یکشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۴
فال حافظ در شب چله؛ سنتی که تاریکی را به امید پیوند می‌زند

فال حافظ یکی از سنت‌های فرهنگی ایران است که در شب چله جایگاهی ویژه پیدا کرده است. مهدی محبتی، استاد دانشگاه زنجان و پژوهشگر ادبیات فارسی، معتقد است این آیین نه تنها سرگرمی نیست، بلکه پلی است میان فرهنگ گذشته و تجربه شخصی هر فرد از زندگی، امید و معنا.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: شب چله یا شب یلدا، رازآلودترین شب سال، فقط یک تغییر در تقویم نیست؛ این شب آینه‌ای از هویت فرهنگی ایرانیان است که قرن‌هاست با شعر، روایت و هم‌نشینی معنا پیدا می‌کند. شبی که از غروب آخرین روز پاییز آغاز می‌شود و با طلوع نخستین سپیده زمستان پایان می‌یابد، نماد پیروزی روشنایی بر تاریکی است؛ مفهومی که ریشه در باورهای کهن ایرانی دارد و همچنان در زندگی امروز ما جاری است.

هرچند تاریخ دقیق پیدایش شب یلدا مشخص نیست، اما بسیاری از پژوهشگران قدمت آن را هزاران سال پیش می‌دانند و نشانه‌هایش را در آثار باستانی و تقویم‌های کهن یافته‌اند. آنچه مسلم است، این آیین از حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد و در دوران داریوش یکم، جایگاهی رسمی در تقویم ایرانیان پیدا کرد. شب چله، آغاز «چله بزرگ» زمستان است؛ شبی که سرمایش از فردا آغاز می‌شود اما گرمایش از همان لحظه نخست، در جمع خانواده‌ها شکل می‌گیرد.

امروز اگر به سفره شب چله هر ایرانی نگاه کنیم، در کنار انار سرخ، هندوانه و آجیل، یک عنصر جدایی‌ناپذیر دیده می‌شود: دیوان حافظ. گویی هیچ یلدایی بدون حافظ کامل نیست. حافظ در این شب، مهمان همیشگی خانه‌هاست؛ شاعری که کلامش از دل قرن‌ها عبور کرده تا در بلندترین شب سال، همدم دل‌های ما باشد. فال گرفتن از دیوان حافظ، تنها یک رسم نیست؛ گفت‌وگویی صمیمی با شعر است. نیتی در دل شکل می‌گیرد، این جمله زمزمه می‌شود: «ای حافظ شیرازی…» و غزلی گشوده می‌شود که بسیاری باور دارند پاسخ پرسش‌های ناگفته دل است. شاید همین پیوند عاطفی و امیدبخش است که باعث شده دیوان حافظ، جای ثابتی بر سفره شب چله پیدا کند.

در کنار حافظ، ردپای دیگر جلوه‌های ادبی نیز هرچند کم‌رنگ‌تر، اما همچنان دیده می‌شود. شاهنامه‌خوانی، یادگار شب‌هایی است که بزرگان خانواده با صدای بلند از رستم و سهراب می‌گفتند و حماسه را به گوش نسل‌های بعد می‌رساندند. قصه‌خوانی و نقل داستان‌های کهن نیز هنوز در برخی خانه‌ها جریان دارد؛ روایت‌هایی که شب طولانی یلدا را کوتاه‌تر و دل‌ها را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

شب چله، شبی است که شعر و قصه، کنار هم می‌نشینند؛ اما این روزها، حافظ بیش از همیشه در مرکز این آیین ایستاده است. انگار یلدا بدون شعر او، چیزی کم دارد؛ چراکه در تاریک‌ترین شب سال، این واژه‌ها هستند که روشنایی می‌آورند.

به مناسبت شب چله و پاسداشت پیوند همیشه جاودان شعر و سنت ایرانی به سراغ مهدی محبتی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و استاد تمام دانشگاه زنجان رفتیم و در مورد ابعاد گوناگون فال حافظ در شب یلدا با او گفت‌وگو کردیم.

فال حافظ در شب چله؛ سنتی که تاریکی را به امید پیوند می‌زند

پیشینه فال حافظ در فرهنگ ایرانی

مهدی محبتی بحث خود را با اشاره به دشواری تعیین تاریخی دقیق برای آغاز فال حافظ آغاز می‌کند و تأکید دارد که این موضوع، همچون بسیاری از آیین‌های فرهنگی، محل اختلاف است. او می‌گوید: «در مورد اینکه فال حافظ کی وارد فرهنگ ایران شده، حقیقتاً تاریخ دقیقی نمی‌شود تعیین کرد، چون این مسائل به‌هرحال مورد اختلاف است.»

به گفته او، با توجه به شواهد موجود در تذکره‌ها و وقایع ادبی، می‌توان حدس زد که تفأل به شعر حافظ از همان حوالی زمان درگذشت او، یا حتی در دوران حیاتش، رواج داشته است. محبتی برای توضیح این نکته به روایت مشهور فال گرفتن بر جنازه حافظ اشاره می‌کند: «حتی مثلاً در مورد رفتن به تشییع جنازه حافظ هم بعضی‌ها تردید داشتند بروند یا نه، و فال گرفتند که آمد: قدم دریغ مدار از جنازه حافظ / که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت»

او نتیجه می‌گیرد که اگر این روایت پذیرفته شود، می‌توان گفت فال حافظ «تقریباً از همان زمان خود حافظ» در میان مردم وجود داشته است. همچنین یادآور می‌شود که تفأل به متون دیگر، مانند «کلیات شمس»، نیز در فرهنگ ایرانی سابقه داشته اما شعر حافظ، بنا بر گفته محمد گل‌اندام، هم نزد خواص و هم عوام محبوب بوده است.

چرا شعر حافظ فال‌پذیر است؟

محبتی فال‌پذیری شعر حافظ را حاصل مجموعه‌ای از عوامل می‌داند. او در توضیح این مسئله می‌گوید: «خب درباره این‌که چه مؤلفه‌هایی در حافظ هست که با آن فال می‌گیرند، از چندین مؤلفه می‌توان نام برد.»

به باور او، یکی از مهم‌ترین این مؤلفه‌ها، نگاه انسانی حافظ است؛ شاعری که خود را بالاتر از مخاطب نمی‌نشاند و از موضع زهد و داوری سخن نمی‌گوید. محبتی برای توضیح این ویژگی به بیتی از حافظ استناد می‌کند: «شاه شوریده‌سران خوان منِ بی‌سامان را / زان‌که در بی‌خردی از همه عالم بیشم».

او تأکید می‌کند که حافظ نه زاهدی منزّه است و نه واعظی متعالی، بلکه انسانی شبیه دیگران است که «در حرفش بسیار بسیار معناها هست». همین ویژگی، همراه با چندلایگی زبان دیوان او، سبب شده است که لقب «لسان‌الغیب» به حافظ نسبت داده شود.

فال حافظ در شب چله؛ سنتی که تاریکی را به امید پیوند می‌زند

زبان چندلایه حافظ و امکان تفأل

در ادامه، محبتی نقش زبان را اساسی‌ترین عامل در تفأل‌پذیری شعر حافظ می‌داند و تصریح می‌کند: «زبانِ چندلایه‌پذیرِ حافظ، مهم‌ترین نقش را دارد. یعنی در حقیقت همه‌چیز زبان است.»

او با اشاره به این‌که زبان حافظ تک‌لایه یا صرفاً تمثیلی نیست و اغلب ماهیتی نمادین دارد، نمونه‌ای از تفسیرپذیری شعر او را چنین توضیح می‌دهد: «وقتی مثلاً می‌گوید "شب تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هائل"، خب «شب تاریک» را یکی می‌گوید یعنی مسائل سیاسی، دیگری می‌گوید مسائل اجتماعی و یکی هم می‌گوید مسائل فلسفی را دارد می‌گوید… چندین تعبیر می‌شود از این زبان به دست آورد و همه هم می‌تواند درست باشد.»

به باور او، همین زبان تأویلی و رمزآلود است که شعر حافظ را به متنی مناسب برای تفأل بدل می‌کند؛ ویژگی‌ای که در دیگر ابرمتن‌های فرهنگی و دینی نیز دیده می‌شود.

فال حافظ؛ شیوه‌ای شخصی برای مواجهه با متن

محبتی فال را نه کنشی سطحی، بلکه نوعی ارتباط شخصی میان مخاطب و متن می‌داند. او توضیح می‌دهد: «فال نوعی مواجههٔ ما با متن است… چون مبنای فال نوعی ارتباطِ شخصی است که ما با متن برقرار می‌کنیم.»

او تفاوت رمز با استعاره و تمثیل را در همین‌جا می‌بیند و می‌گوید: «رمز به تعداد آدم‌ها، و هر آدمی به تعداد لحظه‌هایی که دارد، می‌تواند از متن معنا برای خودش درک بکند.»

از این منظر، فال حافظ نه ویژه مخاطب عام است و نه محدود به سطح خاصی از فهم، بلکه هر کسی می‌تواند با پرسش‌های شخصی خود وارد متن شود و معنای خویش را از آن استخراج کند.

فال حافظ در مطالعات فرهنگی؛ آیین، نماد یا خرافه؟

مهدی محبتی در تحلیل فرهنگی فال حافظ، هرگونه مرزبندی صلب میان آیین، نماد، رفتار جمعی و خرافه را رد می‌کند. او تصریح می‌کند: «خط دقیقی بین آیین، نماد، رفتار جمعی و امر خرافی وجود ندارد.»

به گفته او، این تمایزها بسته به اعتقادات، شیوه زیست، فرهنگ و میزان عقلانی و علمی‌شدن جوامع، «شناور» می‌شوند. با این حال، او تأکید دارد که فال حافظ را نباید امری خرافی یا مسخره دانست: «فال خرافه نیست… یک نوع روزنه برای مکاشفهٔ متن به طریق شخصی است.»

محبتی این تجربه را نیازمند «آشنایی» و «همدلی» می‌داند و با استناد به حافظ یادآور می‌شود: «تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی.»

او جهان فال، عرفان و دین را جهانی فراتر از عقل ابزاری می‌داند و آن را از «سنخ عشق» معرفی می‌کند؛ جهانی که تنها از درون پارادایم خود قابل فهم است، نه از بیرون.

نسبت فال حافظ و شب یلدا

در بخش دیگری از سخنانش، مهدی محبتی به پیوند فال حافظ و شب یلدا می‌پردازد و معتقد است این ارتباط الزاماً از پیش طراحی‌شده نبوده است. او می‌گوید:
«من فکر نمی‌کنم این آگاهانه بوده باشه.»

با این حال، او توضیح می‌دهد که حافظ به‌دلیل جمع کردن دو رکن مهم «ایرانیت و اسلامیت» و به‌سبب شاعرِ زندگی بودنش، بیش از دیگران با یلدا هماهنگ شده است. محبتی تأکید می‌کند: «واقعاً حافظ شاعرِ زندگی است. پنجره شعرش تماماً رو به جامعه است.»

او سپس به تفاوت تجربه انسان امروز و انسان قدیم از شب یلدا اشاره می‌کند و در نهایت بُعد استعاری یلدا—امید در دل تاریکی—را با روح شعر حافظ همسو می‌داند.

فال حافظ به‌مثابه کنش فرهنگی

در جمع‌بندی، مهدی محبتی فال حافظ را کنشی فرهنگی و پاسخی به نیازهای عمیق انسانی می‌داند. او نخست به کارکرد جمعی آن اشاره می‌کند: «دور هم جمع می‌شویم، در زمانه‌ای که همه دارند در تنهایی خودشان می‌میرند.»او از «تبعیدی درون» انسان معاصر سخن می‌گوید و این تنهایی را خطری جدی می‌داند. از نظر او، فال حافظ دست‌کم فرصتی است برای گردهم‌آمدن، گفت‌وگو، دیدن و شنیدن یکدیگر.

دلیل دوم، پیوند با فرهنگ و ادبیات ایرانی است؛ جایی که حافظ «پل ایران قبل از اسلام و ایران دوره اسلامی» می‌شود و مخاطب را با میراث معنوی گذشته پیوند می‌زند.

فال حافظ در شب چله؛ سنتی که تاریکی را به امید پیوند می‌زند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها