چهارشنبه ۳ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۰
افول ساسانیان برآیند یک فروپاشی ناگهانی نیست

پروانه پورشریعتی گفت: افول ساسانیان برآیند یک فروپاشی ناگهانی نیست، بلکه نتیجه فرسایش تدریجی ساختارهای سیاسی، اجتماعی و دینی است. او با بازخوانی جغرافیای خراسان و نقد روایت‌های رایج فتوحات، میان «خراسان درونی» و «خراسان بیرونی» تمایز گذاشت و نشان داد که الگوی استقرار اعراب و روند اسلام‌پذیری، پیچیده‌تر و تدریجی‌تر از روایت‌های کلاسیک بوده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا سقوط ساسانیان یک شکست ناگهانی بود یا نتیجه فرسایشی طولانی؟ این پرسش در نشست گفت‌وگو درباره کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» نوشته پروانه پورشریعتی، با حضور شماری از پژوهشگران تاریخ و باستان‌شناسی، در کتابفروشی فرهنگان فرشته به بحث گذاشته شد؛ نشستی که کوشید روایت‌های معمول از پایان ساسانیان را کنار بزند و تاریخ ایران را در پیوندی پیچیده‌تر از قدرت، جامعه و تنوع فرهنگی بازخوانی کند.

نشست گفت‌وگو درباره کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» نوشته پروانه پورشریعتی (نشر نی، ترجمه آوا واحدی‌نوایی) با حضور نویسنده (به‌صورت ویدیویی)، زاگرس زند، میثم لباف‌خانیکی، آوا واحدی‌نوایی و با دبیری محمدعلی نیازی برگزار شد.

محمدعلی نیازی در آغاز نشست گفت: مساله سقوط ساسانیان را نمی‌توان به یک جنگ یا فتح ساده فروکاست و این کتاب می‌کوشد نسبت پیچیده قدرت، جامعه و تاریخ ایرانِ پیش و پس از اسلام را دوباره بفهمد؛ تاریخی که هر دو سوی آن شایسته توجه و افتخار است.

افول ساسانیان برآیند یک فروپاشی ناگهانی نیست
محمدعلی نیازی - آوا واحدی‌نوایی - زاگرس زند - میثم لباف‌خانیکی

پروانه پورشریعتی در توضیح پژوهش خود نشان داد که افول ساسانیان برآیند یک فروپاشی ناگهانی نیست، بلکه نتیجه فرسایش تدریجی ساختارهای سیاسی، اجتماعی و دینی است. او با بازخوانی جغرافیای خراسان و نقد روایت‌های رایج فتوحات، میان «خراسان درونی» و «خراسان بیرونی» تمایز گذاشت و نشان داد که الگوی استقرار اعراب و روند اسلام‌پذیری، پیچیده‌تر و تدریجی‌تر از روایت‌های کلاسیک بوده است.

زاگرس زند کتاب را اثری جسورانه و پارادایم‌شکن دانست که با رویکردی انتقادی، نظریه‌های تثبیت‌شده درباره تمرکز قدرت و سقوط ساسانیان را به چالش می‌کشد. او بر اهمیت روش‌شناسی علمی، تنوع منابع (از متون یونانی، رومی و ارمنی تا سکه‌شناسی و باستان‌شناسی) و بازنگری در گاهشماری فتوحات اسلامی تاکید کرد؛ بازنگری‌ای که برخی تناقض‌های مهم تاریخی را آشکار می‌کند.

میثم لباف‌خانیکی با تاکید بر نقش باستان‌شناسی، به اهمیت مواد فرهنگی، هنر، معماری و سنت‌های محلی در فهم تاریخ ساسانی اشاره کرد و نشان داد که تکثر فرهنگی، زبانی و منطقه‌ای نه نقطه ضعف، بلکه جوهر «روح ایران» است؛ روحی که در درازای تاریخ، ایران را حفظ کرده و معنا بخشیده است.

آوا واحدی‌نوایی، مترجم کتاب، از تاثیر عمیق این اثر بر خود گفت و آن را نمونه‌ای درخشان از پژوهش روشمند دانست که می‌تواند اعتمادبه‌نفس علمی را به پژوهش‌های ایرانی بازگرداند؛ اثری که هم با روش‌های علمی مدرن هم‌سخن است و هم برای مخاطب ایرانی نوشته شده و می‌خواهد تاریخ ایران را از دل کلیشه‌ها بیرون بکشد.

در مجموع، این نشست کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی را نه تنهاروایتی از پایان یک سلسله، بلکه دعوتی به بازاندیشی در تاریخ ایران، ماهیت قدرت، و نقش تنوع و تکثر در تداوم هویت ایرانی معرفی کرد.

افول ساسانیان برآیند یک فروپاشی ناگهانی نیست

کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» یک کتاب منحصر بفرد در نقد و تحلیل تاریخ ایران است.این کتاب نوشته پروانه پورشریعتی، استاد تاریخ دانشگاه تکنولوژی نیویورک است.تا پیش از این کتاب نظریه‌ای غالب در مورد حکومت متمرکز ساسانی وجود داشت که قسمت اعظم نظریه بر اساس کتاب ایران در زمان ساسانیان، اثر کریستنسن شکل گرفته بود.اما کتاب حاضر نظریه حکومت شاهنشاهی متمرکز را رد می‌کند و اعتقاد دارد حکومت ساسانی بیشتر شبیه کنفدراسیونی متشکل از خانواده‌های ساسانی و خانواده‌های اشکانی بوده است.

همچنین کتاب «افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی» به موردی بسیار جالب یعنی ارتباط میان مسلمانان مهاجم با قسمت‌هایی از حکومت ساسانی. همچنین نویسنده کتاب معتقد است که اوج اتحاد میان دو خاندان اشکانی و ساسانی در بحبوبحه جنگ سی ساله با رومیان وجود داشته است. نویسنده از مهمترین علل شکست ساسانیان به تزلزل میان این دو خاندان اشاره می‌کند.

پورشریعتی معتقد است در زمان حمله اعراب، حکومت ساسانی به دو بخش شمالی و پارس‌ها تقسیم شده بود و همین‌طور در راستای بی ثباتی حکومت ارتش ایران نیز به سه فرقه مختلف تقسیم شده بود. تحقیقات نویسنده نشان می‌دهد در زمان حمله اعراب گروهی از خاندان اشکانی (مانند خانواده بندویه و خانواده بسطام) با اعراب در ارتباط بوده اند و اعراب در این بین تنها مدعی عبور از ایران برای رسیدن به منطقه ماورالنهر بوده‌اند و با خلف وعده به ایران حمله می‌کنند. همچنین نویسنده با ارزیابی تاریخی شاهنامه نشان می‌دهد که موفقیت اعراب در حمله نتیجه همکاری یکی از خانواده‌های بزرگ اشکانی با اعراب بوده است. در همین مورد پورشریعتی معتقد است علاوه بر نگاه ادیبانه به شاهنامه میتوان به قسمت تاریخی آن استناد کرد و یا حداقل از آن استفاده کرد به خصوص در قسمت ناحیه شناسی ایران کهن.

نویسنده در تالیف این کتاب از متن‌های ارمنی و سریانی نیز استفاده کرده است و بر همین اساس اعلام می‌کند روایاتی که تاریخ‌نگاری اسلامی معرفی می‌کند حتی در گاهشماری نیز فاقد دقت علمی است. همچنین در همین راستا نظریه آرتور کریستینسن که معتقد بود سلسله اشکانی بعد از ۵۰۰ سال با روی کار آمدن سلسله ساسانی از بین میرود صحیح نیست و عمر خاندان اشکانی تداومی هزارساله داشته است.

فرد دانر استاد خاور نزدیک دانشگاه لندن درباره کتاب افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی گفته است، این کتاب پژوهشی ممتاز و ماندگار است. انتشار این اثر منظری پیش رو می‌گذارد که بی درنگ اندیشه را به پیرامون بسیاری از موضوعاتی که کتاب بدان پرداخته است پرواز می‌دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها