به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست معرفی و رونمایی کتاب «شناخت و تحلیل محیط امنیتی» تالیف مجتبی جامعی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران یکشنبه ۷ دیماه برگزار شد. در این برنامه مجتبی جامعی، مولف کتاب و قدیر نصری، دانشیار دانشگاه خوارزمی سخنرانی کردند.
مجتبی جامعی، مولف کتاب «شناخت و تحلیل محیط امنیتی» گفت: منافع امنیتی یکی از مولفههای اصلی مدیریت برای توان بازیگری است. هرچه دولت بتواند قدرت خود را برای بازیگری در کشورهای دیگر بیشتر کند، حضور، اعمال و نقش تأثیرگذار در کشورهای پیرامون افزایش مییابد و خطر را از کشور خود دفع میکند. محیط امنیتی که عوام به آن بهعنوان حضور یک کشور در کشور دیگر نگاه میکنند، معمولاً مورد انتقاد قرار میگیرد.
او افزود: عدم شناخت باعث میشود این سؤال مطرح شود که چرا جمهوری اسلامی باید در سوریه، یمن و… حضور داشته باشد؟ نکته دیگر که باعث شد این نوشتار نوشته شود، بیتوجهی دولتها به محیط امنیتی است. چهار فصل کتاب به این موضوع اختصاص یافته و در آن ویژگیهای محیط امنیتی بررسی شده است. همچنین سه مدل برای فهم بهتر امنیت ارائه شده است: مرجع امنیت، قلمرو و گستردگی امنیت، و ابزارهای امنیتی.
این مولف بیان کرد: اگر کسی این سه ویژگی را بفهمد و کنار هم بگذارد، میتواند تا حدود زیادی امنیت را درک کند: مرجع امنیت (چه کسی باید در امان باشد)، موضوع امنیت، و گستردگی و قلمرو امنیت. از طرفی، محدوده امنیت تا کجاست و در چه محدودهای باید درباره آن صحبت کرد؟ امنیت چگونه پیاده میشود؟ ابزارهای امنیت چیست و چگونه توزیع میشوند؟ در حقیقت، امنیت چگونه تأمین میشود؟

جامعی در بخش دیگری از سخنانش گفت: کشورهایی که آیندهنگری دارند، نگاهشان به محیط امنیتی بسیار وسیع است. دیروز خبری منتشر شد که اسرائیل یک کشور جدید در آفریقا را به رسمیت شناخت. این سؤال پیش میآید که چرا اسرائیل کشورهای آفریقایی را بهعنوان بخشی از محیط امنیتی خود در نظر میگیرد؟ پاسخ این است که میخواهد در سازمان ملل رأی جمع کند. از طرف دیگر، چرا کشورهای آفریقایی به سمت اسرائیل میروند؟ برای اینکه بتوانند خود را به آمریکا نزدیک کنند.
او ادامه داد: ما هرچه بتوانیم عمق نفوذ خود را در کشورها افزایش دهیم، میتوانیم نسبت به نظام بینالمللِ امروز حاکمیت و تسلط بیشتری داشته باشیم. اسرائیل در محیط امنیتی آذربایجان و اقلیم کردستان نفوذ دارد؛ روسیه در بلاروس و ونزوئلا فعال است و آمریکا و کشورهای اروپایی در اوکراین حضور دارند. بنابراین، هرچه بتوانیم محیط امنیتی خود را تقویت کنیم، قطعاً عمق نفوذ و میزان اعمال قدرت ما افزایش خواهد یافت.
امرملی به مثابه جان یک کشور است
قدیر نصری، دانشیار دانشگاه خوارزمی و رئیس مرکز مطالعات و استراتژیک خاورمیانه در ادامه این برنامه با اشاره به سوالاتی درباره نقد یک اثر گفت: نقد در اندیشه کانت یا دکارت برابر است با ارزش یک اثر، نه تار و مار کردن نه تیمار کشیدن. براین اساس در سنجش یک اثر سوالی که مطرح میشود که سخن مرکزی این کتاب چیست؟ چه دغدغهای مولف کتاب در اثر بر آن شده است که پوشش دهد. دومین سوال این است که به عنوان ناقد از این کتاب چه مطالبی یاد گرفتم که قبلاً نمیدانستم و بالاخره به روش تحقیق و تالیف کتاب چه نگاهی دارم؟ نکته کتاب، مفهومپردازی و ظاهر آن.
او افزود: چون این جلسه، جلسهی رونمایی اثر است، بر آن شدم که از واژهها و عباراتی استفاده کنم که درخور این نشست باشد. در رابطه با مفاهیم کلیدی باید بگویم که این مفاهیم در تشخیص ثبات و پایداری کشورها بسیار مهماند. نخستین مفهوم، که اهمیت فراوانی دارد، اولویت امر ملی و عمومی است. به عبارتی، چگونه میتوانیم برای خیابان همان اندازه ارزش قائل شویم که برای محیط شخصی خود قائل هستیم. اگر نتوانیم چنین اهمیتی را در نظر بگیریم، راه را اشتباه آمدهایم و البته تقصیر ما هم نیست.
دانشیار دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: در آنسوی مغربزمین، انسان را نخواستند بهعنوان یک فرشته ببینند، بلکه او را موجودی خطاپذیر و نیازمند در نظر گرفتند که محیط خصوصی خود را بر خیابان و پارک مقدم میداند. بر اساس این نگاه، زمانی که رئیسجمهور فرانسه بر سر کار میآید، به این نکته توجه میشود که این فرد امکان اشتباه و سوءاستفاده دارد و نباید به او اعتماد کامل داشت. از همین رو، اگر دقت کرده باشید، میزان فساد در مغربزمین بسیار اندک است. چرا؟ چون قرار است امر ملی صیانت شود و بنا نیست به هر کسی اعتماد شود. اتفاقاً بیاعتمادیِ نهادمند میتواند نتیجه بهتری به همراه داشته باشد. این رویکرد باعث میشود دولت به تأدیب شهروندان بکوشد و هر کس در جای خود قرار بگیرد.
قدیر نصری گفت: چون «منافع ملی» در کلام مؤلف اثر چند بار تکرار شد، باید گفت که منافع ملی در اندیشه سید جواد طباطبایی بدین معناست که ارزش آن را دارد که بهصورت نامحدود برایش هزینه شود؛ همانند جان انسان. برای نجات جان باید هزینههای فراوانی پرداخت، زیرا اگر جان نباشد، چیزی باقی نمیماند. بنابراین، تمامیت ارضی یک کشور نیز همچون جان آن کشور است و باید برای آن بیانتها هزینه کرد.
او ادامه داد: کلیدواژهی دیگری که در این بحث اهمیت دارد، واژهی «آناکرونیسم» یا زمانپریشی است. حکامی که در حکمرانی دچار زمانپریشی باشند، یعنی نتوانند روح زمانه را تشخیص دهند، محکوم به تجزیه و گرفتار ادارهای بحرانی در کشور خود خواهند شد. در منطقهای که ما در آن قرار داریم، نمونههایی از حکمرانان زمانپریش دیده میشود؛ مانند لیبی. همچنین کشور سومالیلند که بهتازگی در آفریقا شکل گرفته و اسرائیل نخستین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت. چرا سومالی دچار تجزیه شد؟ زیرا حاکم آن دچار آناکرونیسم بود؛ یعنی روح زمانه را درک نکرد و مفهوم کرامت انسانی را نشناخت؛ همانگونه که قذافی، صدام، حسنی مبارک و بشار اسد نیز چنین تشخیصی نداشتند.
این پژوهشگر خاورمیانه بیان کرد: مفهوم دیگری که دوست دارم درباره آن صحبت کنم، «قدرتِ ضعف» است؛ مفهومی که برخی کشورها، مانند قطر و بحرین، آن را تشخیص دادند و اکنون به کشورهای مطرح در منطقه تبدیل شدهاند. در کنار آن، مفهوم «ضعفِ قدرت» قرار دارد که اگر حاکم آن را تشخیص ندهد، کشور دچار تجزیه و فروپاشی میشود.
قدیر نصری گفت: حکمرانِ آگاه به روح زمانه، «قدرتِ ضعف» را تشخیص میدهد؛ اما حکمرانی که این مهم را درک نمیکند، اسیر اعتبار خود میشود و چنان در گذشته غرق میگردد که اکنون را درنمییابد.
او ادامه داد: نکتهی آخر که اهمیت دارد، مجموعهای از مثالهاست که در شناخت محیط امنیتی مطرح میشود و مؤلف بیتردید نسبت به آنها آگاهی دارد. نخست اینکه در منطقهای که ما در آن زندگی میکنیم، محیط امنیتی و پژوهش و تألیف دربارهی آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چراکه این منطقه تنها منطقهای در جهان است که در آن «حادثه» از «منطق» مهمتر است. به عبارتی، نباید تصور کرد کشورهایی که در این منطقه بر اساس منطق حکمرانی میکنند، الزاماً پایدارترند؛ بلکه ممکن است ناگهان دچار فروپاشی شوند. برای مثال، آیا منطقی نیست که ایران به غنیسازی دست پیدا کند؟ اما اجازه نمیدهند و کاری هم از پیش برده نمیشود.
دانشیار دانشگاه خوارزمی در ادامه، با مثالهای دیگری درباره منطقه خاورمیانه عنوان کرد: مگر منطقی نیست که فلسطینیان به سرزمین خود بازگردند؟ اما اجازه نمیدهند. در این منطقه از جهان، «حادثه» اهمیت بیشتری دارد و کتابهایی از این دست باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا در این منطقه، حادثه مهمتر از منطق است. مصدق چگونه کنار رفت؟ محمدرضا شاه چگونه از قدرت خارج شد؟ انقلاب اسلامی چگونه پیروز شد؟ عباس میرزا و عباس عراقچی در معادلات منطقه متحیر ماندند؛ زیرا در اینجا «سانحه» است که حکمرانی میکند.
قدیری نصری در پایان گفت: به تعبیر بزرگی، کمتر حاکمی در خاورمیانه هست که بداند برای ده سال آینده بر سر کار خواهد بود. لذا امنیت شغلی حتی برای حکام دشوار شده است. مولف اثر از کلمه «قدرت» استفاده کرده است؛ یادآوری میکنم که امروز «قدرت رخنهگری» اهمیت دارد، همانطور که روسیه در ایمیلهای هیلاری کلینتون یا آمریکا در گوگل و هوش مصنوعی عمل کردهاند. بنابراین، در این منطقه دنیا وضعیتی وجود دارد که میگویند اگر کشوری زیاد امنیت داشته باشد، خیلی خوب نیست. حکمرانی در این منطقه سخت است: اگر ضعیف باشی، دیگران میخواهند به تو حمله کنند، مانند قطر، بحرین و کویت؛ و اگر خیلی قوی و با امنیت زیاد باشی، باز هم خوب نیست. آمریکاییها میخواستند کمونیسم هم بهعنوان ابزاری برای ترساندن حکمرانان به کار رود.
نظر شما