رها شده را هم دیده بود انگار شرارههای آتش بود که از دل آسمان کنده میشد و به پهنای زمین میپاشید.
-
نگاهی به کتاب «ر»؛ زندگی اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی؛
اگر برگردی با طناب تو را میبندم/ شهادت در غربت تعبیر یک خواب عجیب
کتاب «ر؛ داستان زندگی شهید رسول حیدری» اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی است که به مناسبت سالروز شهادتش کتاب را ورق زدیم.
-
در جستجوی شهید چمران از لابهلای کتابها؛
آنکه با خود برای خدا عهد بسته بود
پرسیدم پس ما چه کار کنیم؟ دکتر از همانجا گفت هر کی میخواد کشته نشه، با ما بیاد. تیر و ترکش میآمد، مثل باران. فرق آنجا و این جا فقط این بود که دکتر آنجا بود و همین کافی بود.
-
یادی از شهیدِ عرفه و همراهانش؛
از اینجا دری به بهشت باز میشود
سفارش کرده بود که کنار حسین خرازی دفنش کنند؛ جایی که میگفت: «اینجا دری از درهای بهشته» و این در برایش باز شد. قاسم سلیمانی هم به درون قبر رفت و درون گوش احمد زمزمه کرد.