پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
قصه‌گویی؛ میراث زنده مادرانگی

به‌مناسبت بزرگداشت مقام زن و مادر، نگاهی داریم به هنر کهن قصه‌گویی و اینکه مادران چگونه می‌توانند به‌کمک قصه و کتاب‌خواندن، نقشی شگرف در شکل‌دهی به آینده کودکان ایفا کنند. این گزارش،حاصل گفت‌وگو با دو کارشناس حوزه کودک و تربیت است که از زوایایی متفاوت، قدرت بی‌بدیل قصه را واکاوی می‌کنند: الهام دارابی، قصه‌گو، که قصه را «ابزار تربیتی کم‌هزینه و در دسترس» می‌داند و مهرانگیز اخوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، که بر اکتسابی‌بودن مهارت «والد خوب بودن» و نقش قصه در ایجاد «دلبستگی ایمن» تأکید می‌کند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سایه برین: قصه‌گویی، ابزار قدرتمندی برای تربیت کودکان است. بسیاری از آموزه‌ها از طریق قصه و داستان به بچه‌ها منتقل می‌شوند و در این میان، نقش والدین بسیار پررنگ است؛ چرا که کودک اولین قصه‌ها را از زبان پدر و مادر خود می‌شنود. در این میان، مادران به دلیل ارتباط پیچیده‌تر و همدلی فوق‌العاده‌تری که با فرزندان خود دارند، در صورت مجهز شدن به دانش قصه‌گویی، می‌توانند تأثیرات فوق‌العاده شگرفی در آینده فرزندان خود داشته باشند. خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به‌مناسبت بزرگداشت مقام زن و مادر، تأثیر قصه‌گویی و مطالعه مادران بر تربیت فرزندان را در گفت‌وگو با مهرانگیز اخوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، و الهام دارابی، قصه‌گو، بررسی کرده است که آن را با هم می‌خوانیم.

قصه‌گویی تعاملی، ابزار قدرتمند تربیت

مهرانگیز اخوی، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، با تأکید بر اکتسابی بودن مهارت‌های والدگری گفت: هیچ‌کس با مهارت والدگری خوب به دنیا نیامده است. والد خوب بودن یک فرآیند رشد است، نه یک توانایی ذاتی. این نکته بسیار مهمی است.

او افزود: مادری که از خود می‌پرسد چطور می‌تواند برای کودکش بهتر باشد، در مسیر درستی قرار گرفته است. والد خوب بودن یاد گرفتنی و ارثی نیست. حتی مادری که الگوی خوبی نداشته، می‌تواند با یادگیری به مادر خوبی تبدیل شود.

اخوی فاکتورهای کلیدی این تبدیل را برشمرد: شناخت هیجانات خود، یادگیری مهارت‌های فرزندپروری و زندگی، جست‌وجو برای ایجاد رابطه‌ای جدید با فرزند و ساختن الگوهای تازه. این‌ها همان مفاهیمی هستند که در روانشناسی «دلبستگی ایمن اکتسابی» نامیده می‌شوند. یعنی فردی که کودکی امنی نداشته، می‌تواند در بزرگسالی با آگاهی والد بهتری شود.

او سپس به نقش بی‌بدیل قصه‌گویی پرداخت: قصه‌ها ابزاری بسیار مهم، تعیین‌کننده و قدرتمند هستند. چون هیچ تهدیدی برای کودکان ندارند، البته اگر درست انتخاب شوند. قصه‌گویی یک موقعیت بازی برد-برد است.

این کارشناس توضیح داد: هیچ ابزاری به قدرت قصه‌گویی در تربیت و پرورش فکری کودکان موثر نیست. قصه، کودک را وارد دنیای نمادین می‌کند. چیزی که در خردسالی، کودکی و حتی بزرگسالی اهمیت دارد، بازی کردن است. قصه، بچه‌ها را در یک میدان بازی غیرمستقیم قرار می‌دهد که خود را جزئی از آن می‌دانند و همذات‌پنداری می‌کنند.

اخوی افزود: قصه‌گویی مانند رویکردهای روانشناسی عمل می‌کند. مثلاً به کودکان کمک می‌کند با چالش‌ها و هیجاناتشان در دنیایی امن روبرو شوند. قصه‌گویی توسط والدین، نوعی رمزگشایی و هموارسازی مسیر فکری کودکان است.

او در ادامه به تفاوت مشاهده محض با تجربه عملی اشاره کرد: مشاهده کافی نیست. کودک با دیدن مادر کتابخوان، پیام غیرکلامی ارزشمندی می‌گیرد و فرهنگ کتابخوانی پایه‌گذاری می‌شود. اما برای کسب مهارت، به روش‌های تکمیلی نیاز است.

اخوی روش‌های تعاملی کتابخوانی را پیشنهاد داد: کتاب خواندن تعاملی، مانند ادامه دادن جمله توسط کودک، پرسش درباره احساسات شخصیت‌ها یا پیش‌بینی داستان، یا کتابخوانی مشترک، که هرکس کتاب خود را می‌خواند. حتی یک ملاقه آشپزخانه می‌تواند ابزار قصه‌گویی شود.

او با اشاره به انواع قصه‌ها گفت: ما با قصه‌های ملی، بومی، جهانی، مدرن و فولکلور روبه‌رو هستیم. قصه‌های ملی مانند شاهنامه، حس تعلق و هویت فرهنگی را تقویت می‌کنند. اما در مواجهه با قصه‌های فرهنگ‌های دیگر، ورود آگاهانه والدین حیاتی است.

این روانشناس تربیتی هشدار داد: کودکان به تنهایی توانایی تحلیل پیام‌های پنهان قصه‌ها را ندارند. وقتی با فرهنگی دیگر، مثلاً در انیمیشنی جهانی روبه‌رو می‌شوند، تعریف زیبایی، قهرمان یا نقش‌های جنسیتی می‌تواند متفاوت باشد. اینجاست که والد باید مانند یک پاورقی عمل کند و با توضیحات خود، درک کودک را هدایت کند.

اخوی در پایان به دو سبک اصلی قصه‌گویی پرداخت: قصه‌گویی منفعلانه، که کودک شنونده صرف است و دایره لغات و توجه او تقویت می‌شود. در مقابل، قصه‌گویی تعاملی که کودک در آن مشارکت می‌کند، نظر می‌دهد و ادامه داستان را پیش‌بینی می‌کند.

او نتیجه گرفت: در قصه‌گویی تعاملی، توسعه زبانی قوی‌تر است، توجه و تمرکز بسیار تقویت می‌شود و مهارت‌های شناختی مانند استدلال علّی، مقایسه، تحلیل و نتیجه‌گیری به شدت رشد می‌کند. هرچقدر به سمت تعامل برویم، اثربخشی بیشتر است. اما همین قصه‌گویی منفعلانه نیز در روزگار امروز غنیمت است. همه چیز به حال و هوا و رابطه‌ای که ایجاد می‌شود، بستگی دارد.

ابزار قدرتمند و در دسترس تربیت کودکان از زبان یک قصه‌گو

الهام دارابی، قصه‌گو، با تأکید بر نقش حیاتی قصه‌گویی و کتابخوانی به عنوان یک ابزار تربیتی ساده، در دسترس و مهیج گفت: مادری که به این دانش مجهز شود، راهکارهای ساده و مؤثری برای تربیت در اختیار دارد.

او افزود: مادری که اهل کتاب و قصه است، به راحتی می‌داند چگونه با ناهنجاری‌های رفتاری کودکش از طریق قصه و تربیت غیرمستقیم برخورد کند. او ابزار درستی در دست دارد.

دارابی مثال عینی آورد: مادری را می‌شناختم که فرزندش کنترل خشم نداشت. داستان «خشم قلمبه» را به او معرفی کردم و تأکید کردم آن را در موقعیت‌های مختلف تکرار کند. بعد از چند وقت، مادر گفت کودکش یاد گرفته اگر اجازه دهد خشمش بیرون بریزد، همه چیز را خراب می‌کند. الان می‌گوید: «من خشمم را قورت می‌دهم و فقط گاهی خشمگین می‌شوم.»

این قصه‌گو با اشاره به ضرورت به‌روزرسانی دانش مادران اظهار داشت: ذائقه غذایی کودکان امروز تغییر کرده و به جای قورمه‌سبزی، فست‌فود دوست دارند. ذائقه فرهنگی آن‌ها نیز عوض شده است. پس قصه‌ها نیز به عنوان بخشی از فرهنگ ما باید به‌روز شوند تا بر فرزند امروز تأثیر بگذارند.

او ادامه داد: قصه‌ها زنده‌اند و به همین دلیل جاودانه می‌مانند. سال‌ها پیش مادربزرگ‌ها «بزبز قندی» می‌گفتند و امروز نیز ما برای کودکانمان تعریف می‌کنیم. اما باید با تغییرات و مناسب‌سازی همراه شود.

دارابی هدف قصه را فراتر از سرگرمی دانست و گفت: هیچ قصه‌ای بی‌هدف نیست. حکمت قصه تأثیر غیرمستقیم می‌گذارد و کودکان را با دنیای جدید آشنا می‌کند. مادرها می‌توانند از این ابزار برای تقویت هوش هیجانی فرزندانشان استفاده کنند.

وی افزود: شاید مادری عادت به قصه‌گویی نداشته باشد، اما امروز ابزارهایی مانند پادکست‌ها در دسترس است. در دنیای دیجیتال امروز، قصه جایگاه خودش را دارد، اما باید مخاطب امروز و خواسته‌هایش را شناخت.

این کارشناس حوزه کودک تأکید کرد: قصه‌های قدیمی مانند «هفت دزد و هفت برادر» باید با چکش‌کاری و منطقی‌تر شدن برای کودک امروز مناسب‌سازی شوند. کار با آگاهی، تأثیر بهتری دارد.

او بر اهمیت تکنیک‌های به‌روز قصه‌گویی مانند استفاده از زبان بدن و فن بیان تأکید کرد و گفت: این موضوع ارتباط عاطفی مادر و کودک را محکم‌تر و فاصله سنی را کوتاه‌تر می‌کند. حتی وقتی پدربزرگ و مادربزرگ قصه می‌گویند، این فاصله کمتر می‌شود.

دارابی قصه‌گویی را ابزاری تربیتی، کم‌هزینه و در دسترس خواند و گفت: این هنر، قابل آموزش است. همه مادرها ذاتاً توانایی قصه گفتن دارند، اما خوب است «چگونه قصه گفتن» را بیاموزند.

او به معرفی چند قصه کاربردی پرداخت: «خشم قلمبه» به کودکان مدیریت خشم را می‌آموزد. «به کبوتر بگو نه» هنر «نه» گفتن را آموزش می‌دهد که از بسیاری آسیب‌های اجتماعی پیشگیری می‌کند.

وی در پایان با اشاره به مجموعه کتاب‌های «نامداران» گفت: قصه زندگی انسان‌های معمولی که به موفقیت رسیده‌اند، به کودکان اعتماد به نفس و باور می‌دهد که آن‌ها نیز می‌توانند آینده‌ای بهتر بسازند.

الهام دارابی آرزو کرد: کاش هیچ کودکی بدون قصه نخوابد و هیچ مادری فرزندش را بدون قصه به خواب نبرد. دنیای امروز دیگر فقط به متخصص نیاز ندارد، بلکه به انسان‌های مهربان احتیاج دارد. قصه گفتن و شنیدن، ما را برای مهربان‌تر شدن تربیت می‌کند. دنیا برای بقا به مهربانی نیاز دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها