سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی؛ کتاب «جیغ خاموش» یکی از کتابهای منحصر به فرد در زمینه صدا در آثار سینمایی و این بار در آثار نابغه سینما آلفرد هیچکاک است. کتاب درباره صدابرداری، استودیو، آموزش صدا برداری و… در انتشارات مختلف و به تعداد زیاد چاپ شده است اما کتاب درباره تحلیل و کاربرد هوشمندانه صدا درآثار یک فیلمساز به ندرت چاپ میشود. این کتاب با آموزههایش میتواند هم علاقهمندان به صدابرداری و هم دانشجویان سینما را آگاه سازد. کتاب در ۲۰۷ صفحه به طور کاملاً واضح و موشکافانه به بررسی صدا در آثار هیچکاک میپردازد. انتشارات ساقی که مرجع تخصصی انتشار کتابهای سینمایی است این کتاب را منتشر است. به همین مناسبت گفتوگویی با مترجم این کتاب حمید احمدی لاری انجام دادیم، آنچه میخوانید شرح این گفتوگو است.
چرا این کتاب را برای ترجمه انتخاب کنید و سراغی سوژهای از هیچکاک رفتید؟
نکته این بود که من هم مثل بسیاری از علاقهمندان به سینما، مهارت شگفتانگیز هیچکاک را در تدوین و کاربردهای تصویر میشناختم اما دلیل انتخاب اثر برای ترجمه این بود که همانطور که از عنوان فرعی کتاب، یعنی «صدا در آثار هیچکاک» برمیآید، بهطور مشخص به تحلیل کاربردهای گوناگون صدا در فیلمهای هیچکاک میپردازد. کاربردهایی که تاکنون کمتر به صورت جدی و تحلیلی به آنها توجه شده است. کتاب رویکردی عمیق و تحلیلی دارد و کاربرد عناصر صوتی متعددی از قبیل دیالوگ، موسیقی متن، صدای واقعی صحنه و مضامین موسیقائی را بررسی میکند. عناصری که میتوان آنها را «موتیفهای صوتی» نامید. نویسنده این موتیفها را در فیلمهای مختلف هیچکاک دنبال کرده و بر اساس آنها تحلیل ارائه میدهد.

تمرکز اصلی کتاب بیشتر بر چه جنبهای از آثار هیچکاک است؟
در مجموع، کتاب به کاربرد صدا در آثار هیچکاک با اهدافی چون قصهگویی، ایجاد دلهره، تعلیق، شخصیتپردازی و بیان ناگفتهها میپردازد. همان عناصری که در حوزه تصویر، سالهاست درباره آنها نوشته و گفته شده است. در حالی که بحث درباره استفادههای بصری هیچکاک بسیار رایج و شناخته شده است، این کتاب بهطور خاص بر صدا، اعم از دیالوگ و جلوههای صوتی، تمرکز دارد. تا جایی که من میدانم، اثر مشابهی که به طور اختصاصی به صدا در آثار هیچکاک بپردازد، وجود ندارد یا دستکم این نخستین کتابی است که من در این زمینه دیدهام و نخستین ترجمهای است که با چنین رویکردی منتشر شده است.
آیا میتوان گفت این کتاب از نظر موضوعی اثری منحصربهفرد است؟
بله، این کتاب از این جهت منحصربهفرد است که بهطور مشخص به تحلیل کاربرد صوت درمجموعه آثار یک فیلمساز میپردازد و نه در یک اثر خاص و از این جهت نه تنها در ایران، بلکه حتی در سطح جهانی نیز نمونههای مشابه آن (اگر هم باشند) بسیار اندکاند. در ایران نیز، اگرچه کتابهایی درباره صدا وجود دارد، اما آثاری که نگاه تحلیلی و کاربردی به صدا در سینما داشته باشند، بسیار محدودند.
مخاطبان اصلی این کتاب چه کسانی هستند؟
در پاسخ به این پرسش که مخاطب اصلی کتاب چه کسانی هستند لازم است عنوان کنم که به جز صدابرداران، صداگذاران یا کارگردانان، علاقهمندان به سینما هم میتوانند مخاطب کتاب باشند. بیتردید کارگردانان میتوانند بهره بسیاری از این کتاب ببرند، اما در اصل هر دانشجوی سینما و هر علاقهمند جدی سینما با خواندن این کتاب میتواند به درک تازهای از صدا و قابلیتهای بیانی، فضاسازی، شخصیتپردازی، ساختن و شکل دادن به روایت و ایجاد هیجان و تعلیق و مجموعه عناصری که آنها را تحت عنوان سبک و اسلوب هیچکاکی میشناسیم برسد. شخصاً هنگام مطالعه کتاب، با نکات بسیاری مواجه شدم که پیشتر به آنها نیندیشیده بودم و هرگز صدا را از چنین زاویهای بررسی نکرده بودم.
کتاب چه نگاه تازهای به نقش صدا در سینما ارائه میدهد؟
این کتاب نشان میدهد که چگونه میتوان از صدا برای شخصیتپردازی، روایت و حتی بیان لایههای پنهان اثر استفاده کرد، بدون آنکه دیالوگی گفته شود. صدا میتواند به مثابه «سطور نانوشته» یا اطلاعات پنهان و پوشیده اثر عمل کند. این در حالی است که معمولاً در سینما توجه اصلی معطوف به تصویر است و صدا کمتر جدی گرفته میشود. کتاب تلاش میکند این غفلت را جبران کرده و کاربردهای مفهومی، تکنیکی و بیانی صدا را برجسته سازد.

کتاب چه تصویری از جایگاه هیچکاک در حوزه صدا ارائه میدهد؟
همانگونه که هیچکاک در حوزه تصویر نابغهای بیبدیل است و نوآوریهای فراوانی در زبان سینما داشته، این کتاب نشان میدهد که او در حوزه صدا نیز نقشی مشابه ایفا کرده است. هیچکاک با همان دقت و وسواسی که به تصویر میپرداخت، برای صدا نیز شأنی مستقل و با همان اهمیت تصویر قائل بود. برای مثال، در فیلم «طناب»، در صحنهای که صدای آژیر پلیس شنیده میشود که از دور به صحنه وقوع ماجرا نزدیک می شود، هیچکاک با پیشنهاد صدابردارانش مبنی بر افزایش مصنوعی حجم صدا به نشانه نزدیک شدن آژیر ماشین موافقت نمیکند، بلکه اصرار دارد صدای واقعی آژیر از فاصلهای دور و هنگام نزدیک شدن ضبط شود تا پرسپکتیو صوتی به درستی از کار در آید. این موضوع نشان میدهد که او برای صدا نیز همان دقت جزئینگرانهای را به خرج میداد که در تصویر داشت.
این کتاب چه تأثیری بر نگاه شخصی شما گذاشت؟
در واقع، این کتاب برای من روشن کرد که ذهن حیرتانگیز هیچکاک و طبیعتاً زبان سینما در زمینه صدا تا چه اندازه پیشرو و خلاق بوده است؛ موضوعی که پیشتر کمتر به آن توجه شده بود.
روند انتخاب کتاب برای ترجمه از سوی شما چگونه است؟
در خصوص انتخاب کتاب برای ترجمه، معمولاً خودم آثار را پیدا میکنم. پیشتر با جستوجو در فضای اینترنت و بررسی چند کتاب، گزینههایی را انتخاب میکردم و گاهی از طریق دوستان نسخهای از کتاب به دستم میرسید. با شرایط امروز و قیمت سنگین دلار، دامنه انتخابم محدودتر شده و ناچارم با دقت بیشتری، بخشهای در دسترس کتابها را در اینترنت بررسی کنم تا در نهایت یکی را برگزینم. من پیش از آغاز ترجمه، معمولاً یکی دو ماهی کتاب را به اصطلاح به «کتاب بالینی» خود تبدیل میکنم. گهگاه آن را ورقی میزنم، بخشهایی را میخوانم و خلاصه با کتاب، زندگی می کنم. به این ترتیب هم توان و تمایل خودم را در ترجمه اثر میسنجم و هم زمان تقریبی کار را برآورد میکنم. این فرآیند به من کمک میکند تا با محتوای کتاب نیز عمیقتر آشنا شوم.
در پایان اگر بخواهید به بخش برجستهای از کتاب اشاره کنید، کدام بخش را مهمتر میدانید؟
عنوان «جیغ خاموش» از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مفهوم به نوعی از کاربرد صدا اشاره دارد که در آن، نبود صدا به اندازه حضور آن معنا دارد. در فیلم «پرندگان»، جیغ و فریاد پرندگان در بسیاری از صحنهها عملاً جایگزین موسیقی متن میشود؛ چرا که فیلم اساساً موسیقی متن متعارف ندارد و صداهای محیطی نقش اصلی را ایفا میکنند. این نمونه و نمونههای مشابه، که در سراسر کتاب با دقت تحلیل شدهاند، نشان میدهند که چگونه صدا میتواند به عنصری بنیادین در بیان سینمایی تبدیل شود.
عنوان اصلی کتاب «جیغ خاموش» است و عنوان فرعی «صدا در آثار هیچکاک» که این عنوان فرعی به درک بهتر مفهوم برای مخاطب عام کمک میکند. بدون این عنوان فرعی، ممکن بود معنای عنوان اصلی بهروشنی منتقل نشود. طراحی جلد نسخه فارسی نیزبهخوبی توانسته این مفهوم را منتقل کند
نقل این قطعه کوتاه از مقدمه کتاب می تواند در شناختن محتوای کتاب کمک کند؛ «هیچکاک یکی از پیشگامان برجسته تجربه با تکنیکهای مختلف صدا است: او در حقالسکوت صدای اکپرسیونیستی، در فیلم جنایت، تک گفتار درونی، در مامور مخفی، صدای نامحسوس و در پرندگان صداهای کامپیوتر ساخته را تجربه کردهاست. از همه اینها جالبتر کاربرد صدا به شکل نرم و نامحسوس و تنیده در بافت فیلم است که هر چند یکی از مشخصههای شنیداری سبک هیچکاک به شمار میرود اما خیلی مورد توجه قرار نگرفته است. کتاب «جیغ خاموش» بر این پیشفرض استوار است که سبک شنیداری هیچکاک با سلیقه و علائق بصری و مضمونی او ارتباط تنگاتنگ دارد. در این اثر به دستاوردهای تکنیکی نه به عنوان اجرای درخشان قطعهای مجزا و مستقل، بلکه به عنوان عنصری تنیده در معنای کلی فیلم پرداختهایم. به همین دلیل، بخش اعظم این کتاب به موتیفها و درونمایه های شنیداری آثار کارگردانی اختصاص یافتهاست که در آنها در فریاد می توان چیزی امیدبخش یافت و در خنده وآواز کودکان چیزی مهیب و هولناک..»
نظر شما